به گزارش هلثدی نیوز فرانک شییر، مدرس پزشکی در بخش پزشکی خواب در بیمارستان بریگهام و زنان و دانشکده پزشکی هاروارد در بوستون و سرپرست این پژوهش در این باره گفت: "در مدت طولانی، اثر فیزیولوژیک کار در شیفت شب بر شاخصهای متعددی در تنظیم وزن بدن، اثر میگذارد- از جمله لپتین، انسولین، کورتیزول- که به نظر میرسد خطر ابتلا به دیابت، بیماری قلبی-عروقی و چاقی را میافزاید."
شییر و همکارانش یافتههای خود را در شماره 2 ماه مارس 2009 در نسخه آنلاین نشریه proceedings of the National Academy of Sciences منتشر کردند.
به گفته این پژوهشگران حدود 8.6 میلیون نفر در آمریکا "کار شیفتی" انجام میدهند که بر اساس تعریف بنیاد ملی خواب آمریکا به معنای هر نوع برنامهای است که در خارج از شیفت معمول 9 صبح تا 5 بعدازظهر برای ساعات کاری قرار دارد.
این پژوهشگران میگویند بررسیهای قبلی نشان داده بودند که شیفتهای کاری در خارج از ساعات معمول با مشکلات گوارشی، خستگی، اختلال خواب ارتباط دارد. تصور میشود که چنین عوارضی ناشی از به همخوردن مزمن ارتباط میان عادات بیدارشدن و غذا خوردن - که شیفتهای غیرمعمول طلب میکند- و ساعت درونی 24 ساعته خواب/بیداری بدن - که به آن ریتم سیرکادین یا شبانهروزی میگویند- است.
شییر و همکارانش برای اینکه بفهمند آیا چنین بههمخوردگی در ریتم شبانهروزی بدن ممکن است خطر مشکلات بهداشتی وخیم را میافزاید یا نه، یک تست آزمایشگاهی طراحی کردند که اثرات حاد جتزدگی و/یا تاثیر مزمن کار مداوم در شیفتهای غیرمعمول شبیهسازی کنند.
در این تجربه، پاسخهای بدنی پنج مرد و پنج زن که برای یک دوره 10 روزه در معرض برنامه خواب/خوراک مداوما در حال تغییر قرار داشتند، پیگیری شد.
نهایتا در این دوره که در آن تحت یک برنامه روزانه 28 ساعته به طور مصنوعی طراحی شده قرار میگرفتند، همه داوطلبان در همه مراحل چرخه شبانهروزی خورده و خوابیده بودند.
نتیجه این بود که به هم خوردن ریتم شبانهروزی باعث افت میزان هورمون تنظیمکننده وزن لپتین میشود.
به گفته پژوهشگران پایین آمدن میزان لپتین میتواند با تحریک کردن اشتها و کاهش فعالیت جسمی افراد را در معرض چاقی و بیماری قلبی قرار دهد.
به علاوه تغییرات در میزان قند خون (گلوکز) و انسولین اتفاق افتاد که باعث اختلال در تحمل گلوکز و کاهش حساسیت به انسولین شد.
به طور خاص سه نفر از افراد مورد آزمایش، که هیچ سابقه قبلی دیابت نداشتند، دچار افزایش میزان قند خون شدند که شبیه به وضعیت افرادی مبتلا به پیش- دیابت، بعد از خوردن غذا به صورتی ناهماهنگ، است. فشار خون روزانه این داوطلبان نیز بالا رفته بود.
میزان این تغییرات هورمونی هنگامی که این افراد در برنامهای شرکت داشتند که 12 ساعت نسبت با چرخه طبیعی خواب/بیداری تفاوت داشت به این معنا که شرکت کنندگان در طول روز میخوابیدند و در طول شب بیدار بودند، به حداکثر میرسید.
شییر با وجود قوت یافتههای این بررسی، هشدار داد که باید پیش از تعمیم این نتیجهگیریها باید پژوهشهای بیشتری انجام شود.
او گفت:"اول از همه باید توجه داشت که ما یک بررسی درونآزمایشگاهی در مدتی کوتاه انجام داده بودیم. بنابراین هنوز نمیدانیم که آیا به هم ریختن ریتم شبانهروزی در درازمدت و در شرایط زندگی واقعی در افرادی که در شیفت شب کار می کنند، اثر مشابهی دارد یا نه."
شهیر افزود: "همچنین لازم است که این مسئله را بررسی کنیم که چگونه افراد متفاوت به طور متفاوت به تغییرات شیفت کاری واکنش نشان میدهد. زیرا کار در شیفتهای غیرمعمول به طور شاخص بر میزان هشیاری افراد، و کارکرد گوارشی اثر میگذارد، و آنهایی که نمیتوانند به خوبی با این عوارض کنار بیایند، احتمال دارد که کار شیفتی را کنار بگذارند. این امر به این معناست که ممکن است افرادی که به انجام این نوع کار ادامه میدهند، ممکن است به چنین مشکلاتی آسیبپذیر نباشند. اینها همه سوالاتی است که باید در آینده به آنها پاسخ داده شود."
در هر حال حاضر، دکتر جوزف باس، استادیار پزشکی در دانشکده پزشکی فینبرگ دانشگاه نورثوسترن موافق است که هنوز زود است که میان کار در شیفتهای غیرمعمول و خطرات بهداشتی خاص ارتباط مستقیم برقرار کرد.
او گفت: "با این حال این قضیه دود و آینه نیست. مسئله ساعتهای درونی زیستی ما یک حوزه کامل زیستشناسی را شامل میشود که برای فشار خون یا تنفس ضروری است. و این پژوهش برای ما سازوکار زیستی قابلقبولی را فراهم میآورد که ممکن است زمینهساز و در مجموع دخیل در وقوع اختلالات سوخت و ساز در برخی افراد به خاطر شیفتهای کاری، مسافرت، یا صرفا نادیدهگرفتن چرخه طبیعی نور باشد."