ترویج مفاهیم مدیریت سلامت، ارتقای سلامت و توسعه سلامت محور، نیازمند حضور پررنگ رسانههاست؛ چرا که بخش مهمی از بسترسازی افکار عمومی در دست رسانهها قرار دارد اما به شرطی که اطلاع رسانی با رویکردی نوین و کارشناسانه صورت پذیرد.
واقعیت این است که با وجود پیشرفتهای شگفت علمی و دستاوردهای خیرهکننده در عرصه فناوریهای نوین دیجیتال، ذرهای از اهمیت آنچه از آن تعبیر به «برنامه آموزش سلامت عمومی» میشود، کاسته نشده است، بلکه پیچیدگیهای روز افزون زندگی مدرن همچنان بر ضرورت سیاستهای بلندمدت و سپس گیرایی آموزشها افزوده است و همچنان در مورد راهکارهای تأثیر پذیری و کارایی نحوه آموزشها، پژوهشهایی تازه در محافل آکادمیک منتشر میشود.
براساس اطلاعات سازمان بهداشت جهانی، تنها 25 درصد از عوامل مؤثر در سلامت، تحت کنترل حوزههای رسمی سلامت و 75 درصد باقیمانده برعهده سایر نهادهاست.
براساس این تعریف، متولی سلامت جامعه تنها وزارت بهداشت و درمان نیست یعنی اگر بخواهیم سلامت را مدیریت کنیم باید تمامی عوامل و تاثیرگذاران همکاری کنند. برنامهریزی سلامت باید مبتنی بر جامعه باشد و تمام ارکان اجتماعی حکومتی در این زمینه به ایفای نقش بپردازند.
آموزش سلامت فرایند آموختن رفتارهایی است که در حفظ و بهبود سلامت فرد و گروهها مؤثر است. اساساً برنامههای آموزش سلامت عمومی را به 2 دسته که مولود 2نگاه یا 2 رویکرد است، تقسیمبندی کردهاند. رویکرد کلاسیک، پیشینی یا سنتی و رویکرد مدرن و جدید.
در رویکرد کلاسیک، مسئله سلامت را در عدمآگاهی افراد از نکات بهداشتی و سلامتی میدانستند؛ از اینرو اطلاع رسانی، از کلیدیترین واژههای این رویکرد و محور اساسی آن به شمار میرفت. بنابراین نظام رسانهای میکوشد، با مکانیسم توزیع اطلاعات درست، به مؤثرترین شیوه و در بهترین زمان، مردم یا شهروندان را بهاصطلاح «آگاه» کند.
در این تلقی از آموزش سلامت، که برآمده از ماهیت ارتباطات سنتی است و متکی به شاخصههای آن است، توصیه، اندرز، نصیحت و خطابه نقش بارزی دارند.
از دیگر خصوصیات آن، تأکید بر جنبههای فردی است. ملاک موفقیت یا ناکارآمدی برنامه آموزش سلامت، مثلاً در زمینه سیگار و مضرات آن، سنجش آگاهی عمومی نسبت به مضرات سیگار است.
پوسترهای آموزش سلامت مبتنی بر ویژگی بارز ارتباطات سنتی، اغلب در موضع توصیهکننده هستند. مثلاً روی اتوبوس مینویسند: «اعتیاد هرگز، ورزش همیشه». اما برنامه ریزی اجتماعی برای تغییر نگرش مورد توجه قرار نمیگیرد.
در رویکرد کلاسیک، مخاطب یک توده انبوه است، چون امر سلامت متوجه همه میشود. اما واقعیت این است که مخاطب به دستهها و گروههای متعدد و متنوعی قابل دسته بندی است.
اثر بخشی فرایند برنامه آموزش سلامت، در گرو شناخت این گروههای مخاطب است که با معیارهای مختلفی چون سن، اندازه و جمعیت مخاطب، جنسیت، شغل، مذهب، محل زندگی، قومیت، سطح تحصیلات و... دسته بندی میشوند.
اقناع این گروهها مستلزم درک صحیحی از مقتضیات و شایستهها و بایستههای زبانی و ادراکی هر کدام از این دستههاست. هر طبقه اجتماعی سبک زندگی خاص خودش را دارد. سبک زندگی به عادات رفتاری و ساخت ارزش و فرهنگی خاصی بر میگردد که یک برنامه آموزش سلامت موفق باید مبتنی بر عادات و ارزشهای آن طبقه باشد.
رویکرد جدید اما اهمیت اطلاع رسانی را نادیده نمیگیرد. امروزه شبکههای آموزشی در راهبرد رسانهای کشورهای جهان اهمیت ویژهای یافتهاند. وجود این شبکههای رادیو تلویزیونی در واقع پاسخی است به عدمآگاهی مخاطب، اما تجربه اثبات کرده است که در بسیاری موارد، فرد آگاهی لازم را دارد، اما نگرش لازم را ندارد و از کنش اجتماعی گریزان است.
بر همین اساس رویکرد نوین برنامههای آموزش سلامت، مبتنی بر تئوری یادگیری فعال و تجربه است و از طریق مشاهده رفتار دیگران حاصل میشود. اساس این رویکرد بر فرایندی و مشارکتی بودن آن است.
این مهمترین ویژگی رویکرد نوین به سلامت است. فرایندی بودن آن بدان معنی است که از مرحله اطلاع رسانی شروع میشود، اما به آن بسنده نمیکند و تا مرحله تغییر نگرش و تغییر در عادات رفتاری به شیوههای اقناعی ادامه مییابد.
این نگاه به برنامه سلامت یک مدل خود اتکاست و درست در مقابل مدل توصیهای و آمرانه قرار میگیرد؛ به عبارت دیگر یک سویه نیست و تعاملی است. کنش تعاملی کنش خلاق و آگاهانه است.
مهارتهای ارتباطی، همدلی و همکاری مولد عزت نفس و تقویتکننده جرأت ورزی در برخورد با مشکلات و معضلاتی است که سلامت جسم و روان شهروندان را به مخاطره میاندازند. از اینرو برنامه سلامت در رویکرد نوین، نگرشهای مردمی را هدف اصلی خود قرار میدهد.