«آدم» با انبوه فیلمهای معناگرای سینمای ایران، تفاوتهای محسوسی داشت و داستان غریبی را هم روایت میکرد. این تلاش برای حرکت در مسیری متفاوت در «آنجا» مشهودترشد؛ فیلمی که بر اثر یک سوءتفاهم، امکان نمایش ندارد؛ همان طور که «آدم» تاکنون روی پرده نیامده است. کاهانی با 2 فیلم اکراننشده در کارنامه، «بیست» را با حضور بازیگران شناختهشده و شاخص کلید زد. پیدا بود این بار او عزم خود را برای تثبیت در سینمای حرفهای جزم کرده است.
نمایش «بیست» در جشنواره با واکنشهای اغلب مثبت منتقدان همراه بود. در جشنوارهای که شمار فیلمهای اجتماعینگر، کمتر از انگشتان یک دست بود، «بیست» غنیمت به شمار میآمد. نکته جالب توجه اینکه فیلم کاهانی با وجود لحن تلخش، تا امروز در گیشه هم بازخورد قابلقبولی داشته است؛ البته از فروش نجومی خبری نیست و قرار هم نبوده فیلمی که به گفته سازندهاش مطابق انتظار معمول تماشاگر حرکت نمیکند، گیشه فوقالعادهای داشته باشد. کاهانی میگوید از بازخوردهای فیلمش در میان تماشاگران راضی است، هرچند غایت سینما را فتح گیشه نمیداند.
- چه شد که پس از ساخت 2فیلم تجربهگرا، به سراغ فیلمی با سروشکل کاملا حرفهای و با حضور بازیگران شاخص رفتید؟
من در «بیست» همچنان مشغول تجربهکردن هستم ولی جنس این تجربه متفاوت است. من فیلم «بیست» را هم یک فیلم تجربی میدانم اما میدانم با وجود اینکه سلیقههای خودم بر آن حاکم است قصد دارد با تماشاگر هم ارتباط برقرار کند. تنها تفاوت این فیلم با 2ساخته قبلیام این است که به مخاطب توجه بیشتری دارد. به نظر من فیلمی تجربی است که سلیقههای کارگردان را به تماشاگر تحمیل میکند و دنبال راههای جدید برای برقراری ارتباط با مخاطب است. من نمیگویم در «بیست» راه جدیدی رفتم اما میگویم این فیلم در کارنامه من تجربه جدیدی است. فیلم تجربی فیلمی است که تمام تصورات تماشاگر را نمایش نمیدهد و تماشاگر را با روایتهای مختلف، آدمهای جدید و شکل و ساختار جدید مواجه میکند. من در «بیست» از نظر مضمونی در ادامه تجربههای قبلی خود کار کردم ولی از نظر نوع روایت خواستم تماشاگر با فیلم ارتباط بهتری بگیرد.
- پرداختن به مضامین تلخ اجتماعی اینروزها چندان در سینمای ایران باب نیست و اغلب فیلمسازان به سراغ سوژههای طنزآمیز میروند؛ در «بیست» تا چه اندازه به تماشاگر فکر کردید؟
من هیچوقت فیلمی نمیسازم که از طریق آن در سینما مالاندوزی کنم. من دنبال تجربههای تازه هستم؛ دنبال اینکه با تماشاگر از راههای جدید ارتباط برقرار کنم. من نمیخواهم پول بیشتری بهدست بیاورم. سینما را انتخاب کردم چون فرصت خوبی برای تجربه است؛ اینکه فضاهای فکری خود را با تماشاگر در میان بگذارم. آنقدری که از اندیشه و سلیقه من در فیلمهایم حمایت بشود برایم کافی است. به همان اندازه که مخاطب اندیشه من را تحویل بگیرد، فیلم میفروشد. تا به اینجا هم فروش «بیست» با توجه به اینکه سلیقههایش را به تماشاگر تحمیل میکند، خوب است.
- ساختن فیلم «بیست» واکنشی به اکراننشدن 2فیلم قبلیتان نیست؟ «آدم» با وجود داشتن پروانه، اکران نمیشود و «آنجا» هم که گویی همچنان امکان نمایش ندارد.
نه واکنشی در کار نبود. من در ادامه کارها و فکرهای قبلیام «بیست» را ساختم. واکنشنشاندادن کار من نیست. من وظیفه دارم در شرایطی که قرار میگیرم از آن استفاده کنم و فیلم خودم را بسازم. اینکه چرا 2فیلم قبلی من اکران نشده را باید از ارشاد بپرسید. خوشحالم که «بیست» اکران شد و امیدوارم این روند ادامه پیدا نکند که من 3فیلم بسازم و تنها یک فیلم اکران شود. متأسفانه در شرایط حاکم بر سینمای ما فیلمهای پرفروش مطابق با خواسته جامعه ساخته میشود؛ چیزی که مردم میخواهند، همانطور که تربیت شدهاند.
من نمیخواهم به کسی بیاحترامی یا توهین کنم ولی کارگردانی که میخواهد فیلم پرفروش بسازد باید فیلمهایی مطابق با سلیقه فعلی مردم را کارگردانی کند. من معتقدم باید ذهنیت خودم را با تماشاگر در میان بگذارم و او را به این سمت ببرم که به اندیشه من احترام بگذارد؛ اگر فیلم با مخاطب ارتباط برقرار کرد او فیلم را به دیگران معرفی میکند. از طرفی معتقدم سینما کار فرهنگی هم هست. ما از فیلمسازی هدفی داریم و غیراز پولدرآوردن باید به فکر وجه فرهنگی آن هم باشیم ولی بسیاری از فیلمهای پرفروش ما وجه فرهنگی ماجرا را فراموش کردهاند و صرفا آن چیزی را میسازند که تماشاگر دوست دارد در سینما ببیند؛ چیزی که الزاما خوب نیست. من سعی میکنم حرفی را که خودم به آن علاقه دارم مطرح کنم نه آنچه را که تماشاگر از سینما متصور است.
- بیشتر بازیگران «بیست» در نقشهایی متفاوت ظاهر شدهاند؛ از علیرضا خمسه که در نقشی کاملا جدی حضوری پذیرفتنی دارد گرفته تا مهتاب کرامتی در نقش یک زن کارگر فقیر تا حبیب رضایی و... . چه شد که این انتخابها را برای این نقشها انجام دادید؟ به هر حال اگر کسی فیلمنامه را بخواند، تصور اینکه بازیگر این نقشها خمسه و کرامتی هستند برایش دور از ذهن است.
من بهدنبال تنوع هستم؛ اینکه چطور میتوانم کار تازهای ارائه بدهم. در زندگی شخصی هم همینطور هستم؛ یعنی هر چیزی را همانطور که هست نمیپذیرم و بهدنبال راههای دیگری هستم تا جور دیگری در مورد هر موضوعی فکر کنم. من همیشه فکر میکردم چرا مخاطب توقع دارد علیرضا خمسه همیشه او را بخنداند. از استثنائات سینما بگذریم؛ من از خودمان میگویم. خمسه قبل از اینکه کمدین باشد یک هنرپیشه است، همینطور سایر بازیگران. بهنظرم من شهامت خاصی در این انتخابها به خرج ندادم؛ این نوع انتخاب نیز یکی از ریسکهای فیلمسازی من است و از همان نگاه خاص من سرچشمه میگیرد. من هنوز از راههای رفته سیراب نشدهام و همیشه بهدنبال یک فکر متفاوتم.
- بازیگران به گریمهای متفاوتشان در این فیلم اعتراضی نداشتند؟ چه چیزی باعث شده بازیگران را معمولا در نقشهای تکراری و البته با گریمهای یکسان در فیلمهای مختلف ببینیم؛ آیا کارگردان و تهیهکننده مقصرند یا خود بازیگران هم سهمی از این اتفاق دارند؟ چیزی که در فیلم شما به شکل متفاوت و مثبتی تغییر کرده است.
بازیگران فیلم من با گریمهای متفاوت و نقشهایشان مشکلی نداشتند چون هدف فیلم معلوم بود. قرار نیست در فیلم «بیست» کاراکتر مهتاب کرامتی یا پرویز پرستویی یا هر بازیگر دیگری باعث جذب مخاطب شود بلکه این نقشها هستند که قرار است جذابیت خلق کنند. ما به بهانه این فکر دور هم جمع شدیم. درست است که تماشاگر به احترام این افراد وارد سالن میشود اما در نهایت قرار است آن نقش را تحسین کند. من نمیدانم در این پروسه تکراریشدن نقش بازیگران چه کسی بیشتر مقصر است و ترجیح میدهم از این منظر به این سؤال پاسخ ندهم اما میدانم که خودم بهدنبال چه چیزی هستم و هر چیزی را که میخواستهام همیشه بهدست آوردهام و آنقدر انگیزه دارم که ادامهاش بدهم. بازیگران فرهیختهای که من در «بیست» با آنها همکاری کردم بهخوبی میدانستند که بازیگری یعنی اینکه بتوانند نقشهای مختلف را بازی کنند و آنها بازیگری را دوست دارند نه فقط نمایش خودشان را.
- در حالی که بنا را بر آشناییزدایی تماشاگر از تصویری که از بازیگران شاخص دارد، گذاشتهاید، بهنظر میرسد که جنس بازی پرویز پرستویی با اینکه مثل همیشه خوب است، در تداوم نقشآفرینیهای قبلیاش قرار دارد.
با احترام به نظر شما، من مخالف این عقیدهام. با یک بررسی دقیق، پرستویی را خیلی متفاوت با نقشهایی که تا به حال بازی کرده میبینید. اولا او یک آدم جدید است؛ ثانیا بهشدت سعی میکند در این فیلم بازی نکند و به فضای رئال نزدیک باشد. او در فیلم دائم سعی میکرد وجه آرتیستبودن خودش را فراموش کند و واقعی باشد تا تصورات آدمها را تغییر بدهد. شاید در ظاهرش تغییر چندانی بهوجود نیامده باشد اما جنس بازیاش متفاوت است.
- «بیست» فیلمی آرام است و تامل در پلانها کاملا محسوس است؛ آیا نگران ازدستدادن ریتم نبودید؟
نه، نگران نبودم چون همهچیز حسابشده بود. این حرف از زمان نمایشهای جشنواره فجر باب شد اما من چیزی نگفتم؛ اگر جواب میدادم منتقدها نمیپذیرفتند. ولی اگر شما فیلم را با مردم ببینید متوجه میشوید که آنها با فیلم درگیر میشوند و کاملا قصه را تا انتها پیگیری میکنند. آنها هزینه کردهاند، بلیت خریدهاند و مینشینند تا از تماشای فیلم لذت ببرند و بفهمند انتهای ماجرا چه میشود. ریتم «بیست» ریتم واقعی فیلم است که برای رسیدن به آن، وقت گذاشتم و فکر کردم. سایر عوامل هم پیشنهادهای زیادی دادند تا به این نقطه رسیدیم. فکر نمیکنم این ریتم تماشاگر را خسته کند.
- تا چه حد با کاراکترها احساس همدلی و نزدیکی میکردید؟ به تعبیر دیگر «بیست» تا چه اندازه برآمده از تجربیات و برداشتهای شما از اجتماع پیرامونتان است؟
من این فیلمنامه را با توجه به تجربیات شخصیای که از اطراف خودم داشتم نوشتم؛ چیزهایی که دیده بودم. فقط چون حبیب رضایی در ادامه با تغییر سرمایهگذار (به جای حامد بهداد) به جمع بازیگران اضافه شد، من تغییرات عمدهای در این نقش دادم چون نمیخواستم نقشی که قرار بود حامد بازی کند، اجرا شود چون هر یک از این نقشها پیشینهای دارد؛ به همین خاطر فقط بخشهایی مثل خوابیدن در اتوبوس که از ذهن خودم آمده به رفتارهای این کاراکتر اضافه شد. حبیب رضایی هم با ورودش؛ پیشنهادهای خوبی برای این نقش آورد و کمک زیادی به شکلگیری آن کرد ولی بقیه با توجه به همان مضمونی که دنبالش هستم پیش رفت؛ اینکه میخواهم از مرگ، زندگی و آنچه دیدهام بگویم. من دروغگویی را دوست ندارم و باید آنچه دیدهام و با آن ارتباط برقرار کردهام را بسازم. اینها باعث شد فضایی بهوجود بیاید به اسم رستوران تا آدمها داخل آن فضا قرار بگیرند؛ جایی که هم مرگ هست و هم شادی و همه آنچه در یک جامعه جریان دارد.
- شاید به همین خاطر است که عدهای از منتقدان فیلم شما، کاراکترهای «بیست» را نزدیک به کلیشهها میدانند.
شما زوج فرخ و فرشته را کجا دیدهاید؟ اینکه فرخ که یک آشپز بوده و دستش را هنگام کار از دست داده و حالا زنش به جای دست نداشته او کار میکند؛ اینکه زن او حقوق نمیگیرد و آنها جای خواب ندارند. آیا اینها کلیشه است؟ یا دختری که میخواهد سلامت اجتماعیاش را حفظ کند اما زندگی درستی ندارد یا صاحب رستوران با همه اخلاقیات خاصی که دارد؟ مطمئنا در فیلمسازی هر انگی به من زده شود، انگ کلیشهایبودن سخت به من میخورد چون من فضای منحصربهفردی برای خودم دارم که اجازه نمیدهم کلیشهها در آن راه پیدا کنند. اگر «بیست» یک خوبی داشته باشد، غیرکلیشهایبودنش است. آدمهای این فیلم مطابق تصور تماشاگر رفتار نمیکنند.
- با توجه به استقبال خوبی که هم در جشنواره و هم در زمان اکران از «بیست» به عمل آمده، همین مسیر را ادامه میدهید یا ترجیح میدهید آثاری از جنس «آنجا» بسازید؟
نمیدانم در آینده چه فیلمی میسازم؛ باید ببینم چه اتفاقی برای من میافتد. من تعیینکننده نیستم، فضای زندگی تصمیم میگیرد. باید از چیزی خوشم بیاید، آن را باور کنم و حرفی برای مخاطب داشته باشم.
- با توجه به استفاده از بازیگران ستاره در فیلم، تا چه اندازه گیشه برایتان اهمیت داشته است؟
نمیگویم اصلا اهمیتی ندارد ولی سینما صرفا گیشه نیست. من سینما را حتما فرهنگی میدانم ولی در کنار آن سینما باید گیشه هم داشته باشد و به سود برسد تا تداوم یابد؛ در این صورت است که با ادامه کار، آدمها حرفشان را میزنند و به نتیجه میرسند. ولی این را میدانم که هیچوقت به سراغ سینمایی که صرفا قصد فروش دارد، نمیروم چون راههای بهتری را برای ثروتمندشدن میشناسم. من معتقدم وجاهت سینما باید از بعد فرهنگی حفظ شود؛ اینکه حرفی برای گفتن داشته باشد.
- تهیهکننده «بیست» پوران درخشنده است؛ قاعدتا همکاری با تهیهکنندهای که خودش فیلمساز است باید جالب توجه بوده باشد!
پوران درخشنده چون خودش کارگردان است میدانست که بهعنوان تهیهکننده نباید زیاد در کار کارگردان دخالت کند چون خودش در این مورد بسیار زجر کشیده است. تلاش کرد افکارم حین کارگردانی آسیب نبیند و همهچیز مطابق آنچه در ذهن داشتم پیش برود و ایشان همکاری خوبی با من داشتند.