شهید سید مرتضى آوینى در شهریور سال 1326 در شهر رى متولد شد. از کودکى با هنر انس داشت، شعر مىسرود، داستان ومقاله مىنوشت و تحصیلات دانشگاهىاش را در رشته معمارى به پایان رساند.
به گزارش واحد مرکزی خبر، پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامى، نقطه عطفى در زندگى سید مرتضى بود، بنابراین تلاش کرد مرتضایى از نو بسازد.
خودش در این باره مىنویسد: با شروع انقلاب تمام نوشتههاى خویش را - اعم از تراوشات فلسفی، داستانهاى کوتاه، اشعار و... - در چند گونى ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزى که حدیث نفس باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنى به میان نیاورم... سعى کردم که خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام.
و ادامه مىدهد: البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونى خود اوست همه هنرها این چنین هستند کسى هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونى خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانى کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایى ندارم ولى سعىام بر این بوده است.
با شروع فعالیتهاى جهاد سازندگى در سال 58 به روستاها رفت و نخستین مستندهاى وی در همین زمان خلق شد، سید مرتضى درباره این امر مىگوید: با شروع کار جهاد سازندگى به روستاها رفتیم که براى خدا بیل بزنیم و وقتى صداقت مردم و تلاش آنها براى ساخت کشورشان را دیدم به فکر افتادم تا به گونهاى این جهاد را ثبت کنم و چنین بود که دوربین به دست گرفتم تا این لحظات ناب را به تصویر بکشم.
و اما باقى ماجرا به قلم خودش: به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو نخستین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله خسرو و ناصر قشقایى پیش آمد و ما به فیروزآباد، آباده و مناطق درگیرى رفتیم... وقتى فیروزآباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادى از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم، در واقع نخستین صحنههاى جنگ را ما در آنجا، در جنگ با خوانین گرفتیم.
گروه جهاد نخستین گروهى بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضاى گروه در همان روزهاى اول جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالى که تیر به شانهاش خورده بود، از حلقه محاصره گریخت، گروه بار دیگر شکل گرفت و در روزهاى محاصره خرمشهر براى تهیه فیلم وارد این شهر شد.
وقتى به خرمشهر رسیدیم هنوز خونینشهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمیشد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانهروز کار کردیم تا نخستن فیلم مستند جنگى درباره خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون مجموعهى یازده قسمتى حقیقت کار بعدى گروه محسوب میشد که یکى از هدفهاى آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.
یک هفتهاى نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جستوجوى حقیقت ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعه حقیقت این گونه آغاز شد.
با شروع جنگ دور جدیدى از فعالیتهاى شهید آوینى و یارانش براى به تصویر کشیدن رشادتهاى سرداران بى ادعاى این مرزوبوم و بیان واقعیتهاى دفاع مقدس آغاز شد.
کار گروه جهاد در جبههها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوستهاى پیدا کرد آغاز تهیه مجموعهى زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز میگردد.
شهید آوینى درباره انگیزه گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به 70 برنامه است چنین میگوید:
انگیزش درونى هنرمندانى که در واحد تلویزیونى جهاد سازندگى جمع آمده بودند آنها را به جبهههاى دفاع مقدس میکشاند نه وظایف و تعهدات اداری.
نخستین شهیدى که دادیم على طالبى بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرینشان مهدى فلاحتپور است که همین امسال(منظور سال 1371 است) شهید شد... و خوب، دیگر چیزى براى گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشدهایم و اگر باز جنگى پیش بیاید که پاى انقلاب اسلامى در میان باشد، ما حاضریم.
میدانید! زندهترین روزهاى زندگى یک مرد آن روزهایى است که در مبارزه میگذراند و زندگى در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد.
با پایان جنگ روایت فتح هم به پایان رسید ولى این پایان موقتى بود و اواخر سال 1370 موسسهى فرهنگى روایت فتح به فرمان مقام معظم رهبرى تاسیس شد تا به کار فیلمسازى مستند و سینمایى درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیه مجموعه روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد.
شهید آوینى و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگى را از سر گرفتند و طى مدتى کمتر از یک سال کار تهیهى شش برنامه از مجموعه ده قسمتى شهرى در آسمان را به پایان رساندند و مقدمات تهیهى مجموعههاى دیگرى را دربارهى آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند.
شهرى در آسمان که به واقعه محاصره، سقوط و باز پسگیرى خرمشهر میپرداخت در ماههاى آخر حیات زمینى شهید آوینى از تلویزیون پخش شد.
وى علاوه بر آثار مستندى چون مجموعه بزرگ روایت فتح، مقالات متعددى در باره با حقیقت هنر، عرفان، مبانى نظام اسلام، غرب زدگى و روشنفکرى نگاشته است.
وى در کتاب توسعه و مبانى تمدن غرب به مباحثى چون مبانى توسعه، دیکتاتورى اقتصاد، نظام آموزشى غرب و خلقت انسان نخستین پرداخته است و در حلزونهاى خانه به دوش وارونگى مفهوم عرفان در دوره جدید، شیوع ژورنالیسم جدید و مفاهیم تحجر و تجدد را بررسى کرده است.
مجموعههاى فردایى دیگر، آغازى بر یک پایان، رستاخیر جان و آیینه جادو از دیگر آثارى است که از این شهید بزرگوار برجاى مانده است و بازتابى از نظرات وی در باره موضوعات گوناگون و تفسیرهاى مختلف از آراء روشنفکران غربى است.
مدت کوتاهى در رشته سینما در مجتمع دانشگاهى هنر تدریس کرد اما به علت همخوانى نبودن دیدگاهش با موضوعات مورد نظر درسى از ادامه تدریس صرف نظر کرد.
سالهاى 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتى شهید آوینى است که آثار وی در طى این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعى را شامل میشود.
هرچند آشنایى با سینما در طول مدتى بیش از ده سال مستندسازى و تجارب او در زمینه کارگردانى مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد ولى این مسئله موجب بیاعتنایى او نسبت به سایر هنرها نشد.
وی در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره ماهیت سینما و نقد سینماى ایران و جهان، مقالات متعددى در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینى و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامهى سوره به چاپ رسید.
طى همین دوران در خصوص مبانى سیاسی. اعتقادى نظام اسلامى و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانى و تهاجم فرهنگى غرب، غربزدگى و روشنفکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتى منتشر نمود.
مجموعهى آثار شهید آوینى در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایى بیان اعجابآور است. در حالى که سرچشمهى اصلى تفکر او به قرآن، نهجالبلاغه، کلمات معصومین علیهمالسلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز میگشت.
با تفکر فلسفى غرب و آرا، و نظریات متفکران غربى نیز آشنایى داشت و با یقینى برآمده از نور حکمت، آنها را نقد و بررسى میکرد.
وی شناخت مبانى فلسفى و سیر تاریخى فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگى میدانست چرا که این شناخت زمینه خروج از عالم غرب زدگى را فراهم میکند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهى مدد میرساند.
وی بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامى و ظهور انسان کاملى چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخى جدیدى شده است که آن را عصر توبهى بشریت مینامید.
عصرى که به انقلاب جهانى امام عصر(عج) و ظهور دولت پایدار حق منتهى خواهد شد.
راوى فتح در 20 فروردین سال 1372 براى تهیه مجموع مستندى در باره مناطق جنگى راهى فکه شد اما درهنگام فیلمبردارى به دلیل انفجار مین همراه با همرزم قدیمىاش شهید یزدان پرست شربت شهادت نوشید و به دیدار معبود شتافت.