قاعدتا کسی تصور نمیکند مدیران شهر از ضرورت وجود یک برنامه جامع اطلاع نداشته باشند. همچنین غیرقابل باور است که در همه سالیان گذشته کسی یا کسانی دست به کار نشده باشند برای تهیه برنامه جامع مدیریت شهری و تقریبا با هر کدام از شهردارهای ایران که صحبت کنید با انگشت در یکی از قفسههای اتاقش مجلدات یک طرح جامع را به شما نشان میدهد. پس چرا شهرهای ایران برنامه ندارند. اینها شماری از پرسشهایی هستند که میتوان در پاسخ ارائه کرد:
1 – زیرا شهرها مدیریت یکپارچه ندارند. شهرداری که قاعدتا متولی اصلی موضوع محسوب میشود صرفا مدیر حوزه خدمات شهری است نه همه شهر به این خاطر عملا برنامهای که شهرداری تهیه کند ناظر بر یک بیستوششم از همه مولفههایی خواهد بود که چشمانداز شهر را میسازند.
2- مدیران به سرعت برقوباد عوض میشوند. در اروپا دیدن شهردارانی که 10 یا 15سال است منصبشان تغییر نکرده امری عادی است. اما در ایران شهرداران یا به سرعت توسط مسائل حاشیهای فرو کاسته میشوند یا اگر هم موفق بودند برکشیده میشوند به حوزههایی با ردههای اداری بالاتر.
3 – اساسا طرح جامع برای مدیری که میخواهد با سلیقه شخصی خود کار کند دستوپاگیر است و چه کسی است که اگر نخواهند از او که برنامهمدار باشد و از روزمرگی بپرهیزد اعتنا به سلیقهاش را مهمتر از برنامهای نداند که آن را قبلیها نوشتهاند و میزش هم احتمالا به بعدیها میرسد؟
4 – مدیریت منابع مالی: اجرای برنامه جامع یعنی اینکه پولی را که هماکنون در اختیار شما هست آنطور خرج کنید که کسانی چند سال قبل پیشنهاد کردهاند
نه اینطور که خودتان ترجیح میدهید. کار سختی است واقعا!
5 – قائل نبودن اصالت برای مدیریت شهری: تقریبا هرکس از هر جا با هر سابقه تجربه و تحصیلات متفاوت میتواند بیاید و عهدهدار مدیریت شهری بشود احتمالا دل در گرو آن دارد که از آنجا آمده و در سودای جای بعدی که قرار است برود.
کو دل و دماغ نشستن و ورق زدن چند جلد برنامه جامع؟
6 – طراحان نامناسب: جالب است که غالب طرحهای جامع برنامهریزی شهری در ایران را مهندسان معمار و شهرساز نوشتهاند. با کمی اغراق، این به مثابه آن است که یک مکانیک اتومبیل وزیر راه بشود. جانمایه اغلب طرحهای جامع موجود دستورالعملهایی فنی است درباره چگونگی مدیریت ساختوساز در پهنههای مختلف شهر و هیچکدام از طرحها به صورت جامع مولفههای متناظر در یک چشمانداز جغرافیایی را در بر نمیگیرند، چندان حرفی در زمینه اقتصاد شهری ندارند، غالبا به مسائل اجتماعی موثر در شکلگیری چشمانداز شهر بیاعتنا هستند، معمولا مشارکت عمومی را نادیده میگیرند و چندین اشکال بنیادین دیگر.
آیا به مدیران شهر نباید بعضا حق داد که در نهایت از خیر اجرای چنین طرحهایی بگذرند؟
7 – سلیقه نازل: فرقی نمیکند کدام یک از سه ضلع شکلدهنده فضای شهر، مدیریت شهر، شهروندان یا مهندسان یا سازندگان فضا؛ آنچه را که هماکنون هست همه میپسندند و منطقی و طبیعی میدانند. میشود یک عکس پراگ یا بوداپست یا سنت پترزبورگ را جلوی آنها گذاشت و گفت این هم یک شهر است. شما چه نظری دارید؟
به نظر شما چه نظری میتوانند داشته باشند؟
البته پراگ طرح جامع میخواهد اما اگر قرار باشد وضعیت موجود را در تهران یا در هر کدام از دیگر شهرهای ایران ادامه بدهیم چه نیازی هست به طرح جامع؟