بارها اتفاق افتاده که فرد بهعلت داشتن مشکلات زیاد، از زندگی و داشتن لحظاتی توأم با آرامش بینصیب مانده است. هر انسانی هدفی دارد و برای رسیدن به اهداف متعالی خود در تلاش است. من، شما، دیگری و کلا همه ما به نحوی برای داشتن یک زندگی راحت و سرشار از آرامش در تلاش و تکاپو هستیم.
در دنیای امروز مشکلات روحی- روانی بسیار حاد و طاقتفرسا شده است. تمامی افراد جوامع مختلف به نحوی درگیر مشکلات روحی- روانی، افسردگی، نومیدی و هرگونه مشکل خاص خود هستند. حال در این بین افرادی نیز هستند که علاوه بر مشکلات روحی، مشکلات جسمی و حرکتی نیز دارند. آری معلولان علاوه بر تمامی مشکلات و حوادث زندگی، مشکلات جسمی را نیز تحمل میکنند. همین نکته مهمترین مبحث در مورد اعتماد به نفس و تقویت روحیه برای ادامه زندگی است. اگر فرد معلول روحیه زندگی کردن و امید خود را از دست بدهد نمیتوان توقع داشت که زندگی سالم و سرشار از آرامشی داشته باشد.
معلولان 2 دسته هستند: معلولانی که از ابتدای زندگی بهعلت مسائل مختلف ژنتیکی و کمبود مواد معدنی و ویتامینها در بدن مادر دچار معلولیتهای مختلفی شدهاند. دسته دیگر معلولانی که در طول عمر و زندگی خود بنابر حوادث مختلف، تصادفات، برخی بیماریها و عوارض گوناگون دچار معلولیت و نقص عضو میشوند.ما شاهدیم که تمامی معلولان طی مدتی از زندگی و عمر خود و حتی گاهی اوقات تمامی عمر خود دچار مشکلات روحی- روانی و افسردگیهای خاصی میشوند اما در این بین لازم است معلولانی که با تمام قوا، حس تلاش و حرکتهای بسزایی داشتهاند را نادیده نگیریم.
حال باید دید در این بین چه کسانی میتوانند نقش مؤثر و مفیدی در تقویت اراده و داشتن روحیه مناسب و حس اعتماد به نفس برای این قشر داشته باشند.
اولین و مهمترین کسی که میتواند نقش بسیاربسیار مؤثری در این امر داشته باشد خود فرد معلول است که به نوعی مشکل جسمی و حرکتی دارد. اگر فرد معلول خودش را قبول داشته باشد و روحیه مناسب و امید به زندگی را در خود تقویت کند هیچگونه مشکلی نمیتواند مانع پیشرفت و موفقیت او شود.
البته گاهی اوقات مسائل و مشکلات مختلف دست به دست هم داده و در تضعیف روحیه فرد معلول مؤثر واقع میشوند. بهعنوان مثال نگاههای مردم، دید غلط جامعه نسبت به افراد معلول، حس ترحم دیگران، مشکلات زندگی و معضلات رفتوآمد، کمبود امکانات رفاهی و مناسب برای این قشر از جامعه و همه اینگونه مشکلات و عوامل که قسمت عمدهای از زندگی معلولان را شامل میشود موجب کاهش اراده و تضعیف روحیه فرد میشوند.
در درجه دوم خانواده فرد معلول میتواند نقش مؤثری در تقویت اراده و روحیه فرد داشته باشد. اگر خانواده بین فرزند معلول و غیرمعلول خود تفاوت قائل نشود و به دور از هرگونه ترحم و دلسوزی سعی در استقلال فرزند خود داشته باشد میتوان امیدوار بود که فرد معلول در زندگی شخصی و آینده خود بسیارقوی و غیرقابل شکست حاضر شود.
دسته دیگر، دوستان و همسالان فرد معلول هستند. طی دوران تحصیلی، دانشگاه، امور شغلی، تفریحی و تمامی مراحل زندگی، همسالان و دوستانِ افراد معلول میتوانند نقش مؤثری در زندگی آنها داشته باشند. چه بسیارند افرادی که به خاطر داشتن دوست و هم صحبت خوب و مفید، به زندگی امیدوار شدهاند و تمامی سختیها را به جان خریدهاند تا پابه پای دوستان خود برای داشتن آیندهای روشن تلاش کنند.
درک متقابل و فرق قائل نشدن میان افراد باعث میشود که فرد معلول همپای دیگران تلاش کند و با تمامی مشکلات اعم از جسمی و روحی و روانی بجنگد، اما آیا همه افراد بدین امر مهم و وظیفه انسانی خود عمل میکنند؟ آیا تمامی افراد جامعه سعی میکنند لااقل لحظهای هم که شده خود را به جای فرد معلول حس کنند؟ آیا سعی میکنند با درنظر گرفتن شرایط خاص این دسته افراد، مشکلات رفتوآمدی و شرایط زندگی آنها را تجسم کنند؟
آیا افراد به این نکته توجه میکنند که خدایی ناکرده شاید روزی چنین حوادث خاصی برای آنها نیز اتفاق افتد؟ آنگاه چه توقعی از افراد دیگر و جامعهای که درآن زندگی میکنند خواهند داشت؟ آیا افراد جامعه درک میکنند که نقص عضو و معلولیت، محرومیت نیست بلکه محدودیت است.
دسته بعدی مسئولان و مجریان امور هستند. اگر مسئولان و مجریان هر جامعهای برای حضور معلولان در بین اجتماعِ مردم تلاش کنند بهطور حتم راهکارهای مختلفی نیز برای حل مشکلات بهوجود خواهد آمد. اما در این بین تنها سازمان بهزیستی مسئول تمامی اوامر نیست بلکه تکتک سازمانها و ارگانها و بالاخص تکتک افراد جامعه مسئول اجرای امور هستند. از بین بردن مشکلات مختلف معلولان تنها مختص قشر خاص و سازمان خاصی نمیشود. معلولان هم عضوی از اجتماع عظیم مردم هستند و بهعلت داشتن شرایط جسمی خاص نیازمند سرویسدهیهای خاصی نیز هستند.
داشتن روحیه مناسب، شاد و ارادهای محکم و قوی مستلزم دیدگاه روشن بینانه اجتماع است. وقتی فرد معلولی شروع به تلاش و تکاپو برای ساختن آیندهای روشن برای خود و جامعه میکند، اگر افراد مختلف و خانوادهها و تمامی اقشار جامعه مدام کمبودها و نواقص جسمی او را گوشزد کنند آنگاه دیگر نمیتوان امیدوار بود که عاقبتِ جامعه معلولان به سرانجامی شیرین و دلپذیر برسد.
همه ما به حقیقت افراد معلول و با استعدادی را دیدهایم که درخشیدهاند و مقامهای بسیار با ارزشی برای کشورمان کسب کردهاند، پس در اینکه میتوان روی معلولان حساب کرد شکی نیست.اما در این بین برمیگردیم به اراده و روحیه خود افراد معلول. آیا یک فرد معلول اعم از جسمی و حرکتی میتواند آنقدر بهخود و اراده خود ایمان داشته باشد که حتی مشکلات نیز نتواند در تضعیف روحیهاش مؤثر باشد؟ البته که میتواند، اما رسیدن به این مرحله از اراده، نیازمند عزمی راسخ و پشتکاری عظیم است.
معلول اگر خود را قبول کند و به خدای خود ایمان داشته باشد و مطمئن باشد که به همه چیز خواهد رسید پس مشکلات و فراز و نشیبها نمیتواند مانع رسیدن به اوج قلههای خوشبختی و موفقیت شود. اگر از خداوند یاری بخواهیم و عزم خود را جزم کرده و حرکت کنیم همچنین به داشتن آیندهای درخشان امیدوار باشیم دیگر دلیلی برای یأس و نومیدی نخواهد ماند.
در این بین افرادی که براثر ضایعات نخاعی ناشی از حوادث و عوامل مختلف دچار معلولیت جسمی و حرکتی شدهاند مستلزم شرایط ویژه و رسیدگیهای مؤثرتری هستند. فردی که از ابتدای زندگی سالم بوده و بعد از مدتی در اثر حادثه یا تصادف یا هرگونه معضلی دچار معلولیت میشود برای وفق دادن روحیه خود با شرایط ایجاد شده نیاز به زمان بیشتری دارد.
قبولاندن شرایط جدید و عادت کردن به معلولیت مورد نظر، برای فردی که دچار آسیب نخاعی شدهاست بسیار مشکلتر از فردی است که از ابتدای زندگی معلولیت داشته است. این امر نکته بسیار حادی است که روانشناسان و جامعه شناسان نیز برای یافتن راه حلهای مناسب در تلاشند. اما بازهم اراده خود فرد مهمترین و بارزترین نکته اساسی برای قبول کردن و وفق دادن شرایط است.
سرنوشت دست خودماست و خداوند ما را مختار آفریده، اگر بخواهیم میتوانیم با هرنوع شرایطی زندگی کنیم و برای داشتن یک زندگی آرام، شکرگزار پروردگارمان باشیم. همینطور اگر نخواهیم شرایط را قبول کنیم، میتوانیم زندگی را بر خود و اطرافیان تلخ کرده و در انزوا و تنهایی، آینده خود و خانوادهمان را تباه کنیم. لذا قبول کنیم که زندگی ادامه دارد و ما نیز عضوی از قشر عظیم اجتماع هستیم و حق زندگی و نفس کشیدن داریم، آنگاه اگر برای رسیدن به نقطههای روشن و فتح آسمان خوشبختی تلاش کنیم، باید مطمئن باشیم که جامعه نیز یاری مان خواهد کرد.
مطمئن باشیم که موفق خواهیم شد زیرا هر لحظه و همه جا خداوند یاریمان میکند. لبخند بزنیم و شادباشیم که زندگی از آن بندگان است. به امید روزی که همه ما انسانها اعم از معلولان و غیرمعلولان به اوج قلههای خوشبختی و سعادت دنیوی و اُخروی برسیم.