و تعلل او این سؤال را در بین علاقهمندان و منتقدان بهوجود آورده که آیا استودیو وارنردر نبود او به شخص دیگری برای ساخت این دنباله فکر نمیکند؟
این استودیو دردهههای گذشته حساسیت زیادی نسبت به فیلمهایی که قهرمانان آن را ابر قهرمانهای کمیک تشکیل میدهند نشان داده اما این حساسیت همیشه نتایج مثبتی در بر نداشته است. همه، آنچه برای سوپرمن رخ داد را به خاطر دارند. در دهه 1990 وارنر، تیم برتون را برای کارگردانی سری جدید فیلمهای سوپر من انتخاب کرد و نیکلاس کیج هم برای بازی در نقش این قهرمان کمیک انتخاب شد اما در فاصله چندین هفته به آغاز فیلمبرداری همهچیز به هم خورد و تا دهه بعد که نام برایان سینگر بهعنوان کارگردان بازگشت سوپرمن اعلام شد، سوپرمن طرحی فراموش شده بود.
اما در مورد بتمن این حساسیتها مؤثر بود و حضور کریس نولان بهعنوان کارگردان 2فیلم تازه بتمن جان تازهای به این شخصیت سیاه پوش داد که تقریبا با فیلمهای فاجعهبار جوئل شوماخر در دهه 1990 بهنظر میرسید برای همیشه مرده باشد. فیلم تازه نولان – شوالیه سیاهپوش – تقریبا در تمامی زمینهها فراتر از پیشبینیها عمل کرد و با فاصله فراوان پرفروشترین فیلم گیشه تابستان بود و یکی از شانسهای اصلی اسکار امسال نیز به حساب میآید.
پس از این موفقیت غیرقابل انتظار استودیو وارنر همواره از تایید حضور نولان بهعنوان کارگردان قسمت بعدی بتمن خودداری کرده؛ هر چند که از همان هفتههای نخست اکران مذاکرات پشت پرده را با نولان آغاز کرده بود. نولان نیز در مصاحبههایی که با نشریات مختلف انجام داده، از تایید صریح حضورش درقسمت بعدی امتناع کرده اما در گفتوگوی ویژهای که در دیویدی فیلم به چشم میخورد، نولان با تغییر موضعگیریهای قبلیاش به مشکلات ساخت قسمت سوم اشاره دارد و روزنامه یواسای تودی نیز در گزارشی تازه خبر داده که نولان کار روی فیلمنامه و داستان کلی قسمت بعدی را آغاز کرده اما هنوز در مورد جزئیات این داستان و سایر مسائل از جمله مسائل مالی با وارنر به توافق نرسیده است.
با این همه با گذشت 5ماه از اکران این فیلم هنوز هیچ نشانه قطعی مبنی بر حضور دوباره نولان دیده نمیشود و در عین حال کنارهگیریاش از این سری را هم اعلام نکرده است. تمامی مشکل وارنر و شاید خود نولان از این ناشی میشود که موضوع مورد بحث، ساخت دنباله برای فیلمی است که در شرایط فعلی در رتبه چهارم فیلمهای پرفروش تاریخ سینما قراردارد و دنباله برای فیلمهایی از این دست درنهایت ساخته میشود. بنابراین اگر نولان به سکوت مخربش ادامه دهد شاید یکی از مدیران اجرایی وارنر تصمیم به انجام کاری نهچندان جالب بگیرد و کارگردان دیگری را برای قسمت سوم جایگزین نولان کند.
یکی از فیلمسازانی که نامش بهعنوان جایگزین احتمالی نولان برای دنباله بتمن مطرح است
ام سی جی است که هماکنون در حال ساخت فیلم تازهای درسری نابودگر است. او تلاش میکند با استفاده از عوامل فیلم شوالیه سیاه، کاری مشابه این فیلم ارائه دهد، هنرپیشه اصلی او برای نقش جان کانر، کریستین بیل (هنرپیشه نقش بتمن) است و نگارش فیلمنامه هم بهعهده جاناتان نولان برادر کریس است که نویسنده فیلمنامه شوالیه سیاه هم بود و شاید تنها دلیلی که باعث میشود کارگردان لباسی مشابه بتمن را برای جان کانر در نظر نگیرد، عدمامکان آن از لحاظ منطقی و زمانی است چراکه داستان فیلم در لسآنجلس در قرن آینده میگذرد.
اما ساخت و اکران قسمت جدید فیلم نابودگر نشان میدهد استودیو وارنر از اینکه سری فیلمهای پر فروش خود را در شرایطی که کارگردان قبلی تمایلی به ساخت آن نداشته به کارگردان جدید واگذار کند، هراسی ندارد. در مورد قسمت جدید نابودگر نیز تحلیلهای ابتدایی ضد و نقیض است و با وجود اینکه امسیجی تاکید داشته نسبت به دیدگاه اصلی جیمز کامرون-کارگردان 2 فیلم اول- وفادار است اما تایید این مسئله تنها با دیدن آنونس فیلم مشکل بهنظر میرسد. در عین حال تصاویر موجود از این فیلم و بازی بیل در نقش کانر بیش از هر چیز یادآورحضوراو درفیلم Reign of fire است که با شکست تجاری مهلکی روبهروشد.
همچنین این استودیو درپی ساخت دنبالهای برای فیلم علمی- تخیلی «من افسانه هستم» مذاکراتی را با ویل اسمیت انجام داده و اسمیت نیز در گفتوگویی اشاره داشته که عنوان «هفت پوند» برای این دنباله انتخاب شده است. وی درباره این فیلم گفت: ما ایده جالبی برای این ادامه داریم ولی هنوز فیلمنامه نهایی نشده و داستان در منطقه منهتن بهعنوان آخرین پایگاه انسانها میگذرد.
اما برخی از منتقدین به این موضوع اشاره دارند که با وجود تمامی سختگیریهایی که وارنر برای انتخاب کارگردان و هنرپیشه فیلمهای مربوط به ابرقهرمانانش دارد این اقدامات همیشه موفقیت تجاری فیلم را تضمین نمیکند. یکی از بهترین مثالها میتواند مقایسه فیلمهای «28روز بعد» شاهکار مستقل دنی بویل و فیلم «من افسانه هستم» با بازی ویلاسمیت باشد که نسخه آمریکایی 28 روز بعد بهنظر میرسید و در جایی که فیلم بویل با استفاده از دوربین دیجیتال و حضور سیاه لشکر به عنوان زامبیها و البته استفاده از عنصر وحشت، اثری به یاد ماندنی شده بود هالیوود سعی کرده بود با جایگزین کردن جلوههای ویژه تصویری، حس مشابهی را برای تماشاگر ایجاد کند هر چند که پایان احمقانه فیلم همه چیز را در نهایت بر هم زده بود.
تایمز /12 دسامبر