پرهیز از بهکارگیری واژههایی بود که غیرفارسی، دشوار و نامانوس به نظرمیرسید
پیش از اینها همواره تلاش میکردیم با صرف وقت و جستجوی بیشتر، برای واژههای فرنگی و یا دشوار و نامانوس جایگزینهای مناسب فارسی پیدا کنیم.
استفاده از واژهها و بکارگیری درست آنها، حداقل به دو دلیل از دغدغههای اخلاقی - حرفهای مهم درروزنامهنگاری به شمار میآید:
دلیل اول:
وسایل ارتباط جمعی از جمله مطبوعات در واقع همچون یک دانشگاه نقش آموزشی برای طیف فراگیر و وسیعی از گروههای سنی مختلف با سطوح متفاوت تحصیلی را دارد.
از این رو، هراشتباهی یا هرنوع بیتوجهی دراستفاده از کلمات و عبارتهای نادرست به لحاظ مفهومی و مغایر با قواعد و ضوابط زبان فارسی، میتواند تاثیر نامطلوب فرهنگی و موجب بیاعتمادی و بیاعتباری آن رسانه نزد مخاطبان شود. بنابراین مسئولیت اخلاقی- حرفهای حکم میکند که روزنامهنگار با رعایت قواعد زبان و درست و ساده نویسی، اصالت زبان فارسی و نیز حرمت مخاطبان خود را حفظ کند. به دلیل اهمیت همین موضوع است که درس شیوه نگارش فارسی در مطبوعات، دربرنامه آموزشی رشتههای علوم ارتباطات اجتماعی و روزنامهنگاری، وجود دارد. اگرچه این مقوله، بنا به جایگاهی که دارد همواره در درسهای دیگرنیز مورد توجه و تاکید قرار میگیرد.
دلیل دوم:
دلیل دیگری که دغدغه استفاده از واژههای مناسب و مانوس را برای روزنامهنگاران ایجاد میکند، مسئولیت آنها در بیان واقعیت یا حداقل نزدیک به واقعیت است. فردی که قلم به دست میگیرد تا موضوع یا خبری را به اطلاع مردم برساند نباید با واژهها بازی کند چرا که دراین صورت با وقت و اعتماد مخاطب بازی کرده است.
در روزنامهنگاری حرفهای، علاوه بر ضرورت فراگیری آموزش دانشگاهی، تمرین و پایداری در درست و سادهنویسی و تجربه اندوزی، درنهایت فرد صاحب قلم را به آنجا میرساند که به هنر چگونه نویسی برای جلب اعتماد مخاطب و انجام مسئولیت اخلاقی دست یابد.
به عبارتی، روزنامهنگار، هم باید فن نویسندگی برای مطبوعات را بیاموزد که در چارچوب همان قواعد زبان و نحوه درست تلفیق واژهها قرار میگیرد و هم باید به هنر چگونه نوشتن دست یابد که درواقع تجربه اندوزی دراین مسیر، جایگاه ویژهای خواهد داشت.
او باید به تدریج بیاموزد که برای طرح واقعیت و همچنین افکار و نظریات خود از چه واژهها، عبارتها و چه قالبهای بیانی استفاده کند.
بنابراین او برای انتخاب واژههای مناسب، گاهی باید تامل و جستجوی قابل توجهی را دنبال کند تا بتواند در نهایت، هرچه واقعبینانهتر و بیطرفانهتر مخاطبان را در جریان مسایل و موضوعات مورد علاقه آنها قراردهد.
بیتردید مطالعه از جمله ابزارهای جدی حرفه روزنامهنگاری است که چه در مسیر کشف واقعیتها در هر حوزهای و چه در مسیر آشنایی با واژههای بیشتر، بسیار راهگشا و تعیینکننده است.
این مسایل را گفتم تا برسم به اینجا که ما امروز شاهد مواردی از شیوههای ناصحیح به کار گیری زبان در عرصه روزنامهنگاری هستیم و گویا آن دغدغههای حرفهای سمت و سوهای دیگری یافتهاند.
برای مثال، شما با واژهسازیهایی روبرو میشوید که به طور اساسی به لحاظ مفهومی دچار تناقض آشکار است. گویا هرچه واژهها عجیب و غریبتر باشد، از جذابیت بیشتری برخوردارند؛ حالا برای مخاطب یا نویسنده، این بحث دیگری است.
به عنوان نمونه، عبارت "شکوفه اندوه" ترکیب عجیبی است. من نمیتوانم تصورکنم که چگونه اندوه قادراست "شکوفه" را که مظهر زیبایی و نوزایی است به ارمغان آورد و این دو واژه چگونه امکان همگرایی مفهومی دارند. و یا درحالتی خفیفتر، ترکیب "نغمه درد" نیز همین مشکل را دارد. در مراجعه به لغتنامه دهخدا مشاهده میکنیم که نغمه، واژهای است مثبت به مفهوم ترانه، آهنگ، گفتار و آواز نیک که برای ترکیب با کلمه درد مناسب نیست.
حتی استفاده از واژههای نامانوس و غیر فارسی نیز که زیاد دیده میشود؛در تیتر مطالب هم حضوری جدی دارد. "آموزش؛ عنصر مغفول در توسعه روزنامه نگاری"، نمونهای از این نوع تیترهاست که واژه نامانوس و دشوار مغفول در آن بکار رفته است.
درپایان، میتوان به این نکته اشاره کرد که بیتردید در حرفه روزنامه نگاری همچون بسیاری از حرفههای دیگر، تجربه به عنوان ستون فقرات و تکیهگاه اصلی این کار بهشمار میآید. اگرچه برخی، این عامل بسیارجدی را به هیچ انگارند