این مقاله با عنوان «چگونه با ایران مذاکره کنیم» منتشر شده است. جونز در این مقاله که پایگاه اطلاعرسانی عصر ایران نیز بخشهایی از آن را منعکس کرد مینویسد: بعد از گذشت 30سال از قطع روابط سیاسی ایران و آمریکا در سال 1359 این بار با انتخاب باراک اوباما به ریاستجمهوری آمریکا، پیامهایی میان ایران و آمریکا ردوبدل میشود که ممکن است به بهبود روابط دو کشور بینجامد.
هنوز مشخص نیست که آیا ایران و آمریکا بهصورت رسمی در برابر یکدیگر مینشینند و وارد مذاکرات میشوند و به عبارت دیگر آیا اوباما رودرروی احمدینژاد قرار خواهد گرفت یا نه! همینطور معلوم هم نیست که آیا مذاکره در هر سطحی میتواند اختلافات دوکشور را بهصورتی که هردو آنها راضی باشند، حل کند یا نه!
در طول 14سال گذشته بیش از 12بار در ایران برای کنفرانسهای علمی حضور پیدا کردهام و در تمام این مدت درسهایی را درباره اینکه چگونه باید با ایران مذاکره کنیم یاد گرفتهام.
با چه کسی گفتوگو کنیم؟
در صحنه سیاسی ایران مراکز قدرتی وجود دارند که تحلیلگران غربی معمولا از آنها با عناوین اصلاح طلب، اصولگرا، تندروها و معتدلها یاد میکنند اما در تمام طول مدتی که من در ایران بودم ندیدم که ایرانیها از این گروهها نام ببرند و درک ایرانیان از فضای صحنه سیاسی خودشان با درک سیاسی غربیان از این فضا متفاوت است.
اگر کشورهای غربی از شرایط و اوضاع داخلی ایران اطلاعات درستی نداشته باشند، نزدیکشدن به این کشور اقدام بسیار دشواری خواهد بود. بعد از 30سال تلاش غربیها برای منزویکردن ایران، هماکنون کشورهای غربی امیدوار هستند که بار دیگر بتوانند با این کشور رابطهای قوی برقرار کنند.
چگونه مذاکره کنیم؟
براساس تجربه شخصی من، ایرانیها ابتدای هرگونه مذاکرهای تاکید میکنند که رفتار دولتهای غربی با آنها به دور از عدالت و احترام بوده است.
مذاکره با ایران باید محکم و با صبر و حوصله و همراه با ادب باشد. باید توجه داشت که در یک فرایند طولانی دیپلماتیک در حالی که شما مسائل سیاسی را در یک طرف دارید و میخواهید در تمام طول مذاکرات این مسائل را رعایت کنید، با شرایط بسیار سختی روبهرو هستید.
فارین پالیسی در ادامه این مقاله میآورد: مذاکرهکنندگان غربی باید بدانند که شیوه معمول آمریکاییها (رکگویی و مستقیمبودن)باعث عصبانیت و خستگی ایرانیها خواهد شد. ایرانیها احساس میکنند که درصورت انجام سریع مذاکرات، آنها نمیتوانند در مورد تمام نگرانیهای خود گفتوگو کنند و به زمان بیشتری برای بازگوکردن تمام این مسائل نیاز دارند.
تمام این مسائل به ما نشان میدهد که برقراری این روابط نباید تنها برای «حل» مسائل باشد و باید در یک فرایند طولانیمدت صورت بگیرد.
ایرانیها بسیار به تاریخ و فرهنگ خود اهمیت میدهند و جهانبینی آنها احساسی است که میگوید باید در مرکز تمام چیزها قرار داشته باشند و این احساسی است که بسیاری از آمریکاییها نیز دارند.
تاریخ ایران همچنین به آنها نشان داده که جهان خارج میتواند برای آنها بسیار خطرآفرین باشد؛ بنابراین دیپلماتهای ایرانی بسیار مراقب هستند که آبروی خود را در مواجهه با دولتهای غربی بهخصوص آمریکا از دست ندهند.از جنبه سیاست داخلی، ایرانیها انجامندادن معاملهای که امکان ضرر و زیان در آن زیاد است را بهتر از انجامدادن آن میدانند.در مذاکرات میان دو کشور تنها نباید به گفتوگو میان نخبگان دو طرف اکتفا کرد و دیدارهایی میان اقشار فرهنگی، ورزشی و دانشجویی نیز میتواند سازنده و کمککننده باشد. غربیها همچنین باید توجه داشته باشند که مقامات بلندپایه ایران به برقراری روابط میان دو کشور مظنون هستند زیرا احساس میکنند که این مسئله میتواند انقلاب ایران را به خطر بیندازد.
در مورد چه چیزی مذاکره کنیم؟
غربیها باید بدانند که باید از حق ایرانی برای غنیسازی و چرخه سوخت هستهای حمایت کنند. اما در این مورد دیدگاههای مختلفی وجود دارد که از جمله آنها محدودکردن برنامههای غنیسازی در ایران است. مذاکرهکنندگان آمریکایی باید در نظر داشته باشند که در نظام سیاسی فعلی در ایران داشتن نوعی از چرخه سوخت یک الزام است. برای درک این مسئله باید توجه داشت که ایرانیها نگرانیهایی در مورد امنیت خود دارند.
عراق، افغانستان و قاچاق موادمخدر مسائلی هستند که زمینههای مشترکی برای گفتوگو در مورد آنها وجود دارد و اختلافاتی اساسی نیز در مورد ادعای غرب مبنی بر حمایت ایران از حماس و حزبالله بین دو کشور ایجاد شده است. تمام این مسائل باید روی میز قرار داشته باشد. این فرایند میتواند بسیار طولانیمدت باشد. نکته دیگر در مورد انتخابات ریاستجمهوری ماه ژوئن (خرداد) است، غرب باید بداند که تا پیش از برگزاری این انتخابات هیچ تحول بزرگی رخ نخواهد داد و باید از هرگونه دخالتی در این انتخابات خودداری کرد.جونز در مقاله خود اشاره میکند که برقراری مجدد روابط و بهبود آن، بیشتر مورد توجه نخبگان ایرانی قرار دارد هرچند نگاهی در ایران وجود دارد که معتقد است برای حفاظت از ارزشهای انقلاب باید با اقدامات غرب و بهخصوص آمریکا مخالفت کرد.
اشتباه آمریکا
تحلیل فارین پالیسی از مذاکرات ایران و آمریکا در حالی صورت میگیرد که راجر کوهن روزنامهنگار معروف آمریکایی نیز در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز با انتقاد شدید از سیاستهای دولت بوش، آن را عاملی برای تقویت جایگاه و هستهای شدن جمهوری اسلامی ایران دانسته است. کوهن در این مقاله نوشته است دیکچنی معاون اول رئیسجمهوری آمریکا گفته بود نباید ایرانیان به دانش هستهای دست پیدا کنند. آنها نباید حتی یک سانتریفیوژ داشته باشند. اما این سیاست اشتباه منجر به این شد که ایران در حال حاضر هزاران سانتریفیوژ داشته باشد.
دولت بوش به جای اینکه با دولت اصلاحات در سال2001 کنار بیاید یا در سال2003 در مورد جنگ عراق با ایران همکاری کند، یا در سال2005 با فروش رآکتور هستهای فرانسه به تهران موافقت کند، ایران را جزء محور شرارت قرار داد. دیکچنی حتی در این مورد گفته بود ایران جزء محور شرارت است و ما باید بهدنبال تغییر حکومت در آن باشیم.این روزنامه در ادامه مقالهاش مینویسد: تصور کنید که آیا روزولت در سال1942 و در زمان جنگ جهانی دوم به جوزف استالین گفت که شما شیطان هستید و من برای مبارزه با نازیها به کمک شما احتیاج ندارم. وی میافزاید: بوش به جای اینکه ایران را محور شرارت مینامید میتوانست از سید محمد خاتمی در آن زمان برای کمک به 2جنگ آمریکا در خاورمیانه کمک بگیرد.
این روزنامه نگار آمریکایی نوشته است: نتیجه این سیاست آن شد که ایران اکنون هزاران سانتریفیوژ دارد که از سوی دولت اوباما به رسمیت شناخته شده و تهدید تعلیق غنیسازی برای پیوستن آمریکا به مذاکرات هستهای 1+5 کنار گذاشته شده است.
کوهن به دولتمردان آمریکایی میگوید: دیگر بسیار دیر است که جلوی برنامههای هستهای ایران را بگیریم بلکه باید تلاش کنیم تا ایران مانند ژاپن و برزیل با داشتن توانایی ساخت بمب هستهای بدون این بمبها باقی بماند.
جرمی آرهاموند نیز در مقالهای در ماهنامه فارین پالیسی به بررسی موضوع هستهای ایران از دیدگاه حقوق بینالملل پرداخته و قطعنامههای صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه تهران را بیاساس و غیرقانونی خوانده است. وی در مقاله خود دیدگاه کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا در مورد برنامه هستهای ایران را مطرح کرده و موضع رسانههای وابسته به آنان را که منجر به صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه تهران شده بیان کرده است.
روزنامه آمریکایی بوستون گلاب در گزارشی مینویسد: آمریکا باید حق ایران را در غنیسازی اورانیوم و استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای بپذیرد.
این روزنامه نوشته استکه اوباما گام به گام سعی کرده تا به ایران نزدیک شود. رئیسجمهوری آمریکا ابتدا به مناسبت عید نوروز برای مردم و دولت ایران پیام تبریک فرستاد، سپس اعلام کرد که واشنگتن آماده همکاری با ایران در زمینههای مشترک است و بعد از آن نیز دولت او اعلام کرد بهصورت رسمی در مذاکرات 5+1 در مورد برنامه هستهای ایران شرکت خواهد کرد. موفقیت در این راه چندان مطمئن نیست. با این حال تلاشهای اوباما برای گفتوگوی مستقیم با ایران دارای اولویتها و مخالفتهایی است.این روزنامه مینویسد: کلیدیترین نکته در این رابطه آن است که آمریکا باید حق غنیسازی را توسط دولت ایران بپذیرد.