- به اعتقاد شما چرا نویسندههای ما بیشتر از آنکه تمایل به نوشتن رمان داشته باشند سراغ داستان کوتاه میروند؟ آیا این برآمده از همان دیدگاه غالب که نوشتن رمان را دشوارتر از داستان کوتاه میداند، است؟
البته من با این دیدگاه که نوشتن رمان را دشوارتر از داستان کوتاه میداند موافقم و فکر میکنم این تقریبا یک مسئله بدیهی است و نوشتن رمان به دلایل متعددی سختتر از نوشتن داستان کوتاه است.
منظورم این نیست که رمان نویسی استعداد بیشتری میخواهد اما قطعا به آسایش و فراغت بیشتری نیاز دارد که نویسندههای ما عموما چنان فراغت و آسایشی ندارند.
- منظورتان همان قصهوارهها یا حکایتهایی است که در ادبیات کلاسیک ما وجود دارد؟
بله! به هر حال نمیشود آنها را نادیده گرفت. گمان میکنم آن ایجاز و اختصاری که لازمه خلق داستان کوتاه است در آن حکایتها یا به تعبیر شما قصهوارهها ریشههای محکمی دارد و اتفاقا بازشناسی آن در ادب رسمی و ادب عامیانه فارسی هم کار دشواری نیست.
- یکی از دلایلی که عموم منتقدان برای توجیه اقبال وسیع خوانندگان به داستان کوتاه - البته در مقایسه با رمان- عنوان میکنند ضرورتهای دنیای مدرن و مجال اندک خوانندگان است، شما تا چه اندازه با این دیدگاه موافقید؟
این حرف درستی است. اگرچه جامعه ما یک جامعه صنعتی به معنای صد در صد مدرن و غربی آن نیست اما به هر حال مخاطبان امروز دیگر مثل گذشته چندان فرصت و فراغتی ندارند که یک کار بلند چندصد صفحهای را با دقت دنبال کنند و ترجیح میدهند همان فرصتهای اندکی که برای مطالعه به دست میآورند را صرف خواندن کارهای کوتاهتر کنند.
- بهنظر شما بهعنوان یک نویسنده، آیا میشود رمان را ژانری توانمند برای بیان بعضی حرفها و دیدگاهها و داستان کوتاه را قالب مناسبی برای ارائه برخی حرفهای دیگر دانست؟
این تقسیم بندی مبنای درستی دارد و بهنظر من اگر داستان کوتاه برشی از زندگی باشد، برشی از اندیشه هم هست.
نمیخواهم با قاطعیت حکم بدهم و بگویم همیشه این طور است اما در غالب مواقع وجه اندیشگی داستان کوتاه در مقایسه با رمان که وجه سرگرمکنندگی قویتری دارد، بیشتر است و به همین دلیل هم هست که فکر میکنم گرایشهای فلسفی نویسندگان هم عاملی مؤثر برای رویکرد جدیتر آنها به داستان کوتاه است
- به وجه سرگرم کنندگی رمان اشاره کردید، این دقیقا همان چیزی است که در داستانهای امروز کمکم از بین میرود. به اعتقاد شما این مسئله در رمان چقدر اهمیت دارد؟
خیلی زیاد! اگر ما میخواهیم خواننده را تا پایان رمان به همراه داشته باشیم و در نیمه راه او را از دست ندهیم، باید به هر مسئلهای که میپردازیم وجه داستانگونه آن را در نظر بگیریم.