اگر عادت دروغگویی شخصی به طور منفی بر زندگیاش اثر بگذارد یا احساس کند که نمیتواند دروغ گفتن را متوقف کند، ممکن است دچار «دروغگویی بیمارگون» باشد.
دروغگویی بیمارگون دروغگویی است که اغلب ماهیتی اجباری دارد و به یک آسیبشناسی روانی مربوط است.
دروغ گفتن و انواع آن
افراد به دلایل بسیار دروغ میگویند. اغلب افرادبه طور گاهگاهی دروغ میگویند تا از جریحهدار کردن عواطف افراد دیگر پرهیز کنند یا در موقعیتهای اجتماعی ناراحتکننده قرار نگیرند. این دروغها را «دروغهای سفید» مینامند، چرا که برای جلوگیری از ایجاد آسیب گفته میشوند و معمولا درباره امور گذرا هستند. بسیاری از دروغهای سفید فقط تاحدی کاذب هستند یا حقیقت را به شکل اغراقشدهای بیان میکنند.
گاهی نیز افراد برای پرهیز از به دردسر افتادن یا محافظت از خودشان در برابر تهدید دروغ میگویند. این دروغها عموما جعلیات کاملتری هستند. این دروغها همچنین درباره موضوعاتی جدی هستند و دلایل خودخواهانه دارند. این نوع دروغها را «دروغ خاکستری» مینامند، چرا که نسبت به دروغ سفید با احتمال کمتری از لحاظ اجتماعی قابلقبول هستند.
بالاخره برخی از افراد به دلایل بدخواهانهای دروغ میگویند. این دروغها اغلب پیامدهایی جدی برای افراد دیگر دارند و آنها را در وضعیتی نامنصفانه قرار میدهند. دروغ بدخواهانه عموما «دروغ واقعی» شمرده میشوند که کاملا از لحاظ اجتماعی غیرقابلقبول هستند. افرادی که دروغگویی بیمارگون دارند با احتمال بیشتری نسبت به افراد دیگر دروغ خاکستری یا دروغ واقعی میگویند.
نشانههای دروغگویی
هنگام دروغ گفتن بسیاری از افراد نشانههایی بروز میدهند که میتواند به شما کمک دروغگویی آنها را دریابید. اما هیچ روش واحدی وجود ندارد که بتوان گفت شخصی دارد دروغ میگوید. در عوض باید به طور خاص به شخص مورد نظر توجه کنید. اگر یکی از عزیزانتان به طور مکرر به شما دروغ میگوید، به دنبال این نشانهها بگردید:
روایتهای متناقض: وقتی شخصی حقیقت را درباره ماجرایی به شما نمیگوید، یکسان نگهداشتن جزئیات در هر بار تعریف آن برایش مشکلتر میشود. کسانی که به طور مکرر دروغ میگویند نهایتا جزئیات دفعات قبلی تعریف کردن ماجرا را فراموش میکند و تناقص در حرفهایش آشکار میشود.
جزئیات غیرقابل اثبات: بسیاری از افرادی که دروغ میگویند اغلب جزئیاتی را به دروغهایشان میافزایند تا آن را واقعی جلوه دهند. بررسیها نشان میدهند که افراد هنگامی که دروغ میگویند نسبت به هنگامی که راست میگویند، کمتر جزئیات قابلاثباتی را در ماجراهایشان میگنجانند. بنابراین اگر شخصی به شما ماجرایی با مقدار زیادی جزئیات میگوید که نمیتوان آنها را اثبات کرد، این ماجرا مشکوکتر است
روایتهای طولانی یا پر آبوتاب: افرادی که دروغ میگویند به خصوص دروغگویان بیمارگون با احتمال بیشتری نسبت به راستگویان ممکن است داستانهایی پرآبوتاب و اغراقآمیز را تعریف کنند. اگر ماجرایی که فرد تعریف میکند بیش از حد اغراقآمیز و پرماجرا است، ممکن است ساختگی باشد. اگر یکی از عزیزانتان اغلب داستانهایی را میگوید که بیش از حد پرآبوتاب یا درباره موقعیتهایی بیش از حد مهیج است، ممکن است به شما دروغ بگوید.
زندگی کردن با کسی به طور مکرر دروغ میگوید
زندگی کردن با کسی که به طور مکرر دروغ میگوید ممکن است پرتنش و آزارنده باشد. اگر میخواهید رابطهتان را با کسی که به شما دروغ میگوید، حفط کنید، میتوانید از این شگردها در مکالمات روزانه استفاده کنید.
آرامشتان را حفظ کنید: بسیاری از افرادی که به طور مکرر دروغ میگویند واکنش مناسبی به خشمی که متوجهشان میشود، نشان نمیدهند. اگر فکر میکنید به شما دروغ گفته میشود، تلاش کنید آرام بمانید.
از دروغها حمایت نکنید: اگر میدانید چیزی حقیقت ندارد، دلیلی وجود ندارد که طوری عمل کنید که گویی حقیقت دارد. حمایت کردن از دروغهای عزیزانتان فقط باعث تشدید این رفتار آنها میشود. در عوض، طوری رفتار کنید که آنها بدانند شما متوجه دروغ گفتنشان شدهاید و مکالمه را قطع کنید.
درمان پزشکی: اگر دروغگوییهایی یکی از نزدیکانتان در حدی است که باعث رنج و ناراحتیاش شده است، میتوانید به او توصیه کنید به روانپزشک مراجعه کند. رواندرمانی ممکن است به این افراد کمک کند به ریشه این عادت دروغگوییشان پی ببرند و در آینده کمتر دروغ بگویند.
نظر شما