این انتخابات منعکسکننده نظرمردم آمریکا به سیاستهای بوش در عراق است و در صورتی که دمکراتها آنگونه که نظرسنجیها نشان میدهد در این انتخابات پیروز شوند، دولت بوش نه فقط در مورد ادامه حضور نظامیان آمریکایی در عراق بلکه در مورد اصول اصلی سیاست خارجی نیز با چالشهایی روبرو میشود. تلاش بیوقفه بوش و نومحافظهکاران برای تاثیرگذاری بر این انتخابات را نیز از این زاویه باید نگریست.
نومحافظه کاران رادیکال امروز با چراغ خاموش حرکت می کنند و بخوبی می دانند که جامعه نخبگان ، احزاب سیاسی ، روشنفکران دانشگاهی ، جو عمومی مردم آمریکا آنها را در «تغییر مسیر عمومی سیاست خارجی آمریکا» مقصر می دانند . دیپلماسی وسیاست نظامی و غلبه آن بر دیپلماسی رسمی و عمومی آمریکا، تغییر چرخش بودجه از مسیر اصلی خود و بحث بنگاه های نظامی، امروزه برای همة جامعه آشکار شده است و حتی نیروهای امنیتی نیز از این تبعیض رنج می برند و با توجه به افزایش هزینه های نظامی امروز مردم آمریکا پیرامون چگونه استفاده کردن دولت آمریکا از مالیاتها آنها در بخش های نظامی با سؤال بزرگ روبرو شده اند. افکار عمومی آمریکا در برابر این وضعیت و در خصوص «چگونه خرج کردن و هزینه کردن بودجه امور دفاعی ، وزارت امورخارجه ، کمکهای توسعه ای و عدم توجه به فوریت و اولویت در سیاست خارجی آمریکا» دچار تردید شده اند و خواستار تغییر این وضعیت هستند و نسبت به حسن نیت و القای نومحافظه کاران رادیکال نیز دچار بی اعتمادی کامل شده اند و در برابر این موضوع که بایستی آمریکا «مسئول حل مشکلات و تهدیدات جهانی در همه کره زمین باشد» با شهامت و قاطعیت آن را تکذیب می کنند. جالب توجه است که در تحقیقاتی که یک مرکز پژوهشی وابسته به بنیاد راکفلر انجام داده است به این نتیجه رسیده که اکثریت جامعه آمریکا خواهان انجام مذاکره آمریکا با ایران «بدون پیششرط» می باشد و بنا به ارزیابی های دقیقتر 60 درصد از دمکراتها ،56درصداز جریانهای مستقل و 47 درصد از جمهوری خواهان تأکید دارند که دولت آمریکا نبایستی هیچگونه پیش شرطی را قبل از مذاکره با کشورهای دیگر مطرح سازد و ازهمه جالبتر اینکه این تحقیق در ماه اکتبر صورت پذیرفته و بر ضرورت در خواست و مطالبه افکار عمومی آمریکا جهت تغییر در سیاست خارجی این کشور صحه گذاشته است.
برطبق آخرین نظر سنجی ها 71درصد از جامعه آمریکا خواهان تغییر در رویکرد سیاست خارجی آمریکا هستند و از کاندیداهایی حمایت می کنند که بر تغییر و اصلاح دستگاه سیاست خارجی آمریکا تأکید دارند. این نظر سنجی ها تنها با احتمال حداکثر 4درصد خطا محاسبه شده است. براستی علت این چرخش افکار عمومی در آمریکا چیست ؟ این چنین محاسبه می شود که در حدود 60 الی 70درصد از مردم آمریکا احساس می کنند که سیاست خارجی آمریکا نه تنها «تهدیدزدا» نبوده است بلکه «تهدیدزایی» ایجاد کرده است و دولت آمریکا بایستی کیفیت امنیت سازی را عمدتاً متمرکز در محیط داخلی و پیرامونی و مراکز حساس آمریکا را در اولویت قرار دهد و مشکلات بینالمللی را هم با مشارکت سازمان ملل و از طریق و مسیر چندجانبه گرایی پیگیری نماید. بهنظر جامعه باید وجه امنیت خارجی آمریکا را از حالت سلبی به حالت ایجابی سوق یابد و بجای بالا بردن ریسک امنیتی علیه آمریکا بوسیله دیپلماسی نظامی ضروری است از طریق مکانیسم های قدرت نرم و کمک های توسعه ای برای منافع و شهروندان آمریکایی امنیت سازی کنند. امروزه افکار عمومی آمریکا در نظام دمکراسی آمریکایی سؤال می کند که در چارچوب افزایش هزینههای آمریکا در عراق این چه سیاستی است که 7/1 میلیارد دلار برای نوسازی عراق و5/17 میلیارد دلار برای افزاش بودجههای قبلی نظامی آمریکا افزوده می شود. این جهت گیری و نسبت افزایش و تخصیص بودجه چگونه است ؟ ثبات در عراق از چه طریقی بدست می آید ؟ آیا با سیاست همکاری منطقه ای و توسعه درون زا یا با سیاست جنگی و تابوتهای سربازان آمریکایی و افزایش مالیاتها ؟
بههر حال سیاست خارجی آمریکا در چنین وضعیتی قراردارد و بایستی راهکارهای جدیدی را جهت چند جانبه گرایی ، باز تولید امنیت منطقه ای ، بهبود شخصیت و چهره سیاست خارجی آمریکا در هزاره سوم ، استفاده از دیپلماسی «گفتگو و مذاکره » ، خروج از مناطق تشنج زا ،کاهش هزینه های دستگاه دیپلماسی و تغییر مسیر آن بحث ایجاد شرایط سیاست سازنده و جلوگیری از دخالت عناصر و جریانات مشکوک در لایه های تصمیمگیری و تصمیم سازی و تصمیم پروری را بصورت فوری «بازتفکر و بازتولید» نماید در غیر اینصورت در انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا شاهد نتایج غیر قابل انتظاری برای «تمام جمهوری خواهان» خواهیم بود زیرا مسیر مخالفت افکار عمومی بصورت تصاعدی رشد کرده است.
فرهاد کلینی: مردم آمریکا روز سهشنبه 16 آبان در انتخابات میاندورهای کنگره و سنا شرکت خواهند کرد.
کد خبر 7232