مردم بازار به‌خصوص اهالی پاچنار هیچ‌وقت نام حاج حسین خلج شیرین، شاعر اهل‌بیت و پیرغلام حسینی را از یاد نمی‌برند. پیرمردی که همیشه شال سبز راه‌راه بر گردن می‌انداخت و همین‌طور که در کنار چرخ خیاطی مشغول کار بود، اشعار خود را در وصف ائمه اطهار(ع) زمزمه می‌کرد.

خلج

همشهری آنلاین _ مریم قاسمی : مرحوم حاج‌حسین خلج شیرین، هر وقت که ماه محرم از راه می‌رسید، تاب در یک جا ماندن نداشت و راه انداختن دسته‌های حسینی در راسته بازار یکی از علایقش بود. با سبک زندگی او بیشتر آشنا می‌شوید.

خواندنی های بیشتر را اینجا دنبال کنید

 فراگیری قرآن نزد مادر

مرحوم حاج حسین خلج، اهل محله پاچنار، گذر مستوفی، پشت امامزاده سیدنصیرالدین زندگی می‌کرد و در تکیه خلج‌ها که محل عزاداری عاشقان امام حسین(ع) بود، عزاداری می‌کرد. او ابتدا درخشکشویی با رفوکردن لباس یا کلاه شاپو و اتو کردن آنها زندگی بخور و نمیری را درست کرد. مدرک ششم ابتدایی را از مدرسه خسروی در بازار مسگرها، کوچه هفت‌تن گرفت. همان سال‌ها بود که پدرش هنگام روضه خانگی فوت کرد. مادرش سواد قرآنی داشت طوری که بچه‌های محله پیش او درس قرآن و دین یاد می‌گرفتند. مکتبخانه او به نام «مؤمنه خانوم» در محله معروف بود. آن زمان بچه‌محل‌ها نام" حسین مؤمنه خانوم" یعنی فرزند مؤمنه خانم معروف شد.

راه‌اندازی هیئت برای بچه‌های قد و نیم قد 

شاعر اهل‌بیت و عصمت(ع) از همان دوران کودکی در مدرسه خسروی در مناسبت‌های مختلف شعر و خطابه می‌خواند. در محله به همراه بچه‌های قد و نیم قد، در ایام محرم هیئت مذهبی راه می‌انداخت. در دوران کودکی معلم موسیقی‌ای داشتند که ردیف‌های آوازی را به او یاد می‌داد و همین کار باعث پیشرفتش شد. بعدها به محله خانی‌آباد نو نقل مکان کرد و هم‌محلی مرحوم جهان پهلوان تختی. از این‌رو چون ته صدایی داشت در بیشتر مراسم گلریزان زورخانه محله به‌ویژه زورخانه شیرخدا، قدرخان و نیرو یزدان، شعر و متن برای ورزشکاران می‌خواند. او ‌شعرهایش را چند بار در مقابل جهان پهلوان تختی خواند.

 صدایت را وقف امام حسین(ع) کن

مرحوم حاج خلج، پیرغلام حسینی، از تأثیرگذاری مادرش درشکل‌گیری شخصیتش این‌طور می‌گفت: «‌زمانی در خیابان خیام جنوبی، فرد متمکنی خانه‌ای را به مادرم هبه کرد تا در آن فاطمیه راه‌اندازی کند که بعدها به نام "حسینیه مؤمنه خانوم" معروف شد. در نوجوانی نمی‌دانستم شعر نوحه‌خوانی با تصنیف بزرگانی چون "داریوش رفیعی" متفاوت است. اما چون سوز وگذار داشت، همان تصنیف‌ها را می‌خواندم تا اینکه مادرم گفت: شیرم را حلالت نمی‌کنم مگر اینکه صدایت را وقف آقا امام حسین(ع) و مجالس روضه‌خوانی کنی. من تو را از خدا گرفته‌ام تا روضه‌خوان دستگاه امام حسین(ع) باشی. مادرم از نظر سخنزانی، ذکرخوانی و قرائت دعا در بین خانم‌های محله شناخته شده بود. از زمان کودکی و نوجوانی اغلب از پشت‌بام برای مردم اذان می‌گفتم و این کارهای خوب کم‌کم در ذهنم ملکه شد.‌گاه گداری هم متولیان مدارس اسلامی ما را پیش علمای قم به‌خصوص آیت‌الله ‌بروجردی می‌بردند تا چند بیتی در وصف ائمه اطهار(ع) یا چند سوره قرآن بخوانیم تا از سهم امام برای کارهای آموزشی کمک بگیرند.»

شیفته نوحه‌های حاج «اکبر ناظم» 

تا اینکه مرحوم حاج حسین خلج، کم‌کم در فضای هیئت‌های مذهبی منطقه تربیت می‌شود. او که از قافیه، نظم و نثر چیزی نمی‌دانست، ناخواسته وارد دنیای شعر و شاعری عاشورایی می‌شود و درمناسبت‌های ماه محرم، مداحان سنتی و پیشکسوت نوحه می‌خواند و یاد می‌گرفت. برای او شنیدن نوحه‌های «حاج اکبر ناظم»، به زبان عربی در باره حضرت علی اکبر(ع) و امام حسین(ع) بسیار زیبا و گوشنواز بود، برای همین در این هیئت‌های حسینی ریشه‌دار، این نوحه‌ها را یاد گرفت.

پیرغلامی که هنگام خیاطی نوحه می‌خواند و گریه می‌کرد

در مغازه خیاطی دم می‌گرفت و گریه می‌کرد...

اهالی فراموش نمی‌کنند آن روزهایی که محرم از راه می‌رسید و مغازه خیاطی مرحوم خلج، پیرغلام حسینی نوا و صدایی بغض‌آلود به خود می‌گرفت. پیرمرد در فضای خیاطی دم می‌گرفت: «‌مردم سیه بر تن کنید/ شال عزا گردن کنید/ از گریه‌ تر دامن کنید/ آمد حسین در کربلا» حاج حسین خلج، پیش از آنکه پیرغلام حسینی باشد شاعر اهل‌بیت(ع) بود و هروقت دلش می‌گرفت قلم و کاغذ بر می‌داشت و با اشعارش به صحرای کربلا می‌رفت تا مظلومیت حسین و یارانش را به تصویر بکشد.

مداح اهل‌بیت برای شاه مملکت دعا نکرد!

مرحوم «حاج حسین خلج»، یکی از چهارپایه‌خوان‌های مطرح بازار تهران هم بود. او سال‌ها با مداحان سنتی هیئت حسینی مرحوم «مصطفی دادکان» روی چهارپایه رفت. او در دوران طاغوت بارها در مراسم چهارپایه‌خوانی حضور داشت. در دوران حیاتش نقل می‌کرد که مأموران شهربانی به او گفته بودند که برای شاه مملکت دعا کن! اما او این کار را نکرد و حتی از عواقب آن نترسید. او در جای دیگری از صحبت‌هایش گفته بود که وقتی بیرق سه رنگ ایران را می‌بینم حس و حال دیگری پیدا می‌کنم. در زمان دفاع‌مقدس در مقابل تیمچه حاجب‌الدوله روی چهارپایه می‌رفت و این اشعار را برای عزداران حسینی دم می‌داد و به هوای رزمندگان در جبهه‌ها می‌خواند: «دلم برات پر می‌زند حسین جان / پر می‌زند توی سنگر می‌زند حسین جان»

سینه‌های زخمی مداحان و ذاکران اهل‌بیت(ع)

مرحوم خلج همیشه می‌گفت که مداح باید نوآوری داشته باشد. زمانی در عزاداری امام حسین(ع) روی چهارپایه به جای شعر و مصیبت، آیه‌ای از قرآن خوانده می‌شد و با تفسیر آن در طول مسیر بازار پاچنار تا تیمچه حاجب‌الدوله گریه می‌کردیم. می‌گفت خدا بیامرز «‌شاه حسین بهاری» یکبار به جای نوحه‌خوانی، اذانی گفت که اشک مردم در آمد. این شور گرفتن از مردم به هنر نوحه‌خوان سنتی برمی‌گردد که بتواند در زمان مناسب با توجه به حال و هوای مجلس شعر، مصیبت، آیه قرآن یا مطلب دیگری بخواند. دربین نوحه‌خوان‌ها معمولاً مرحوم شاه حسین و مرحوم اکبر ناظم در چهارپایه‌خوانی بازار همتا نداشتند.

سال های پایانی عمر مرحوم خلج 

وقتی مرحوم حاج حسین خلج روزگار پیری و سالخوردگی را می‌گذراند، می‌گفت که رفتن از این منبر به آن منبر برایش سخت است، بیماری و درد پاهایش نیز براین دشواری‌ها اضافه کرده بود. او که در ایام محرم به همراه حاج مصطفی دادکان، شاه حسین بهاری و سایر مداحان سنتی کوی و برزن را زیر پا می‌گذاشت تا با همراهی دسته حسینی" محبان‌الزهرا(س)" بازار تهران را با نوحه‌خوانی به لرزه در آورد در سال‌های پایانی عمرش صرفاً به حسینیه صاحب‌الزمان(عج) روبه‌روی مغازه خیاطی می‌رفت و برای هیئت پیشکسوتان محله در ماه محرم نوحه‌خوانی می‌کرد.

پیرغلامی که هنگام خیاطی نوحه می‌خواند و گریه می‌کرد

کد خبر 773670

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 8
  • نظرات غیرقابل انتشار: 6
  • IR ۱۱:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۵
    14 2
    روحش شاد
  • علی اوجاقلو IR ۱۱:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۵
    15 1
    بازار تهران همه حاج حسین و می شناختن. انسان بسیار خوبی بودن. روحشون قرین رحمت الهی
  • IR ۱۱:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۶
    11 2
    خدایش بیامرزدش چه مرد خوب مهربانی بود خداوند متعال رحمت کند
  • سارا IR ۱۱:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۶
    15 1
    خدابیامرزه جایگاهش بهترینهاباشه
  • امرالله IR ۱۲:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۶
    9 2
    حاج خلج کاش بودی. روحت شاد