در اثر ابتلا به سرطان درگذشت. آنچه در پی میآید خلاصهای از فعالیتهای هنری و مبارزات سیاسی او با جنگطلبان آمریکایی است. هارولد پینتر- نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، بازیگر، کارگردان، شاعر و فعال سیاسی مشهور انگلیسی - روز چهارشنبه گذشته، در سن هفتاد و هشت سالگی درگذشت.
هارولد پینتر 29 نمایشنامه، 26فیلمنامه، یک رمان و تعداد زیادی طرحهای نمایشی تلویزیونی و رادیویی، شعر و داستان کوتاه نوشته است. او بیشترین شهرت خود را مدیون نمایشنامهها و فیلمنامههای خود است؛ بهخصوص «جشن تولد» (1957)، «سرایدار» (1959)، «بازگشت به وطن» (1964)، «خیانت» (1978)، «میانجی» (1970)، «زنستوان فرانسوی» (1981)، «محاکمه» (1993) و «کارآگاه» (2007). ضمنا او کارگردانی 50 نمایش، فیلم و برنامه تلویزیونی ساخته شده از کارهای خود یا دیگران را برعهده داشته است. پینتر، با وجود اینکه از سال 2001 به بعد وضعیت جسمانی ضعیفی داشت، همچنان به بازیگری در تئاتر و سینما ادامه داد که آخرین مورد، بازی در نمایش «آخرین نوار کرپ» اثر ساموئل بکت بود.
نمایشنامههای پینتر ماجرای تنازع قدرتمند شخصیتهایی دوجنبهای، گاه مثبت و گاه منفی، برای به دست آوردن دوباره آنچه از گذشته در ذهنشان مانده را بیان میکنند. از جمله خصوصیات نمایشنامههای او میتوان به وقفهها و سکوتها، تصاویر برانگیزنده، دیالوگهای هوشمندانه و کنایی، ابهام و طنز اشاره کرد.
او در نمایشنامههای خود موضوعات پیچیده مربوط به هویت انسانهایی که به وسیله نیروهای اجتماع سرکوب شدهاند را مطرح میسازد. پینتر با اینکه در سال 1981 از پذیرفتن نام «نمایش سیاسی» برای نمایشنامههای خود سر باز زده بود، در اواسط دهه 1980 شروع به نوشتن نمایشنامههایی کاملاً سیاسی کرده و گرایشهای سیاسی خود را در آنها مطرح کرد. دیدگاه چپگرای او در این دوره کاملاً آشکار بود و موجب بروز انتقادهای فراوانی در آمریکا درباره او و آثارش شد.
پینتر 19 عنوان افتخاری و جوایز فراوان دریافت کرده است که ازجمله این جوایز میتوان به جایزه ادبی نوبل سال 2005 و جایزه فرانسوی «لژیون دونور» اشاره کرد. پینتر در اثر ابتلا به سرطان مری، که در سال 2002 متوجه آن شده بود، درگذشت.
پینتر نماینده کمپین همبستگی کوبا در بریتانیا بود؛ سازمانی که از کوبا دفاع کرده و حکومت فیدل کاسترو در کوبا را مورد حمایت قرار میداد و با تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا بر کوبا مخالفت میکرد. پینتر در سال 2001 به کمیتهای بینالمللی که خواستار محاکمه عادلانه اسلوبودان میلوشویچ بود، پیوست. او از مخالفان سرسخت جنگ خلیج فارس، بمباران یوگسلاوی توسط ناتو در جنگ کوزوو، جنگ تحمیلی آمریکا علیه افغانستان در سال2001 و حمله آمریکا به عراق در سال 2003 بوده است. پینتر در سال 2002 در مراسم اهدای دکتری افتخاری به او از سوی دانشگاه تورین اظهار داشت: «من اعتقاد دارم که ایالات متحده تنها برای کنترل نفت عراق به این کشور حمله نخواهد کرد بلکه علت دیگر این است که دولت آمریکا به یک حیوان وحشی و خونخوار تبدیل شده است. اکنون تنها ادبیات دولت آمریکا بمبها هستند.»
او اضافه کرد: «بسیاری از آمریکاییها از جهتگیری دولت این کشور به وحشت افتادهاند ولی ظاهرا کاری از دستشان برنمیآید.» او در جنبش اخیر ضدجنگ بریتانیا بسیار فعال بود. او جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا را «آدمکش» خواند و تونی بلر، نخستوزیر وقت انگلیس را هم «آدمکش» و هم یک «ابله فریبخورده» نامید. پینتر در سال 2006 در مراسم اهدای جایزه تئاتر اروپا مخاطبین، که اغلب اروپایی بودند، را نصیحت کرد که «در برابر قدرتطلبی آمریکا ایستادگی کنند» و افزود: «دوست دارم ببینم که پایداری آمریکای لاتین در برابر تهدیدهای سیاسی و اقتصادی ایالات متحده در اروپا نیز طنینانداز شود.»
پینتر که خود یهودیزاده بود، در سال 2005 بیانیه انجمن یهودیان مخالف اسرائیل خواستار برقراری عدالت برای فلسطینیان را امضا کرد. وی در سال 2006 به همراه نوام چامسکی و خوزه ساراماگو نامه سرگشادهای با عنوان «ملت فلسطین، ملتی که در تهدید نابودی به سر میبرد» را امضا کرد. در اواسط ماه ژوئن 2008 پلیس انگلیس تظاهراتی که توسط انجمن «ائتلاف جنگطلبی را متوقف کنید» در اعتراض به سفر جورج بوش به انگلیس برپا شده بود را ممنوع اعلام کرد. پینتر در این رابطه گفت: «ممنوعیت تظاهرات در اعتراض به سفر بوش به این کشور اقدامی استبدادی است. اگر اینجا کشوری آزاد بود انجمن حق داشت دیدگاههای خود را آزادانه و صلحطلبانه بیان کند. این ممنوعیت ظالمانه است و نشان میدهد که دمکراسی واژه خندهداری است.»
در سال 2005 پینتر جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد و فیلمی از سخنرانی خود به این مناسبت را برای پخش در این مراسم به سوئد فرستاد. در این سخنرانی که «هنر، حقیقت و سیاست» نامیده شده و بسیار جنجالی بود، پینتر روی صندلی چرخدار نشسته و به سختی سخن میگوید و بین جستوجو برای یافتن حقیقت توسط هنر و پرهیز از حقیقت در سیاست تمایز قائل میشود و به نکات بسیار جالبی اشاره میکند.
او میگوید: «همانطور که اکنون همه به خوبی میدانند توجیه حمله به عراق این بود که صدام حسین مقادیر بسیار خطرناکی سلاحهای کشتار جنگی در اختیار دارد و ما اطمینان داشتیم که این حقیقت دارد، که نداشت، به ما گفته بودند که عراق با القاعده در ارتباط بود و مسئولیت واقعه یازدهم سپتامبر بر عهده عراق نیز هست و ما اطمینان داشتیم که این حقیقت دارد و نداشت، به ما گفتند که عراق امنیت جهان را به خطر انداخته است و ما را از این بابت مطمئن کرده بودند، ولی این نیز حقیقت نداشت، حقیقت چیز دیگری است. حقیقت این است که چگونه ایالات متحده آمریکا در جهان اعمال قدرت میکند.»
او در ادامه ایالات متحده آمریکا را به «پشتیبانی از تمام رژیمهای دیکتاتوری نظامی دست راستی در جهان، پس از جنگ جهانی دوم» متهم میکند که منجر به کشتار «صدها هزار نفر» شده است. در ادامه میپرسد: «آیا این حقیقت دارد؟ آیا تمام این موارد را میتوان به سیاستهای خارجی ایالات متحده استناد داد؟ بله، دقیقا همینطور است. ولی شما آگاه نبودید.» سپس با کنایه تصریح میکند: «هرگز اتفاق نیفتاد. هیچچیز اتفاق نیفتاد. اتفاق میافتاد و اتفاق نمیافتاد! کسی به آن توجه نداشت.
جنایات ایالات متحده جنایاتی سیستماتیک، مداوم، شرورانه و ظالمانه است. با این وجود افراد معدودی درباره آن حرف زدهاند. آمریکا در این کار یدطولایی دارد. در سرتاسر جهان از قدرت خود سوءاستفاده کرده است و در عین حال ماسک نیروی خیرخواه جهانی را بر چهره زده است! گویی بدین کیفیت آمریکا به گونهای هوشمندانه و بسیار موفقیتآمیز همه را در خواب مصنوعی فرو برده است. ایالات متحده بیرحم، بیتفاوت، اهانتآمیز و البته هوشمند است؛ همانند فروشندهای عمل میکند که پرفروشترین کالایی که دارد خودپرستی است.
فقط کافی است به سخنان روسای جمهور آمریکا در تلویزیون گوش بدهیم که چطور عبارت «مردم آمریکا» را به زبان میآورند. مثلا: «من به مردم آمریکا میگویم اکنون زمان آن فرا رسیده است که دعا کنیم و از حقوق مردم آمریکا دفاع کنیم و من از مردم آمریکا میخواهم به رئیسجمهورشان و اقدامات او به نیابت از مردم آمریکا اعتماد کنند». او پس از این سخنرانی دو شعر یکی از خود و دیگری از پابلو نرودا، شاعر شیلیایی که خود نیز برنده جایزه نوبل شده بود، قرائت کرد. سپس خواستار محاکمه تونی بلر و جورج بوش شد.
جالب اینجاست که رسانههایی همانند بیبیسی حتی اشارهای به سخنرانی پینتر نیز نکردند و گفتههای او موجب خشم طرفداران دولتهای غربی، بهخصوص آمریکا و انگلیس شد. پینتر همواره از مخالفین سرسخت دولت اسرائیل و طرفدار حقوق پایمالشده مردم فلسطین و لبنان بود.
بسیاری از آثار او به زبان فارسی ترجمه شده است و او یکی از برترین نمایشنامهنویسان قرن حاضر و یکی از بزرگان دنیای هنر و ادبیات بود و مرگ او حقیقتا ضایعهای برای دنیای هنر به شمار میآید