این مال روزهای معمولی سال است که گاهی به نام تو قسم میخوریم و گاهی به یاد تو دلمان میشکند و...
ولی این روزها، روزهایی که رسمیتر به نام تو رقم خوردهاند، حضور تو را جدیتر میشود حس کرد و نام تو صمیمانهتر بر زبانها میرود. این روزها، دردی توی تن و جانمان میپیچد و دلهایمان فشرده میشود.
این روزها، اگرچه کم، بعضی جملههای خطبههایت در مسجد مدینه توی ذهنها زنده میشود. این روزها، یاد تو با یاد پیامبرص بزرگ خدا همراه است. نمیتوانیم تو را بی آنهمه علاقه و توجه رسول اکرمص به یاد بیاوریم و آن همه تأکید آن حضرت را درباره این که هر کس تو را بیازارد، او را آزرده و هر که تو را خشنود کند، خشنودی او را باعث شده است.
نمیتوانیم کار بزرگ تو را از یاد ببریم، وقتی بزرگانی را که به دیدارت آمده بودند گواه گرفتی که پیامبر خداص فرموده است: «فاطمه از هر که راضی باشد من نیز از او راضی و خشنودم و بر هر که خشم بگیرد، من هم از او خشمگینم. »
این گواهی را گرفتی تا در تاریخ بماند که تو از بعضیها راضی نبودی و تو را آزردند. این گواهی را گرفتی و با وصیتی که به امیرمؤمنانع کردی، که شبانه و مخفیانه تو را به خاک بسپارد، مزارت را برای همیشه پنهان از انظار نگه داشتی تا برای همیشه این پرسش، روبهروی ما زنده بماند که چرا مزار دختر پیامبر خاتمص مخفی و ناشناخته مانده است؟ این کار و این پرسش، هم ما را در پی پاسخ به این میرساند که خدای ناکرده، چه ساده میتوانیم سفارشهای بزرگان، حتی سفارشهای پیامبر خداص را از یاد ببریم و هم انگیزهای برای باز تولید این پرسش در میان دوستدارانت ایجاد میکند که به زبانهای گوناگون صمیمانه با تو حرف بزنند و درد تو را در درون خود نیز حس کنند. همان طوری که محمود اکرامی در این شعر خود، نام تو را تکیه کلام لالهها میبیند.
ای صمیمی با تمام لالهها!
... فاش میگویم به آواز بلند
وارثان دردهای ارجمند
گرچه طوفانیترین دریاست عشق
خاک پای حضرت زهراست عشق
حضرت زهرا طلوعی دیگر است
حضرت زهرا شروعی پرپر است
حضرت زهرا گل لبخند ماست
حضرت زهرا پل پیوند ماست
حضرت زهرا خدای عاشقی ست
ابتدا و انتهای عاشقی ست
***
ای درختان پیش رویت سربهزیر
هفت اقیانوس در چشمت اسیر
ای صمیمی با تمام لالهها
نام تو تکیه کلام لالهها
باز گو آن ماه ناپیدا کجاست؟
هان! مزار حضرت زهرا کجاست؟