همشهری آنلاین_وحید حاجی خانی: کودکیاش در حالی سپری شد که خانه پدری، محل آمد و شد کودکان و نوجوانانی بود که میخواستند قرآن بخوانند. البته خانه آنها، تنها محل حضورکودکان نبود؛ مادران این کودکان نیز به آنجا میآمدند تا سؤالات شرعی خود را از مادر خلج بپرسند و مادر نیز جواب سؤالات را از «میر ابوالفضل خراسانی» روحانی محل میپرسید و به آنها منتقل میکرد. اینگونه بود که مادر حسین خلج به «مؤمنه خانم» در محله معروف شد.
حسینیه، پایگاهی برای مردم
حاج حسین خلج در خیابان مولوی نزدیک تقاطع خیابان ولیعصر(عج) یک مغازه رفوگری دارد. درست روبهروی حسینیه صاحبالزمان (عج) تهران؛ حسینیهای که به گفته خودش از زمان گذاشتن خشت خشتش روی هم در جریان کار بوده است. خودش از آن روزها میگوید: «زمانی که قرار بود در اینجا حسینیهای ساخته شود، خیلیها مشتاقش بودند، حتی برای ساخته شدنش راننده اتوبوسی ۲ تومان از حقوق خود را میداد و میگفت به اندازه این پول آجر بخرید و از آن استفاده کنید یا پیرزنی میآمد و چای و قند کارگران را میداد.»
به گفته خلج، قدمت این حسینیه به ۷۶ سال پیش بازمی گردد، سال ۱۳۶۰ هجری قمری و خودش با حروف ابجد در اینباره شعر گفته است. میگوید: «از زمانی که این حسینیه ساخته شد غیر از مراسم عزاداری محرم، پایگاه کمکرسانی به مردم نیازمند نیز بوده است. حاج «غلام حسین اقتصادی»، متولی حسینیه پایهگذار این برنامه بود. در اینجا از اهالی نیازمند محله گرفته تا هم میهنانی که گرفتار بلایای طبیعی همچون سیل یا زلزله میشدند، کمک میشد. اینجا پایگاه ارسال کمکهای مردمی به جبهههای جنگ نیز بوده است. کمکهایی که به گفته خلج به ۷۵ بار ارسال رسید. وی ادامه میدهد: «گاهی اوقات همراه با کاروان کمکهای مردمی به جبههها میرفتم البته نه خط مقدم، پشت جبهه بودم و سعی میکردم کمک حال باشم، با این همه محفلهای روضهخوانی را به راه میانداختیم و برای رزمندگان روضه میخواندم.»
ذوق و شوق مداح شدن
حسین خلج از زمانی میگوید که راه مداحی را پیش گرفت. او با اشاره به دوران کودکی خود میگوید: مادرش معتقد بود اگر در زمان بروز مشکلات، اذان بگوید خداوند آن مشکل را برایش آسان میکند، به این ترتیب کمکم و به مرور صدایش پرورش یافت.
خلج به ذکر خاطرهای از دوران کودکی خود میپردازد و میگوید: «گاهی مادرم از من میخواست که به پشتبام خانهمان بروم و اذان بگویم و من هم بدون اینکه سؤالی بپرسم به پشتبام میرفتم و اذان میگفتم. تمام اهل محل میدانستند کسی که اذان میگوید پسر مؤمنه خانم است.»
از سوی دیگر مؤمنه خانم هم دوست داشت تا حسین خلج مداح شود. برای همین حسین خلج به مجالس بزرگانی همانند مرحومان ادبی، لالهزاری و حاج علیاکبر ناظم میرفت و به مرور زمان و به واسطه استعدادی که در حفظ اشعار داشت، در مجالس حاضر شد. او همین روند را برای جوانان محل که به مداحی علاقهمندند، پیشنهاد میکند: «مداحی کلاس نمیخواهد بلکه ذوق و شوق میخواهد.» وی یادآور میشود: «کلاسهای آموزشی کمک میکند تا مداح با دستگاههای آوازی آشنا شود و بر اصل کار بیشتر مسلط شود. اما اینکه بخواهیم به کلاس آموزشی مداحی برویم، شرایط کمی فرق میکند. چرا که کسی که مداحی را آموزش میدهد، در واقع نحوه مداحی کردن خودش را ترویج میکند و شاگرد بعد از گذشت مدتی شبیه همان مداح میخواند و این نوع روش مداحی، مداحی ناب نیست بلکه تکرار است.»
حاج حسین خلج در خصوص ویژگی یک مداح تصریح میکند که مداح باید علاوه بر شور و شوقی که در شنونده ایجاد میکند، فهم و شعور مذهبی افراد را بالا ببرد و نباید گذاشت کسی که به مجلس امام حسین(ع) آمده است با دست خالی آنجا را ترک کند.
مداح، نوحهخوان یا واعظ؟
وقتی وارد مغازهاش در داخل پاساژ حجت میشوید تنها یک چرخ میبینید که با آن روزگار میچرخاند و به گفته خودش با تمام مشتریها راه میآید. یکی از نکات جالب توجه در مغازه، وجود عکسهای قدیمی از حسینیه و یک عکس دستهجمعی از افرادی است که به آنجا میآیند. از هر گروه و سنی در آن عکس به چشم میخورد. طبق معمول عکسهای یادگاری، بزرگترها و پیشکسوتان در جلو بهصورت نشسته قرار دارند و جوانها پشت سر آنها ایستادهاند. به گفته حاج خلج آدمهای جدیدی به این حسینیه اضافه شدهاند و این روند نیز ادامه خواهد داشت.
او در جواب اینکه در میان افرادی که به این حسینیه آمد و شد داشتهاند آیا تاکنون شاگردی داشته است، میگوید که شاگرد به آن مفهومی که آموزش بدهد، نداشته است. اما به کسانی که دوست داشته باشند و راهنمایی میخواستند و حتی بخواهند، کمک میکند و نکاتی را برای بهبود خواندن روضه یا مداحی متذکر میشود.»نکته جالب صحبتهای حاج خلج، تعریف مداح و نوحهخوان و واعظ است و جالبتر آنکه او برای هریک از آنها در حسینیه جایگاه متفاوتی قائل است.
وی در اینباره میافزاید: «واعظ کسی است که وعظ میگوید و مردم را با احادیث و مسائل اخلاقی عبرتآموز به راه صحیح زندگی و شناخت خدا دعوت میکند و مداح کسی است که مدیحه میگوید و صحبتهای واعظ را بهصورت شعر میخواند تا هرکس درکی از آن شعر را بگیرد. نوحهخوان نیز کسی است که اشعار را به سبک آهنگین میخواند. البته بنا به گفته خلج، به محل قرارگیری این افراد در حسینیه هم باید توجه کرد. به گونهای که واعظ روی منبر قرار میگیرد و وعظ میکند؛ مداح در جلو منبر میایستد و نوحهخوان در میان جمعیت عزادار قرار میگیرد و برای عزاداران میخواند و حتی با دسته عزاداران در بیرون هیئت یا حسینیه حرکت میکند.»
حسین خلج یادآور میشود که او به واسطه پادردی که دارد با اجازه بزرگترهای حسینیه، روی پلههای پایین منبر مینشیند و مداحی میکند. وی در خصوص نحوه عزاداری در حسینیه نیز یادآور میشود: «عزاداری ما به شیوه سنتی، که همان سینه زدن است انجام میشود. هرچند که گاهی نیز از هیئتها و حسینیههایی که زنجیر میزنند به هیئت ما بهعنوان مهمان میآیند، اما همچنان به همان روش گذشته خودمان عزاداری میکنیم، شیوهای ساده که از گذشتگان یاد گرفتهایم و سعی میکنیم به نسل بعدی نیز منتقل کنیم.»
اهالی محله
میگوید ارتباطش با اهالی محله دوستانه و با همه رفیق است، چون از کودکی در این محله بزرگ شده است و در همین محله هم زندگی میکند؛ بیشتر اهالی او را میشناسند. البته شاید دلیل این ارتباط در این نکته باشد که به اخلاق و روابط حسنه توجه ویژه دارد.
خلج در اینباره یادآور میشود: «اهل پند و نصیحت نیستم و اگر از اهالی کسی برای رفع مشکلش مراجعه کند سعی میکنم، بر پایه اخلاقیات مواردی را که به نظرم درست میرسد، بگویم و دیگر اوست که باید تصمیم بگیرد که چه کند.
----------------------------------------------------------------------------------------
منتشر شده در همشهری محله منطقه۱۱ در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۸
نظر شما