این گزارش در حالی انتشاریافته که طبق آمار، تنها 5درصد تولید برنج جهان وارد بازار تجارت میشود و شورای جهانی غلات نیز در چند ماه گذشته پیشبینی کرد که این امر تجارت جهانی برنج طی امسال 7 درصد کاهش مییابد که نشان دهنده محدودیت دسترسی به تامین برنج از بازارهای جهانی است.
همچنین با بروز بحران برنج که از سال 2007 تا اوایل تابستان امسال در پی محدودیت صادرات برنج توسط کشورهای عمده صادرکننده مانند هند و ویتنام برای حمایت از مصرفکنندگان داخلی اتفاق افتاد، قیمت جهانی برنج افزایش یافت و هرچند هم اکنون قیمت جهانی این محصول نسبت به بهار سالجاری حدود 35 درصد کاهش یافته، اما با توجه به تغییرات آب و هوایی، رشد جمعیت و افزایش تقاضا نسبت به مصرف بهخصوص در کشورهای در حال توسعه، این احتمال وجود دارد که بازارهای جهانی در آینده بار دیگر با نوسانات قیمت و کمبود عرضه برنج روبهرو شوند. از سوی دیگر محاسبات بانک جهانی در زمینه هزینه تولید برنج، دستکم در کشور ما دارای ابهاماتی است و برخی دستاندرکاران، این محاسبات را مورد انتقاد قرار دادهاند.
یکی از ایرادات وارده به گزارش بانک جهانی مربوط به محاسبات هزینه تولیدو واردات برنج در کشورمان است که بخشی از آن ناشی از اطلاعرسانی نادرست به این نهاد است. براساس اعلام این نهاد اقتصادی، متوسط مصرف برنج در ایران 2میلیون و 900 هزار تن در سال است که یک میلیون و 600 هزار تن آن در کشورمان تولید و یک میلیون و 300هزار تن از طریق واردات تامین میشود. بانک جهانی همچنین گفته است برای تولید یک میلیون و 300هزار تن برنج در ایران باید 900 میلیون دلار هزینه شود.
در حالیکه برای واردات این حجم برنج فقط باید 600میلیون دلار پرداخت شود. بدین ترتیب به زعم این نهاد اقتصادی، تولید و یا به عبارتی خودکفایی برنج در هر سال 300میلیون دلار زیان به اقتصاد ایران وارد میکند. غلامرضا خانکشی پور، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات کشور، گزارش بانک جهانی در مورد هزینه تولید برنج را دارای مبنای علمی و تحقیقاتی ندانسته و معتقد است این محاسبات اقتصادی، مغشوش است.
وی میگوید: «بانک جهانی، میزان مصرف برنج در کشورمان را بر مبنای 40 کیلوگرم برای هر نفر در نظر گرفته و میزان تولید برنج را یک میلیون و 600 هزار تن در سال برآوردکرده است، درصورتی که مصرف سرانه برنج براساس آمار وزارت جهاد کشاورزی 5/36کیلوگرم برای هر نفر است و میزان تولید برنج داخلی نیز در سالجاری 2میلیون و 100هزار تن اعلام شده است. از طرفی بانک جهانی، واردات یک میلیون و 300 هزار تن برنج را به کشورمان طی سال گذشته، نیاز کشور برای مصرف تلقی کرده و با این فرض اشتباه، محاسبات خود را انجام داده است.»
خانکشیپور در مورد هزینه تولید و واردات نیز اظهار میدارد: « بانک جهانی در محاسبات خود درواقع هزینه تولید هر تن برنج در داخل کشور را 700دلار و هزینه واردات هر تن برنج را 460 دلار برآورد کرده و مابه تفاوت آن را 300میلیون دلار حساب کرده و آن را زیان اقتصادی برای کشورمان توصیف کرده است. درصورتی که هزینه تولید هر تن برنج داخلی با توجه به عملکرد تولید در واحد سطح حدود 600 تا 650 دلار و هزینه برنج وارداتی از نوع متوسط حدود 500 دلار است.»
وی در ادامه تحلیل خود، گزارش بانک جهانی را دارای یک ایراد اقتصادی میداند و معتقد است: « بانک جهانی برای محاسبه صرفه اقتصادی تولید برنج در ایران، قیمت واردات را از قیمت تولید داخلی کم کرده در حالیکه برای محاسبه مزیت اقتصادی یک محصول، قیمت سایه یعنی قیمت و ارزش واقعی دلار را در تولید محاسبه میکنند.»
خلیل عالمی سعید، استاددانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان(رامین)، هزینه تولید برنج در ایران را نسبت به کشورهایی مانند ویتنام با سطح زیرکشت حدود 14 میلیون هکتار برنج و دستمزد کم کارگر، بالا میداند، اما در عین حال بر این باور است که سازمانهای جهانی در محاسبه هزینههای تولید محصولات کشاورزی دو موضوع را نادیده میگیرند که شامل هزینههای مربوط به حملونقل، اسکله، معطلی کشتیها در بنادر و حمل محصولات کشاورزی وارداتی از مبدا بنادر جنوبی به مراکز مصرف در شمال و غرب کشور است که در مجموع موجب افزایش هزینه واردات محصولات میشود و موضوع دیگر، کیفیت برنجهای مصرفی در داخل کشور است. وی میافزاید: « برنج وارداتی مورد مصرف مردم ایران، برنج باسماتی دانه بلند است که قیمت آن حدود 30 درصد گرانتر از متوسط قیمت بازارهای جهانی است که در محاسبات بانک جهانی لحاظ نشده است.»
تحلیل اقتصادی صرف
کارشناسان، گزارش بانک جهانی را یک گزارش صرفاً اقتصادی و تجاری ارزیابی میکنند و از اینرو آن را مبنای محکمی برای اتخاذ سیاستها در زمینه برنامههای تولید و خودکفایی محصولات راهبردی کشورها نمیدانند. اشارهای که این گزارش به تولید برنج در کشورهایی نظیر چین، اتحادیه اروپا، اندونزی و بنگلادش با وجود عدمصرفه اقتصادی آن دارد خود دلیلی بر اهمیت تولید این محصول راهبردی در راستای امنیت غذایی است. امنیتی که 3رکن اساسی آن عرضه پایدار غذا، دسترسی و موجود بودن غذا را تشکیل میدهد.
عباس مشهدی، رئیس مؤسسه تحقیقات برنج کشور، ورود بانک جهانی بهعنوان یک بنگاه اقتصادی جهانی در زمینه تولید و خودکفایی محصولات راهبردی مانند برنج را ورود به حریم داخلی و خط قرمز کشورهایی عنوان میکند که متفکران آن کشورها براساس مسائلی همچون تغییرات آب و هوایی، افزایش جمعیت، سطح زیرکشت، اشتغال و... برای تامین امنیت غذایی مردم، برنامه ریزی و سیاستگذاری کردهاند.
وی با اشاره به اینکه کمبود برنج در بازارهای جهانی و افزایش قیمت طی چند ماه پیش، ضرورت خودکفایی این محصول راهبردی را نزد کشورها دو چندان کرده است، میگوید: «در بحران برنج، کشورهای صادرکننده این محصول، برای تامین غذای خود دچار مشکل شدند و کار به جایی رسید که زمزمههای تشکیل اوپک برنج بهمنظور کنترل صادرات و واردات و قیمت برنج شنیده شد.»
مشهدی با بیان اینکه ارائه گزارش بانک جهانی با سونامی اقتصادی در جهان بیارتباط نیست، میافزاید: «یکی از اقتصاددانان برجسته برنامه توسعه سازمان ملل متحد در ویتنام در مورد بحران برنج در چند ماه گذشته اعلام کرد: اغلب واردات و صادرات برنج توسط شرکتهای سرمایهگذار انجام میشود، نه توسط سیاستگذاران و کشورها. بنابراین بهنظر میرسد بانک جهانی قبل از اینکه به فکر ملتها باشد، به فکر جلوگیری از ورشکستگی شرکتهایی است که در داد و ستد محصولات کشاورزی نقش دارند.»
وی میگوید: « بانک جهانی با وجود به صرفه دانستن واردات برنج برای 10کشور جهان، در عین حال گفته است که درصورت کمبود این محصول در دنیا، کشورها چگونه میتوانند برنج مورد نیاز خود را خریداری کنند.» خانکشی پور نیز گزارش بانک جهانی را یک تحلیل اقتصادی توصیف میکند و میگوید:«در این گزارش، سیاست راهبردی مبتنی بر اینکه طرح خودکفایی در ایران متوقف شود مشاهده نمیشود و تیتر نشریات داخلی در زمینه توقف در اجرای طرح خودکفایی برنج، درواقع استنباط برخی افراد در داخل کشور است.»به گفته وی در مورد محصولات راهبردی، تحلیلهای اقتصادی کافی نیست و در تولید این محصولات، تحلیلهای سیاسی و اجتماعی اولویت دارد.
ضرورت خودکفایی برنج
برنج دومین محصول راهبردی بعد از گندم است که در سبد غذایی مردم جای دارد و بهدلیل نقش آن در امنیت غذایی، در چارچوب سیاست خودکفایی جای گرفته است؛ هرچند در کشور ما دستیابی بهخودکفایی برنج با چالشهای متعددی روبهرو است. مشهدی، رئیس مؤسسه تحقیقات برنج کشور در مورد خودکفایی برنج معتقد است که خودکفایی تنها راه برای مقابله با بحران غذا در جهان است و از اینرو سرمایهگذاری و تامین اعتبار در زمینه تحقیقات بهمنظور افزایش کمی و کیفی تولید برنج ضروری است. وی در عین حال یکی از معیارها و ویژگیهای خودکفایی برنج را کاهش هزینهها و به صرفه کردن تولید این محصول عنوان میکند.
عالمی سعید نیز افزایش عملکرد برنج در واحد سطح با استفاده از ارقام هیبرید و ارقام با کیفیت پر محصول و همچنین بهزراعی را از راهکارهای موجود برای پاسخ به نیاز غذایی مردم بر میشمارد. اما وی در همین حال اقتصاد کشاورزی را اقتصادی پیچیده توصیف میکند و میگوید:« ما نباید بهدنبال خودکفایی مطلق برنج باشیم، بلکه باید ترکیبی از سیاستها را در تولید و واردات این محصول اتخاذکنیم که قطعاً با افزایش تولید، به میزان کمی از واردات نیاز خواهیم داشت.»
خانکشیپور هم خودکفایی در تولید برنج را با توجه به پیشبینی افزایش جمعیت جهان در 5 سال آینده و کاهش تجارت جهانی در زمینه محصولات راهبردی کشاورزی، سیاستی درست ارزیابی کرده و میگوید: «در حال حاضر از 600 میلیون تن تولید برنج در جهان نزدیک به 18 میلیون تن در چرخه صادرات وارد میشود که با افزایش جمعیت در سالهای آینده، با کمبود برنج در بازارهای بینالمللی مواجه خواهیم شد.»