یادآوری و اعتراف به اینکه ما کتابخوانهای حرفهای ادبیات در ایران مدیون سید رضا سیدحسینی هستیم. تفاوتی در وابستگی و علاقهای که به شعر داشته باشیم یا داستان، در این دین نیست. شکی نیست که سید رضا سیدحسینی را باید مترجم ادبیات داستانی دانست اما همه ما دلایل خودمان را داریم و من در اینجا از زبان شعر سخن خواهم گفت.
ابتدا باید این نکته را که پیش از این نیز گفتهام متذکر شوم که ترجمه شعر در ایران، حیثیتی مخدوش دارد زیرا از سویی، گزاره «شعر، ترجمهپذیر نیست»، به مثابه باوری جزمی در فضای ادبی ایران، عامی شده است و از سوی دیگر تعداد کسانی که شعر را ترجمه میکنند کثرتی شگفت را شامل میشود. چرا چنین است؟ از زوایای مختلف دید، میتوان به پاسخهای متفاوتی رسید؛ پاسخ، هرچه باشد قطعاً ضرورت و نیاز جامعه ادبی ایران به آشنایی با شعر جهان و بهره بردن از آن انکار نشدنی است.
فراموش نکنیم که یکی از علل اساسی انقلاب ادبی نیما، آشنایی با مظاهر فرهنگهای «دیگر» به ویژه «ادبیات جهانی» است. شعر نیما وپس از او، اگرچه ریشه در خاک حاصلخیز ادبیات کهنسال پارسی دارد اما از آبشخورهای ادب جهان سیراب میشود. با این وصف، طبیعی است که شاعران و خوانندگان شعر در ایران، کنجکاو و مشتاق مواجهه با شعر جهان باشند و از هر فرصت، لذتجویانه برای افزایش دانش ادبی خود استفاده کنند. اما نکته این است که آیا این فرصت یعنی«ترجمه بیاما و اگر شعر»پاسخی یقیناً منفی است؟
یک شعر خوان حرفهای با ذوقی – به قول قدما – سلیم از انبوهِ چون کوهِ ترجمههای موجود از شعر جهان جز اندکی را نمیپذیرد و حق هم با اوست زیرا تشنگی با هر آبی رفع نمیشود. نیاز و ضرورت گفتوگوی شعری ایران با جهان (مانند هر گفتوگویی) جز از مسیر شناخت و ادراک امکان پذیر نیست. باید شعری را که میخواهیم ترجمه کنیم بشناسیم و آن را درک کنیم. اینجا درست همان نقطه عزیمت ما به دینی است که به سیدرضا سیدحسینی داریم.
سیدحسینی با تالیف «مکتبهای ادبی» قدمهای اساسی و اولیه را برای مواجهه با شعر جهان، بهویژه شعر غرب برداشته است. روش او که برای تعریف و تحلیل هر مکتب ادبی، ابتدا شرایط زمانی و مکانی ابتناء آن مکتب را بیان و سپس اصول آن را طرح میکند و سرانجام نمونههای غالباً شعری آن مکتب ادبی را ارائه میدهد، روش مؤثری است که این کتاب را به مرجعی تقریباً منحصر بهفرد بدل کرده است.
کسانی که این کتاب را خواندهاند به هر مترجم شعری اعتماد نمیکنند. ارزش کتاب «مکتبهای ادبی» فقط در کارکرد دایره المعارفیاش خلاصه نمیشود؛ این کتاب را مترجمی تالیف کرده است که نامش بر هر کتابی ثبت شده باشد، اعتبار مضاعفی به آن میبخشد.
اگر فقط همین کتاب را دستاورد و حاصل عمر سید رضا سیدحسینی بدانیم باید به دین خود اقرار کنیم. اما این خدمتگزار بزرگ ادبیات معاصر ایران کارنامهای ارجمند و پربار باقی گذاشته است که برای حضورش در آینده ادب پارسی ضمانتی محکم است. از این کارنامه بیش از این باید سخن گفت.