این مجموعه اگر چه به لحاظ تکنیکی به قدرتمندی دیگر آثار کالوینو چون «بارون درختنشین»، «شوالیه ناموجود» و «ویکنت دو نیم شده» نیست اما مجموعهای از 11 داستان خواندنی است که طبق معمول توجه محافل ادبی ایران را جلب کرده است. آن چه میخوانید دیدگاه 2 منتقد ادبی درباره این کتاب تازه است.
محمد رضا فرزاد معتقد است کالوینو در مجموعه داستان «چه کسی در دریا مین کاشت؟» تحتتأثیر گرایش ادبی است که پس از جنگ جهانی دوم نویسندگان را دربرگرفت. کالوینو در این مجموعه با خشم و جانبداری خاص شخصیتهای داستانهایش را روایت میکند چرا که بنا بر اعترافات خودش در مقدمه کتاب «راه عنکبوت» خود را وارث خشم عمومی علیه بیعدالتی میداند. از اینرو کالوینو که خودش را نویسندهای متعهد – البته نه به معنای مرسوم- میداند، در این مجموعه، کالوینویی است که جوانی میکند و تاثیراتی را که از این فضای فکری گرفته است نمایان میکند و بیپرده تاثیراتی را که از جامعه سیاسی و پرشور زمان خودش گرفته، به تصویر میکشد.
کالوینو خود در مقدمهای که برآاثارش نوشته میگوید در زمان پارتیزانی قصههایی برای هم نقل میکردیم که صرفا قصههای خودمان نبود و افسانههایی بود که پارتیزانها نقل میکردند و اینگونه بود که من در مدت کوتاهی وارث مجموعه زیادی از افسانهها و متلهای ایتالیایی شدم و این امر در لحن، داستان و روایت بسیاری از داستانهای کوتاه و اولیهام که همین مجموعه داستانی هم از جمله آنهاست تاثیرات بیشماری گذاشت که متاثر از سنت شفاهی ریشه داده در همان منطقه و زمان و جغرافیا بود.
کل کارنامه ادبیات کالوینو مخصوصا دهه 50 که دگرگونیهایی در ادبیات او به وجود میآید برای این است که او بنا دارد آیندههای تحقق نیافته انسان و ادبیات را بازبشناسد. از این روست که به گذشته ادبیات، تاریخ و انسان مراجعه میکند. بهعنوان مثال او در بازیافت ژانرهای کهنی که مطرح میکند مثل عناصر ارباب رعیتی قرن نوزدهم شکلی از آیندههای تحقق نیافته را در گذشته جستوجو میکند و دیگر اینکه بر خلاف جریان جاری در ادبیات از پرداختهای روانشناختی خیلی جاها فرار میکند و به افسانهها و جهان کهن تمایل نشان میدهد و سعی میکند ظرفیتهایی که در گذشته بوده را کشف و معرفی کند.
او گفتمان علم را تحتتأثیر گالیله در خدمت ادبیات میگیرد و خوانشی جدید ارائه میدهد. او دنیاهای دیگرگونه و کمدی واری در آثارش ایجاد میکند. جهانی بدیع و جایگزین با مناسبات و روابط خاص را پیشنهاد میکند و بهنظر میرسد که کل مجموعه آثارش را میتوان در این زمینه بررسی کرد. در این مجموعه داستانی جدل مشهور کالوینو با آلن ربگریه کاملا نمود دارد.
کالوینو علاقه ویژهای به صنعت تشخیص یا جاندارپنداری دارد و آن را از شعر وارد داستانهایش میکند در حالی رب گریه برخلاف او عمل میکرده و جهانی انسانزدوده و ناانسانی را مدنظر داشته است. از اینرو این دو نویسنده در تقابل هم بودند و کالوینو همواره در جواب به او میگفته هرگز نمیتوان ادبیات را فارغ از تخیل انسانی مطرح کرد و این موضوع است که موجب میشود آثار او مجموعهای از فانتزیها و تشبیهاتی از اینگونه باشد.
انحراف از واقعیت
علی شروقی معتقد است نوع چینش عناصر واقعی در آثار کالوینو به گونهای است که موجب میشود آثار او در عین حال که رئالیستی هستند از مرزهای رئالیسم به سمت فانتزی و تخیل عبور کنند. انحراف از واقعیت و انحراف از سنت رئالیستی در آثار کالوینو موجب مرکز گریزی او نه تنها در حوزه ادبی بلکه در دیگر حوزههای مرتبط با او شده است.
بهطوری که میتوان برای این مرکز گریزی او تعبیری سیاسی نیز پیدا کرد. اما این انحراف چه نوع انحرافی است که از یک انحراف سبکی به یک انحراف سیاسی تبدیل میشود و چرا فانتزی او شکل سیاسی پیدا میکند؟ این مسئله در حقیقت با کاریکاتورسازی و بر هم زدن تناسبها در آثار او مطرح میشود. حاکمیت و نگاه او به واقعیت یک جور واقعیت کاذب و وضعیت اضطراری را به جای واقعیت جا میزند که نوعی تمرکز گرایی و انحصارطلبی در آن به چشم میخورد مثل داستان قاضی در همین مجموعه «چه کسی در دریا مین کاشت» دیده میشود.
بیشتر قصههای کالوینو به نوعی منتقلکننده این وضعیت اضطرار هستند به نوعی که طبقهای خاص از شرایط اضطراری ایجاد شده در داستان استفاده و بهره میبرد. بهعنوان مثال در این مجموعه وضعیت فقر به یک وضعیت تثبیت شده تبدیل شده است. مثلا در داستانی در این مجموعه که در دورهجنگ اتفاق میافتد هتل تبدیل میشود به زندان که القاکننده نوعی فانتزی هولناک است که به هیچ وجه شعاری بهنظر نمیرسد و کالوینو به خوبی از پس آن برآمده است.