کمک کردن به همنوع شکل‌های مختلفی دارد. یکی با دارایی‌اش به دیگران خیر می‌رساند، دیگری دانشش را رایگان وقف می‌کند و بانی باسوادی عده‌ای می‌شود. در این مسیر به تعداد آدم‌ها راه‌های نوعدوستی و مهرورزی پیدا می‌شود.

مسجد

همشهری آنلاین - نصیبه سجادی: «حبیب‌الله نیکنام» از جمله کسانی است که نه با مال و دارایی که با محبت بی‌دریغی که به همنوعان، به‌ویژه کودکان، دارد و وقتی که برای پراکندن بذر احساس و عشق می‌گذارد در دسته انسان‌های خوب روزگار قرار می‌گیرد. باعث آشنایی ما با او نمایشگاه پوشاکی است با نام فجر که به همت او و دوستانش، از اول بهمن در خیابان حجاب، روبه‌روی سازمان آب، برگزار شده و قرار است تا پایان اسفند ١١٠ هزار دانش‌آموز ٣ قلم لباس عیدشان را از اینجا تهیه کنند، دانش‌آموزانی نیازمند از همه‌جای پایتخت تا سال نو شاد و خاطره‌انگیزی مثل همه کودکان این سرزمین داشته باشند.

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

قهرمان محله | همه کودکان در عیدانه بزرگ حاج‌آقا نیکنام دعوتند | سال نو خاطره‌انگیز برای دانش‌آموزان

«دوست دارم کودکان سرزمینم با لباس نو به استقبال نوروز بروند و کسی با حسرت نداشتن لباس نو سال را آغاز نکند.» همین جمله معروف شهید رجایی، به عنوان یک مربی، معلم و استاد دانشگاه با دغدغه آموزش و پرورش، کافی بود که عده‌ای دور هم جمع شوند از مهندس، پزشک و ... تا بنیادی را به وجود آورند که تمام هم و غم‌اش شاد کردن دل کودکان باشد. این تشکل 36 سال پیش با چنین مقدماتی شکل می‌گیرد. نیکنام هم آموزش‌وپرورشی است و با نیاز دانش‌آموزان آشناست، به‌خصوص دانش‌آموزان کم‌برخوردار، جنوب و شمال هم ندارد، می‌گوید: «ابتدای کارمان سعی کردیم از کمک‌های دولتی استفاد کنیم تا بتوانیم کارها را پیش ببریم، ولی دولت وظایف دیگری دارد. پس خودمان دست‌به‌کار شدیم و با جمع کردن افرادی از یک جنس و یک نگاه در عرض یکی دو سال گروهی را به وجود آوردیم که درد و دغدغه مشترک داشت و آن شاد کردن دل کودکان و دانش‌آموزانی که دست روزگار آنها را نیازمند کمک خیرخواهان کرده بود.»

این تشکل مردمی بعد از سالیان سال همچنان سرپاست و با جذب ٤٧٠ خیر تهرانی هم به آرزوهای شهید رجایی جامه عمل پوشانده، هم فراتر رفته و از خانواده‌های آنها هم حمایت می‌کند تا بچه‌ها بتوانند با فراغ‌بال درس‌شان را تا مدارج عالی طی کنند. دانش‌آموزانی که از طریق آموزش و پرورش یا خیران همراه همین تشکل شناسایی و  به بنیاد نیکوکاری فجر معرفی می‌شوند.

یک روز خاطره‌انگیز 

نمایشگاه بزرگی است از پوشاک در همه نوع. مثل همه نمایشگاه‌هایی که گهگاه به مناسبتی برپا می‌شود، کتاب، نمایشگاه گل و... همه تولیدکنندگان و اصناف هم اینجا غرفه دارند. کارگاه هنری، آموزشی و ... هم به راه است. عموفتیله‌ای‌ها هم آمده‌اند و در حال اجرای برنامه هستند. دانش‌آموزان زیادی دوره‌شان کرده‌اند و شادند و صدای دست و هوراست که به آسمان بلند می‌شود. تعدادی هم در کنار بزرگ‌تر یا «یاوران‌»شان (دانشجویان داوطلب معرفی‌شده از سوی بنیاد فجر) در حال انتخاب لباس از یکی از غرفه‌ها هستند، همراه کارت شارژشده‌ای که از قبل به آنها داده شده است و ٢٠٠ تومانی که ابتدای ورود از آنها گرفته می‌شود. این 200 تومان از بچه‌ها گرفته می‌شود تا خودشان هم دست‌به جیب شده باشند و کرامت انسانی‌شان رعایت شده باشد. نیکنام می‌گوید : «ورزشکاران و چهره‌های زیادی در این ٢ ماه به نمایشگاه می‌آیند بدون اینکه ما بخواهیم. می‌آیند فقط به عشق بچه‌ها که شادشان کنند.»

می‌گوید: «می‌توانیم این کمک‌ها را در بسته‌هایی به دانش‌آموز تحویل دهیم، ولی وقتی دانش‌آموز به انتخاب خودش خرید می‌کند و چهره‌های محبوبش را می‌بیند که به مکانی آمده‌اند که او در حال خرید از آنجاست، هم عزت‌نفسش حفظ و هم این‌ روز برایش خاطره‌انگیز می‌شود. بعدها که دکتر، مهندس، نجار و ... شد می‌شود یکی از خیران ما و او هم دست دیگران را می‌گیرد. »

قهرمان محله | همه کودکان در عیدانه بزرگ حاج‌آقا نیکنام دعوتند | سال نو خاطره‌انگیز برای دانش‌آموزان

سخن عشق

چهره محجوب، آرام و مهربانی دارد. تن صدایش آرام است، از آن دست آرامشی که در کلام آدم‌های خوب و دوست‌داشتنی روزگار موج می‌زند. شاید باید اینها را مدیون همنشینی با کودکان باشد، به‌ویژه کودکان نیازمند که معصوم‌ترین موجودات روی زمین هستند. حاج‌آقا نیکنام می‌گوید : «امکان ندارد کودکی پیش من بیاید و دست خالی از اینجا برود، حتی اگر مشمول کمک‌های ما نشود. »

خاطره‌ای هم تعریف می‌کند : «روزی یکی از همین دانش‌آموزان که دیگر برای خودش کسی شده بود، برحسب اتفاق بعد از سال‌ها مرا دید و یاد همان روزهایی را مرور کرد که همراه مادرش به این نمایشگاه آمده بود و هم خودش و هم خواهرش همراه لباس نو به خانه برگشته بودند.»

وقت پایان نمایشگاه و خداحافظی یکی از همین کودکان که حاج‌آقا را بابا خطاب می‌کند، او را تنگ در آغوش گرفته. این تصویر تا دقایقی اشک را مهمان چشمان او و حاضرانی می‌کند که جز صدای سخن عشق از این مرد نیکوکار چیزی نشنیده‌اند.

کد خبر 747070

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha