این استاد سنتور بهدلیل آشنایی و تسلط کامل بر ردیف دستگاهی موسیقی ایران، نمونههایی از موسیقی عزاداری را با موسیقی دستگاهی ایران مقایسه خواهد کرد. این برنامه پژوهشی برای اولین بار در سال 1373 در دانشگاه تهران اجرا شد و از آن سال به بعد در شهرستانها ادامه یافت.
اما نکته این خبر در این است که چرا از سال 74 تاکنون، ضرورت برپایی چند باره و دست کم دوباره این برنامه احساس نشده است؟ این کنسرت پژوهشی گاه در شهرستانها اجرا شده، در حالی که بهنظر میرسد تهران به دلایلی بیشتر از سایر نقاط کشور به چنین برنامهای نیاز داشته است.
یکی از این دلایل، پیدایش نوعی بهاصطلاح انحرافات در موسیقی ماه محرم و دور شدن آن از موسیقی اصیل و دستگاهی ایران است که اهمیت پرداختن به موضوعاتی از این دست را در سطح عام، پررنگتر جلوه میدهد. در چنین شرایطی موسیقی مذهبی ما از یکسو به واکاوی و یافتن بنیادهای خود توسط استادان این حوزه نیاز دارد و از سوی دیگر لازم است که نتایج این واکاوی به گونهای گسترش یابد که برای عامه مردم نیز قابل درک باشد.
البته از یکسو تمرکز برنامههای موسیقی، در شهر تهران را نمیتوان از یاد برد اما از سوی دیگر نباید فراموش کرد شهرستانها هنوز بیش از تهرانیها به اصل و اساس موسیقی مذهبی محرم و صفر نزدیکاند چون در اغلب شهرستانها هنوز کیبورد و سینتیسایزر جایگزین تعزیهها و موسیقی غالب بر آن نشده و سنج و طبل و کرنا حتی در بین جوانان کاربرد داشته و هنوز نوحههای شهرستانها حال و هوای دیگری دارد و این تهران است که به برنامههای پژوهشی در این زمینه نیازمند است؛ در حالی که شهرستانها برای علمی و کاربردیتر شدن مباحث موسیقی خود به برنامههای دیگری نیاز دارند؛ برنامههایی مثل برپایی ورکشاپ با موضوعات مختلف، بررسی موسیقی کلاسیک جهان، آشنایی با ارکسترها، آموزش آهنگسازی و موضوعات بسیار زیادی که در هر شاخه از موسیقی میتوان آنها را یافت.
بیتردید نمیتوان از اهمیت حضور استاد کیانی طی سالهای گذشته در شهرستانها چشمپوشی کرد چون متأسفانه موسیقی دستگاهی ایران در شهرستانها هم بحرانهایی را میگذراند که حضور استادان موسیقی برای یادآوری ویژگیهای این موسیقی ضروری بهنظر میرسد. همچنین برپایی دوباره کنسرت پژوهشی مجید کیانی بعد از 14 سال در تهران هم یکی دیگر از نقاط ضعف موسیقی ایران را نشان میدهد که همان بیتوجهی به ارزش و تاثیر پژوهشها و کنسرتهای موضوعی است.
دیدن نقاط ضعف و پرداختن به آنها اصلا خوشایند نیست اما گاه یادآوری برخی موضوعات، ضروری بهنظر میرسد؛ موضوعاتی چون بررسی نیازهای واقعی موسیقی هر منطقه، فراهم آوردن شرایطی برای انتقال تجربیات هنرمندان، بالا بردن سطح سواد موسیقایی هنرمندان شهرستانها و برپایی کلاسهای آموزشی موسیقی کلاسیک ایران و جهان که منجر به علمیتر و جهانیتر شدن موسیقی شود.
در این مورد بهخصوص، یعنی موسیقی مذهبی هم اهمیت بررسی عزا در موسیقی نواحی ایران و آوردن نوازندگان محلی به ایران و فرستادن ارکستر سمفونیک تهران به شهرستانها و نشان دادن قابلیتهای آن در نواختن قطعات خاص و حتی محلی و... نیازمند یادآوری است. در حقیقت، غرض، گله از نحوه برگزاری یا تاخیر در برپایی برنامههای موسیقی نیست بلکه نحوه چیدمان این برنامهها و انتخاب موضوعات برای مناطق خاص و در زمانهای مشخص، مورد تاکید است.