سه‌شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۸:۰۶
۰ نفر

آتوسا رقمی: صبح از خواب بلند می‌شوی، دست و صورتت را می‌شویی، به اعضای خانواده‌ات سلام و صبح به خیر می‌گویی، چایی می‌ریزی و صبحانه می‌خوری، وسایلت را جمع می‌کنی و به مدرسه می‌روی؛

از در مدرسه که وارد می‌شوی با چشم‌هایت دنبال دوست صمیمی‌ات می‌گردی؛ یک عالم حرف داری که برایش بزنی... از دور می‌بینی‌اش، چشم‌هایت برق می‌زنند، چهره‌ات باز می‌شود، لبخند می‌زنی و قدم‌هایت را تندتر می‌کنی... چند قدم مانده به او، چشمت به هم‌کلاسی‌ات می‌افتد که چند روز پیش با او حرفت شده؛ ناگهان لبخندت را جمع می‌کنی و جدی می‌شوی و وقتی از کنارش رد می‌شوی، خود به خود سعی می‌کنی از او فاصله بگیری... به دوستت می‌رسی و دوباره لبخند به چهره‌ات  بر می‌گردد؛ برای او خبر خوبی داری: مادرت اجازه داده برای تولدت جشن کوچکی بگیری و دوست‌هایت را دعوت کنی؛ ‌دوست صمیمی‌ات اولین کسی است که از برنامه‌های این جشن با خبر  می‌شود و او که تو را خیلی خوب می‌شناسد، پیش از این که برایش بگویی، می‌داند که در میان این برنامه‌ها حتماً اجرای یک تئاتر هم هست؛ چون تو عاشق تئاتر و بازیگری هستی...

آگوستو بوآل

قرار می‌گذارید و ساعت‌هایی را به خانه همدیگر می‌روید تا تئاترتان را آماده کنید. موضوع آن را از میان تجربه‌های خودتان انتخاب می‌کنید، اتفاق‌هایی که برایتان افتاده و دوستشان داشته اید یا برعکس؛ می‌دانید که بازیگرها به کمک حرف زدن یا حرکت دست و صورت و بدنشان به تماشاگرانشان چیزهایی را نشان می‌دهند؛ زبان گفتاری و زبان حرکتی یا همان «زبان بدن»؛ سعی می‌کنید برای این که حرف یا احساسی را که می‌خواهید در نمایشتان به تماشاگرانتان نشان دهید، بهترین جمله‌ها یا حرکت‌ها را انتخاب کنید؛ آنها را هم از میان تجربه‌های روزمره‌تان انتخاب می‌کنید: برای این که احساس دوست داشتن یا شادی را نشان دهید، چهره‌تان را باز می‌کنید و لبخند می‌زنید ، وقتی می‌خواهید عکس آن احساس  را نشان دهید کمی منقبض می‌شوید و از طرف مقابلتان فاصله می‌گیرید... و این‌طوری نمایشتان را می‌سازید، آن‌طور که خودتان دلتان می خواهد و دوست دارید...

موقع تمرین، هی خراب می‌کنید و دوباره از اول شروع می‌کنید و وقتی از دست خودتان عصبانی می‌شوید، به یاد هم می‌آورید که برای یاد گرفتن ساده‌ترین کارهایی که در زندگی روزانه‌تان انجام می‌دهید، کارهایی مثل دست و صورت شستن، سلام کردن، چایی ریختن و صبحانه خوردن، زمانی چه‌قدر تمرین کرده‌اید و چه‌قدر آنها را اشتباه انجام داده‌اید تا بالاخره یاد گرفته‌اید و حالا برایتان آن‌قدر عادت شده که همه آن تمرین‌ها یادتان رفته ... آن‌وقت به این فکر می‌افتید که زندگی روزمره ما و تئاتر چه رابطه نزدیکی با هم دارند؛ انگار در هم تنیده شده‌اند؛ و ‌این که زندگی روزمره‌مان هم پر است از تئاترهای کوچک و بزرگ؛ تئاترهایی که متن شان را خودمان می‌نویسیم، بازیگرشان و حتی تماشاگرشان هم خودمان هستیم... اما معمولاً متوجه نیستیم که داریم این کارها را می‌کنیم و ناخودآگاه انجامشان می‌دهیم... و آن‌وقت به این نتیجه می‌رسیدکه حالا که این امکان را داریم که متن زندگی‌مان را خودمان بنویسیم و بازی کنیم، چرا آن را آن‌طور که دوست داریم ننویسیم، چرا با نوشتن متن بهتر و انتخاب بازی بهتر، زندگی بهتری برای خودمان نسازیم، درست مثل یک تئاتر؟

...آن‌وقت می‌بینی که عجب قدرتی دارد این هنر تئاتر؛ تئاتر که خود زندگی است.

***

می‌دانی که به همین دلیل است که یک روز را در سال به عنوان روز جهانی تئاتر اعلام کرده‌اند، روزی که همه دنیا وجود این هنر شگفت‌انگیز را جشن می‌گیرند و برای آن  برنامه‌های مختلفی آماده می‌کنند‌.

اجرای نمایش‌هایی در مراسم جشن تئاتر سال‌های گذشته

 عکس‌ها: پایگاه اینترنتی خانه تئاتر

هر سال به همین مناسبت هم یک شخصیت مطرح جهانی، پیامی می‌دهد؛ پیام امسال را «آگوستو بوآل» نوشته است، کارگردان تئاتر، نویسنده و سیاستمدار برزیلی که نامزد دریافت جایزه صلح نوبل سال 2008 هم شده. بوآل، پیامش را این‌طور شروع کرده: 

«جامعه‌های انسانی در زندگی روزمره، تماشایی و دیدنی‌اند و در لحظه‌هایی خاص صحنه‌هایی نمایشی خلق می‌کنند...

ارتباط‌های انسانی هم به شیوه تئاتری  شکل می‌گیرند، هرچند ممکن است متوجه این موضوع نباشیم؛ استفاده از فضا، زبان بدن، انتخاب واژه‌ها و تغییر صدا، برخورد اندیشه‌ها و احساس‌ها با همدیگر، همه اینها، چیزهایی که در صحنه تئاتر به نمایش می گذاریم، همه چیزهایی هستند که در زندگی‌مان آنها را زندگی می‌کنیم.

مراسم جشن عروسی یا یادبود درگذشتگان، همه صحنه‌هایی تئاتری هستند و حتی مراسم و آیین‌هایی که آن‌قدر برایمان آشنا و نزدیک هستند که حتی حواسمان به آنها نیست؛ موقعیت‌هایی که در آنها با هم روبه‌رو می‌شویم، یا حتی نوشیدن قهوه صبحگاهی، گفتن صبح به‌خیر و ... »

... اما هنوز این سؤال در ذهنت هست که پس چه فرقی میان زندگی روزمره و تئاترهایی هست که روی صحنه اجرا می‌شوند؟

بوآل در ادامه پیامش می‌گوید:

«یکی از کارهای اصلی ما [در تئاتر] این است که مردم را نسبت به صحنه‌های تماشایی زندگی روزمره حساس کنیم، صحنه‌هایی که در آنها بازیگران، تماشاگران خودشان هستند، اجراهایی که در آنها صحنه و جایگاه تماشاگران یکی می‌شوند... با اجرای تئاتر یاد می‌گیریم که چیزهایی را ببینیم که خیلی واضح و روشن هستند اما معمولاً نمی‌توانیم آنها را ببینیم، چون به آنها عادت کرده‌ایم. چیزی که برایمان آشناست، نمی‌بینیم، اما هنر تئاتر، نور را روی صحنه زندگی روزمره ما می اندازد و آن را روشن می کند...

ما همه بازیگریم: یک شهروند بودن، به این معنی نیست که صرفاً در یک جامعه زندگی کنیم، به این معنی است که آن را تغییر دهیم.»

مراسم جشن تئاتر سال‌های گذشته

و این حرف‌ها باز تو را به این فکر می‌اندازد که چه‌قدر تئاتر می‌تواند کمک کند زندگی بهتری برای خودمان بسازیم.

در ایران هم روز جهانی تئاتر را جشن می‌گیرند، اما چون همزمان با عید نوروز است، 7 فروردین (27 ماه مارس)،  مراسم آن دیرتر، در ماه  اردیبهشت  اجرا می‌شود.

امسال هم از 7 تا 14 اردیبهشت جشن‌تئاتر برگزار می‌شود. مثل هر سال، انجمن‌های مختلف «خانه تئاتر ایران» در این 7 روز، جشن‌هایشان را برگزار می‌کنند: انجمن بازیگران، نمایشنامه‌نویسان، کارگردانان، عکاسان تئاتر، طراحان صحنه و لباس و ... جشن بازیگر در «تئاتر شهر» و بقیه جشن‌ها تالارهای مختلف «خانه هنرمندان ایران» برگزار می‌شود. جمعه، 11 اردیبهشت هم برنامه‌های جشن تئاتر کودک و نوجوان اجرا می‌شود. برنامه‌هایی جنبی هم هر روز در محوطه باز خانه هنرمندان برگزار می‌شود.

می‌دانم، تو که به تئاتر علاقه‌مندی، با دوستت همراه می شوی و تا جایی که می‌توانی در برنامه‌های این جشن شرکت می‌کنی و از آنها لذت می‌بری.

کد خبر 79470

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز