با توجه به معیار زمان، روشهای بررسی شامل 2نوع روش مقطعی و روش طولی خواهد بود.
تحقیقات مقطعی شامل پژوهشهای کلی است که صرفاً در یک زمان مشخص صورت میگیرد و واقعیت را در یک برهه از زمان به کنکاش مینهد. بر این اساس پژوهشگر، مقطع و برشی از زمان را مد نظر خود قرار داده و پدیده را منتزع از تحولات و دگرگونیهای پیشین مورد ارزیابی قرار میدهد. در تحقیقات طولی، دگرگونیهای یک پدیده در طول زمان بررسی میشود. آثار ادبی را نیز میتوان از منظر 2روش فوق مورد نقد و بررسی قرار داد.
در مطالعه مقطعی، یکی از تالیفات مؤلف بهصورت مستقل و منتزع از کارنامه وی مورد ارزیابی قرار میگیرد اما در مطالعه طولی، اثر، مانند ستارهای در منظومه رصد میشود. در این روش جهت و آهنگ مؤلف در گسترهای از زمان مد نظر ارزیاب قرار میگیرد. «او نویسی» عنوان یازدهمین اثر شعری و پنجمین مجموعه مستقل رباعی جلیل صفربیگی است. چنین کارنامهای در مقایسه با سنوسال شاعر، بیانگر تلاش پیگیر وی در حوزه شعر معاصر ایران است. بیشک چنین موفقیتی وامدار اتصاف شاعر به ویژگیهای ارزندهای نظیر مطالعه مستمر ادبیات پیشین و معاصر و حوزههای مرتبط با آن است. مجموعه «او نویسی» شامل 50 رباعی آیینی با موضوع انتظار و عاشورا است که زمستان 1387 به چاپ رسید. این مجموعه بهانهای فراهم ساخت تا از منظر روش مقطعی به بررسی اجمالی آن بپردازیم.
نشانه، علامتی است که تنها بر یک معنی دلالت میکند اما نماد، نشانهای است که بیشتر از یک معنی از آن متبادر میشود. نماد، مجال تأویل و فرصت گذار از متن به فرامتن را برای مخاطبین باز میگذارد. جلیل صفر بیگی با اطلاع از ظرفیتهای نماد تلاش کرده تا با بهرهگیری از ظرفیتها و قابلیتهای گرافیکی و صفحهآرایی، فرم را به استخدام محتوا درآورد.
طرح جلد کتاب شامل شمسهای است که در زمینهای سبز قرار گرفته و نام کتاب و مؤلف با خط ثلث جلی در آن نوشته شده و این طرح جلد، در هماهنگی کامل با محتوای اثر است. عنوان کتاب «او نویسی» داعیهدار «از او گفتن» و «نفی غیر» است. اما این «او» کیست؟ بهرهگیری از خط ثلث جلی در عنوان بندی مجموعه، جغرافیای خاصی را در برابر مخاطب میگسترد. خط ثلث از جمله خطوط اسلامی و پرکاربردترین آنها در قطعهنویسی قرآنی است.
پس میتوان فهمید که «او» را باید در جغرافیایی عرفانی جستوجو کرد. او، بت عیاری است که هر لحظه به رنگی درمیآید و دل میرباید؛ گاه در هیأت موعودی است که شاعر انتظار قدومش را میکشد و گاه در کسوت حماسهای جاوید که تا امروز در تمام لحظههایمان جاری شده که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». «او»ی صفربیگی «من» فراموششده انسان معاصر است که در «ما»یی سرگردان و گاه بیهویت ذوب شده است.
در نگاه آغازین به جلد کتاب، تنها عنوان مجموعه به چشم میآید و بر خلاف روال مألوف و معمول مجموعههای شعر، اثری از نام شاعر مشاهده نمیشود اما با تأمل و دقت میتوان نام شاعر را در حاشیه مرکز شمسه دید که در سایه «او» گم شده است زیرا در مقام «او» جایی برای عرض اندام باقی نمیماند.
در صفحهآرایی داخل مجموعه نیز از اسلوب «تذهیب قرآنی» پیروی شده است. شماره هر رباعی در طرحی اسلیمی وار به رنگ طلا قرار گرفته است. از این شیوه در تذهیب آیات قرآنی استفاده میشود.
یکی از محدودیتهای شکلی رباعی نسبت به غزل آن است که معمولاً هر غزل دارای نام و عنوان خاصی است اما دراین مجموعه عنوان هر رباعی تنها با یک شماره مشخص میشود. مهمترین کارکرد عنوان شعر آن است که کلید ورود به فضای شعر شمرده میشود؛ خصوصاً در شعرهایی که نیازمند مقدمهچینی هستند. اما صفر بیگی با اطلاع از چنین محدودیتی، کلید را در اختیار مخاطب خود قرار داده تا دری را بگشاید که به چشماندازی که مد نظر اوست گشوده شود.
جلیل صفربیگی با نخستین رباعی، باران را در فضای مجموعه میباراند:
(1)
زنبیل پر از ترانه در دستش بود
یک نامهی عاشقانه در دستش بود
ختم صلوات داشت باران انگار
تسبیح هزاردانه در دستش بود
و مجموعه را با باران به پایان میبرد:
(50)
چون رود رها شدی روان و سرمست
دریا نمنم به موجهایت پیوست
باران دارد به سمت تو میآید
هر قطره گرفته است چتری در دست
او تمامی رباعیها را در پرانتزی از باران قرار داده است؛ بارانی که به تعبیر سهراب سپهری باید زیر آن رفت و چشمها را در فضایش شست. شاعر در انتظار بارانی است که سالها چشم به راه آن مانده است؛ بارانی که در سفرنامهاش زمین چرکین شسته خواهد شد.
رباعیهای آیینی مجموعه «او نویسی» در 2 مجال انتظار و عاشورا سروده شدهاند. صفر بیگی با این پیوند در پی آن است که ایده موعود را به مخاطب اشعارش ارائه دهد. موعود او کسی است که تشفیبخش زخمهای هزارساله است:
(24)
هم پهلوی فاطمه شکستهست هنوز
هم دست علی ز پشت بستهست هنوز
دارند هنوز خیمهها میسوزند
زینب به امید تو نشستهست هنوز
(30)
درسی که مرور میکنی عاشوراست
هر جا که عبور میکنی عاشوراست
ای وارث زخمهای هفتادودو تن
روزی که ظهور میکنی عاشوراست
با مطالعه اولیه رباعیهای انتظار، شاهد
2 رویکرد متناقض از صفر بیگی خواهیم بود. او در تعدادی از رباعیها با گلایه از وضع موجود و بیوفایی منتظرنماها، از موعود خود درخواست میکند که ظهور نکند:
(4)
هرچند که خستهایم از این حال نیا
شرمنده، اگر ندارد اشکال نیا
ما خط تمام نامههامان کوفی است
آقای گلم- زبان من لال- نیا
و در پارهای دیگر عاجزانه طلب ظهور میکند:
(6)
آقا تو که خوب میتوانی ما را
از این همه غربت برهانی ما را
لای کلمات ندبه پنهان شدهایم
تا اینکه بیایی و بخوانی ما را
(7)
ای اصل امید، بیمها را دریاب
بابای همه! یتیمها را دریاب
هرچند خدا خودش کریم است اما
لطفی کن و یاکریمها را دریاب
(15)
با آمدنت دل مرا دریا کن
این سوخته را جزیره خضرا کن
آقا تو مگر نه اینکه دنبال منی
من گم شدهام بیا مرا پیدا کن
جلیل صفر بیگی با بیان متعمدانه این تناقض در پی آن بوده که فلسفه انتظار و ویژگی منتظرین را در محدویت این مربعها بازگو کند. فلسفه انتظار از نظر او، خودسازی و تکاپوی اجتماعی است؛ اتصال به شریعت مقدس و اتصاف به مکارم اخلاق و پرهیز از غفلت و نسیان است؛ پرهیز از دنیازدگی است که ثمرهای جز خارج شدن از سلک منتظران را در پی نخواهد داشت.
منتظران امام غایب از نظر صفربیگی پیمانشکنان و ریاکارانی هستند که تنها نام منتظر را یدک میکشند و غفلت، یکی از بارزترین صفات آنان است.
(10)
هرچند که بیمار تو هستیم همه
دیوانهی دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا، عمریست
انگار طلبکار تو هستیم همه
(12)
هر روز به ما اگر که سر هم بزنی
بر ریشهی خواب ما تبر هم بزنی
آقا تو که خوب میشناسی ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزنی
(13)
از شنبه درون خود تلنبار شدیم
تا آخر پنجشنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم
جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم
بیوفایی و پیمانشکنی، خصلت ناپسندی است که جوامع بشری همواره با آن مواجه شدهاند. این نامردی و نامرادی از آغاز خلقت بوده، در کربلا تجلی یافته و تا امروز جریان داشته و شاید منتظران امام غایب، مانندهمانانی باشند که امام زمان خود را در محرم سال60 پس از هجرت شهید کردند.
(31)
فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر اماننامه خریدیم همه
(32)
سجاده به دوشها همه آمدهاند
آن حلقه به گوشها همه آمدهاند
ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک
شمشیرفروشها همه آمدهاند
(33)
انگار تمام شهر تسخیر شده
بنگاه فروش غل و زنجیر شده
از چار طرف حرملهها آمده اند
بازار پر از نیزه و شمشیر شده
(3)
هم چاه، سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه چندم است که میخوانی
داریم رکورد کوفه را میشکنیم
اشتیاق انتظار
سراینده مجموعه «او نویسی» مخاطب خود را به باورمندی «امام قائم» میخواند. او مشتاقانه منتظر ظهور است و این اشتیاق را میتوان از صفحات آغازین مجموعه، پیش از آنکه رباعیها را زمزمه کند فهمید. صفر بیگی در صفحات داخلی بعد از صفحه عنوان فرعی قسمتی از آیه 88 سوره یوسف را ذکر کرده است: «فأوف لنا الکیل». این جمله را برادران یوسف در مقام خواهش و تذلل به عزیز مصر گفتند. در آیه 88 سوره یوسف چنین آمده است: «و چون (برادران) نزد یوسف شدند گفتند: ای عزیز، ما و کسانمان بینوا شدهایم و کالایی ناچیز آوردهایم پس پیمانه تمام ده (فأوف لنا الکیل) و به ما ببخشای که خدا بخشندگان را پاداش میدهد.»
صفر بیگی با استناد به این آیه، مقام تضرع منتظران امام قائم را به درگاه حضرت دوست اعلام کرده که یوسف زهرا(س) را آزاد سازد. برادران یوسف درخواست خود را در بین 2 جمله ندا و دعا و به عبارتی 2پرانتز قرار دادند و جلیل صفر بیگی مجموعه خود را در پرانتزی از باران قرار داده است.موعود شاعر کسی است که خواهد آمد تا بنیان ظلم را برچیند همانگونه که خدای در قرآن وعده داده است. او کسی است که در هر برهه از تاریخ در هیأت پیامبر تجلی یافته و سرانجام دادگستر سراسر عالم خواهد شد.