۱۷ سال از درگذشت یکی از تواناترین خطیبان دوران ما گذشته است. اما هنوز هم در کوچه‌پسکوچه‌های خیابان ری، یاد آن واعظ بی‌بدیل در خاطر اهالی محله و همسایگان‌شان زنده است.

فلسفی

همشهری آنلاین-حسن حسن زاده: وقتی با تعدادی از دوستان و همسایگان مرحوم آیت‌الله ‌محمدتقی فلسفی به گفت‌وگو می‌نشینیم، از لحظه لحظه حضور در کنار ایشان آنقدر خاطره دارند که بیان همه آنها در این مجال نمی‌گنجد. در این گزارش همسایه‌های قدیمی مرحوم محمدتقی فلسفی از خاطرات‌شان با آن واعظ و خطیب بنام می‌گویند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

گره‌گشای اهالی 


مسلم مفید یکی از همسایگان مرحوم فلسفی از ارتباط نزدیکش با ایشان می‌گوید: «‌نام من در شناسنامه «اسلام» است اما مرحوم فلسفی همواره من را مسلم صدا می‌زدند. در آن چند سالی که همسایه ایشان بودم معمولاً در بسیاری از جلسات و مراسمی که در خانه‌شان برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. برای من افتخاری بود که برای منزل ایشان نان می‌خریدم و گاهی خریدهای شخصی ایشان را انجام می‌دادم. این ارتباط آقای فلسفی با همسایه‌ها هم دوطرفه بود چنان با محبت و مهربانی با همسایگانشان رفتار می‌کردند که‌گویی همگی از اعضای خانواده‌شان هستند.»

خاطرات اهالی خیابان ری از مرحوم محمدتقی فلسفی | راهنما و دلسوز همه بود

او می‌افزاید: «به یاد دارم، همیشه در خانه مرحوم فلسفی به روی مردم و اهالی محله باز بود. هر روز از ساعت ۱۰ تا ۱۳ در خانه‌شان جلسه رسیدگی به امور مردم داشتند. هر کسی که مشکل و گرهی در زندگی‌اش داشت به آنجا می‌آمد و مرحوم فلسفی هم با نهایت صبر و حوصله به تعداد زیادی از مراجعان رسیدگی می‌کردند. کسی که بیماری خاصی داشت اما برای درمان آن به مشکل مالی برخورده بود نزد آقای فلسفی می‌آمد و ایشان نه تنها مشکل مالی او را تا حد توانشان برطرف می‌کردند که حتی او را به پزشک هم معرفی می‌کردند. حتی از روحانیان هم آنهایی که برای تأمین هزینه‌های ازدواج مشکل داشتند به آنجا می‌آمدند و آقای فلسفی در این مورد هم هیچ مضایقه‌ای نمی‌کردند.» 

مرحوم فلسفی سخاوتمند بود


مهدی انصاری از همسایه‌های مرحوم فلسفی می‌گوید: «‌خانه ما درست در کنار منزل مرحوم فلسفی قرار داشت. من از کودکی ایشان را می‌شناختم و در سنین نوجوانی بیشتر با ایشان مأنوس شدم و همین امر هم باعث شده است که خاطرات بسیار زیادی از آن واعظ یگانه داشته باشم. به یاد دارم زمان جنگ تحمیلی و موشکباران تهران، یک روز سریعاً خودم را به منزل ایشان رساندم و دیدم آقای فلسفی در حیاط ایستاده‌اند. وقتی گفتم خواهش می‌کنم به زیرزمین خانه ما بیاید تا مبادا اتفاقی برایتان بیفتد، لبخند زدند و گفتند: «‌اگر مرگ سراغ من بیاید به داخل زیرزمین هم خواهد آمد. و اگر عزرائیل هم به سراغم بیاید، استکان چایم را زمین می‌گذارم و به استقبالش می‌روم.»

خاطرات اهالی خیابان ری از مرحوم محمدتقی فلسفی | راهنما و دلسوز همه بود
مهدی انصاری از همسایه‌های مرحوم فلسفی 

مرحوم فلسفی، آنقدر مهربان بود که در خانه‌اش همواره به روی همه مردم باز بود. شاید یکی از خصوصیات بارز ایشان، بی‌اعتناعی او به مادیات بود. به یاد دارم در اعیاد مختلف، اسکناس‌های زیادی را برای هدیه دادن به مردم آماده می‌کردند و من هم بارها از دست ایشان در اعیاد گوناگون اسکناس‌هایی را تبرک گرفتم. همیشه سعی می‌کردم از ایشان الگو بگیرم یکی از مهم‌ترین اثرات سبک زندگی مرحوم فلسفی که تأثیر زیادی در اطرافیان داشت، سخنوری‌شان بود، من همواره سعی می‌کردم در نوع سخن گفتنم از ایشان پیروی کنم. اما جالب‌ترین خاطره‌ام از ایشان به روزی مربوط می‌شود که فردی که به نظر اعتیاد داشت به خانه مرحوم فلسفی آمد و گفت که در خانه‌ام فرشی ندارم. مرحوم فلسفی هم مانند همیشه با سخاوتمندی خاصش به من گفت «‌همراه او برو و وضع زندگی‌اش را ببین اگر نیازمند بود فرشی که در ایوان خانه پهن کرده‌ایم را به او بده‌» وقتی با آن شخص رفتم فهمیدم که دروغ گفته است. نزد مرحوم فلسفی برگشتم و ماجرا را به او گفتم. ایشان با این وجود آن شخص را دوباره به حضور خواستند و مبلغی به او کمک کردند و از او خواستند برای حل مشکل خود چاره‌ای بیندیشد.» 

 کمک به نیازمندان از درآمدهای شخصی‌

مصطفی مصطفایی یکی از نزدیکان و یاران مرحوم فلسفی می‌گوید: «من از کودکی در خدمت ایشان بودم. از همان زمان برایم مانند یک پدر مهربان بودند. مرحوم فلسفی هم هر وقت می‌خواستند من را صدا بزنند، می‌گفتند: «‌بابا مصطفی». باید بگویم صفت مهربانی در وجود ایشان آنقدر ریشه داشت که نه تنها برای نزدیکان بلکه شامل همه همسایگان و مراجعان به خانه‌شان هم می‌شد. هر وقت از در حیاط وارد می‌شدم می‌گفتند، در را باز بگذارم. چراکه اعتقادشان این بود که در خانه باید به روی همه باز باشد. وقتی به سنین جوانی رسیدم، من را مسئول ارتباط با چاپخانه و توزیع و تکثیر کتاب‌هایشان کرده بودند. به همین دلیل من متن‌ها و نوشته‌هایشان را به افراد مسئول می‌دادم تا آنها را بررسی کنند و بعد از چاپ کتاب‌ها هم بنا بر درخواست بزرگانی مانند، آیت‌الله ‌صدوقی یزدی، آیت‌الله ‌یثربی کاشانی و آیت‌الله ‌دستغیب و دیگر بزرگان، کتاب‌ها را برای آنها می‌فرستادم.»

خاطرات اهالی خیابان ری از مرحوم محمدتقی فلسفی | راهنما و دلسوز همه بود
مصطفی مصطفایی یکی از نزدیکان و یاران مرحوم فلسفی

مصطفایی به گشاده‌رویی و سخاوتمندی مرحوم فلسفی تاکید می‌کند و می‌گوید: «این ویژگی باعث می‌شد که هیچ سائلی را از در خانه‌اش بی‌بهره‌ نگذارد. بارها شاهد بودم حتی شخصاً به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی زنگ می‌زد و برای بیمارانی که بضاعت نداشتند سفارش می‌کرد و بارها هم پیش آمده بود که به بیمارستان‌ها می‌گفت صورت حساب بیماران بی‌بضاعت را برایش بفرستند تا هزینه درمانی آنها را پرداخت کند. اما مهم‌تر اینکه تمام این هزینه‌ها را هم از اموال خود پرداخت می‌کرد و نه از وجوهات و خمس و زکاتی که به ایشان می‌دادند. یعنی درآمدهای حاصل از منبرها و کتاب‌هایشان را برای کمک به نیازمندان اختصاص می‌دادند.» 

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰در تاریخ ۱۳۹۴/۰۴/۱۵

کد خبر 787003

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • رضا IR ۱۵:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۹
    2 1
    روحش شاد وراهش پر رهرو باد