اوایل قرن گذشته بود که تخت‌های قهوه‌خانه کم‌کم جایشان را به میز و صندلی‌های چوبی کافه‌ها دادند و چهره پاتوق‌ها رنگ و بویی تازه گرفت. مدرنیته آهسته آهسته قدم به پایتخت می‌گذاشت و ساخت کافه‌ها، جلوه‌ای از این تغییر اجتماعی بود.

کافه ها

همشهری- نیلوفر ذوالفقاری: بسیاری از این کافه‌ها، شهرت و محبوبیت خود را از نویسندگان، شاعران و بزرگانی گرفتند که هر عصر پشت میز کافه می‌نشستند، با شور و هیجان بحث‌های ادبی راه می‌انداختند، شعر و داستان می‌خواندند و جریان ادبی آن روزها را در فاصله نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه شکل می‌دادند. بعضی از این کافه‌ها مثل کافه نادری هنوز پابرجا هستند و از برخی، تنها خاطرات نوستالژیک به جا مانده است.

کافه نادری

نشانی: خیابان جمهوری اسلامی، بعد از پل حافظ، نرسیده به چهارراه استانبول

شماره ثبت ملی: ۱۰۴۴۶

زمان ثبت اثر: ۱۳۸۲

وضعیت فعلی بنا: فعال

معرفی: اوایل قرنی که گذشت، جلوه‌های مدرنیته جامعه ایرانی را دچار تحولاتی کرده بود به‌طوری‌که سال ۱۳۰۶، کافه و قنادی نادری توسط مهاجر ارمنی «خاچیک مادیکیانس» که قناد بود دایر و به سرعت به نمادی از مدرنیته تبدیل شد.

پاتوق‌ روشنفکران و اهالی قلم

کافه نادری بعدها توسط پسر و نوه‌ سازنده آن اداره شد. آن روزها دیدارهای دوستانه دیگر به شکل گذشته، در خانه‌ها باب نبود. دوستان همدیگر را در کافه ملاقات می‌کردند. کافه نادری یکی از مکان‌های رفت‌وآمد شاعران، نویسندگان، روشنفکران و رجال سیاسی فرهنگی و ادبی کشور شده بود. از دلایل دیگر محبوبیت کافه نادری منوی جدید و متفاوت آن در میان کافه‌های دیگر بود. در این منو غذاهای فرنگی بیفتک، شاتوبریان، بیف استراگانف و نوشیدنی‌های خوش‌طعمی چون قهوه ترک، قهوه فرانسه و کافه گلاسه و البته بستنی‌ به چشم می‌خورد.

مجالس ادبی

کافی است نام‌ها را مرور کنیم تا فضای دورهمی‌های ادبی و فرهنگی در کافه نادری آن زمان برای‌مان ملموس‌تر شود: بزرگ علوی، مجتبی مینوی طهرانی، مسعود فرزاد، نیما یوشیج، پرویز ناتل خانلری، صادق چوبک، جلال آل‌احمد، سیمین دانشور، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، سیاوش کسرائی، امیرهوشنگ ابتهاج، نصرت رحمانی، رضا براهنی، ابراهیم گلستان، حسین منزوی، صادق هدایت و نام‌های ماندگار دیگری که دیدن آنها پشت میزهای کافه نادری، خبر از بحث و گفت‌وگوهای ادبی می‌داد. کافه نادری همچنان پابرجاست و با همه تفاوت‌هایش نسبت به سال‌های دور، محبوب کسانی است که نوستالژی سال‌های رونق ادبیات را با نوشیدن یک فنجان قهوه در این کافه مرور می‌کنند.

دورهمی نویسندگان و شاعران در این کافه‌های طهرون بود | قهوه با طعم داستان

کافه فردوسی

نشانی: خیابان فردوسی، چهارراه استانبول

قدمت: دهه ۳۰

وضعیت فعلی بنا: تغییرکاربری یافته

معرفی: اگر کافه نادری از دهه ۴۰به پاتوق رسمی تبدیل شد، این افتخار از دهه ۳۰به نام کافه فردوسی ثبت شده بود. صاحب کافه پیرمرد ارمنی بود که به سبیل‌های پرپشت و بلندش معروف بود. صادق هدایت و گروه ۳نفره‌اش که گروه ربعه را تشکیل می‌دادند، از نخستین نویسندگانی بودند که اینجا رفت وآمد داشتند.

احترام ویژه کافه چی به نویسندگان

مجتبی مینوی، بزرگ علوی، دکتر خانلری، کلنل علینقی وزیری، عبدالحسین نوشین، مسعود فرزاد و بعدها جلال آل‌احمد و حلقه یارانش از شناخته شده‌ترین چهره‌هایی بودند که به این کافه رفت‌وآمد داشتند. می‌گویند صاحب کافه با همه بداخلاقی‌اش، به نویسندگانی چون صادق هدایت احترام ویژه‌ای می‌گذاشته است. مشهور است که یک‌بار هدایت، سبیل را در حال غرولندکردن دید. علت ناراحتی‌اش را جویا شد. صاحب کافه حسابی از دست مشتریانی که سیگارشان را در فنجان قهوه‌شان خاموش می‌کردند، کفری بود. هدایت که می‌دانست این هم یکی از آن اداهای روشنفکری است درخواست یک مقوا و قلم کرد و نوشت: «از آقایانی که عادت کرده‌اند سیگارشان را در فنجان قهوه‌شان خاموش کنند، استدعا می‌شود قبلا به ما خبر دهند تا ما در زیرسیگاری برای‌شان قهوه سرو کنیم.»کافه فردوسی بعد از تبدیل‌شدن به مغازه اسباب‌بازی‌فروشی، حالا بخشی از آن ساختمان بانک ملی و نیمی دیگر از آن فروشگاه کت و شلوار و پارچه‌فروشی شده است. این پاتوق به اندازه کافه نادری و به حدس و گمان برخی از مشاهیر ادبیات شاید کمی بیشتر از آن قدمت داشته باشد.

کافه فیروز

نشانی: خیابان جمهوری اسلامی، حد فاصل خیابان حافظ و فردوسی

قدمت:دهه۴۰

وضعیت فعلی بنا: مجتمع تجاری

معرفی: بعد از تخریب کافه فردوس در اواخر دهه ۴۰مانند کافه‌های قدیم دیگر تهران، پاتوق افراد فرهیخته مانند جلال‌آل‌احمد و دوستدارانش بود و در زمینه شعر و داستان فعالیت داشت.

پاتوق تابستانی

کافه فیروز پاتوق افرادی مانند مهدی اخوان ثالث، جلال آل‌احمد، محمود آزاد، مشرف تهرانی، شمس آل‌احمد و فروغ فرخزاد شد. سهراب سپهری و بیوک مصطفوی نیز از شاعرانی بودند که گاهی به این پاتوق سر می‌زدند. در این کافه اهالی قلم به‌ویژه در تابستان‌ها خیلی راحت یکدیگر را در سالن نه چندان بزرگ کافه پیدا می‌کردند. کافه‌نشینی و برپایی جلسه‌های بحث و گفت‌وگو درباره موضوعات ادبی و کتاب، آن روزها به آداب و رسوم ویژه‌ای در کافه فیروز تبدیل شده بود.

چای لیوانی جلال آل‌احمد

کافه فیروز به‌عنوان قنادی نیز فعالیت داشت و در آن شیر، چای و شیرینی گاتا سرو می‌شد. از دلایل شلوغ بودن این کافه نسبت به کافه نادری، ارزان بودن منوی آن بود. می‌گویند جلال آل‌احمد از نویسنده‌هایی بود که چای لیوانی را به منوی این قنادی اضافه کرد؛ یک نوشیدنی که هم در زمستان مشتری داشت و هم در چله داغ تابستان. متأسفانه حالا دیگر نشانی از این کافه در خیابان جمهوری باقی‌نمانده و اگر از قدیمی‌های خیابان سراغ آن را بگیرید، پاساژ تجاری ۱۰طبقه‌ای را نشان‌تان می‌دهند. از کافه فیروز حالا فقط عکس‌هایش باقی مانده و خاطراتی که از دورهمی‌های اهل قلم در آن نقل می‌شود.

کافه گل رضائیه

نشانی: خیابان سی‌تیر، نرسیده به خیابان جمهوری اسلامی

قدمت: سال ۱۳۱۰

وضعیت فعلی بنا: فعال

معرفی: از نخستین کافه رستوران‌های تهران و از معروف‌ترین پاتوق‌های صادق هدایت و سایر اهالی قلم و روشنفکران بود و سال ۱۳۱۰توسط فردی ارمنی به نام «گارگنا آوانسیان» در خیابان سی‌تیر فعلی افتتاح شد.

از پیاله‌فروشی تا کافه

کاربری اولیه اینجا، پیاله فروشی بود؛ اما در سال ۱۳۲۴خورشیدی، شخصی موسوم به «عزیزالله خوشامن» آنجا را خرید و کاربری آن را به کافه تغییر داد. کافه گل رضائیه با فضای دنج، حال و هوای خاص و نور قرمز خود، توجه افراد بسیاری را جلب کرد و به پاتوق شاعران، نویسندگان و هنرمندان تبدیل شد. صاحب رستوران، جوان آذری‌زبانی بود که همه مشتریانش را در دومین نوبت ورود به رستورانش با نام کوچک می‌شناخت و با آنها سلام و احوالپرسی می‌کرد. خیلی‌ها به‌خاطر خلق‌خوش او بهای همین غذاهای ارزان‌قیمت را هم قسطی می‌پرداختند و میز و صندلی‌های آن در ساعت‌های ناهار و عصرانه و شام لحظه‌ای از مشتریان خالی نمی‌شد.

میزِکنار پنجره

نقل است، افراد مشهوری چون صادق هدایت و فروغ فرخزاد به این کافه رفت وآمد داشتند و شاید، بخش‌هایی از اشعار و نوشته‌های آنها در گوشه‌ای از کافه گل رضائیه به رشته تحریر درآمد. با وجود اینکه هدایت به کافه‌های دیگری ازجمله فردوسی یا نادری نیز سر می‌زد، برخی، کافه گل‌رضائیه را از مهم‌ترین پاتوق‌های او معرفی می‌کنند. میز کنار پنجره که زمانی به فروغ فرخزاد، صادق هدایت، مینوی و... اختصاص داشت و عکس‌های آن نیز بر دیوار کافه نشسته است، اکنون برای بسیاری از دوستداران فرهنگ، هنر و ادبیات، یاد آنها را زنده می‌کند.

دورهمی نویسندگان و شاعران در این کافه‌های طهرون بود | قهوه با طعم داستان

کافه لقانطه

نشانی: خیابان باب‌همایون

قدمت:سال ۱۲۸۵

وضعیت فعلی بنا: دایر و فعال

معرفی: اینجا را می‌توان نخستین کافه تهران دانست که در زمان مظفرالدین شاه، به‌دست پاریس‌رفته‌ای آشنا با فرهنگ کافه‌نشینی وتوسط فردی به نام غلامحسین مولایی که اصالت تبریزی داشت، در خیابان باب‌همایون ساخته شد.

اولین کافه زنجیره‌ای

شعبه دوم این کافه در سال ۱۳۰۰در عمارت نظامیه (با خرید بخشی از عمارت میرزا آقاخان نوری، دومین صدراعظم ناصرالدین شاه) یا همان باغ موزه قصر امروز ساخته شد. شعبه سوم روبه‌روی میدان بهارستان و شعبه چهارم در خیابان لاله‌زار در کنار سینما متروپل افتتاح شد. در حقیقت این کافه، نخستین کافه زنجیره‌ای ایران هم هست. خدمتکاران کافه، صندلی‌های لهستانی و میزهای دایره‌ای و مربع شکل را در جلوی کافه، کنار جوی آب پیاده‌رو می‌چیدند. آب جوی از کاریز میدان توپخانه جاری می‌شد و زلال و پاکیزه بود. حوضی در جلوی کافه ساخته بودند که فواره‌ای در میانه آن جای داشت. گلدان‌هایی پر از گل در کنار کافه چیده بودند. در فصل سرد سال نیز از مشتری‌ها درون کافه پذیرایی می‌شد.

دورهمی روشنفکران و اشراف

مشتریانش همه از اعیان و اشراف بودند و غروب، با کالسکه و درشکه‌های خود به این کافه سر می‌زدند و تفریح و استراحت می‌کردند. کمال‌الملک در سال‌های آخر عمر به این کافه سر می‌زد و اوهانس اوهانیانس، فیلمنامه‌نویس و کارگردان فیلم «آبی و رابی» (۱۳۰۹) نخستین فیلم کمدی سینمای ایران را در این کافه، ثبت کرد. در کنار روزنامه‌نگاران و نویسندگان و از فرنگ برگشته‌ها، مردان نامدار هم به کافه می‌رفتند که نزد مردم آبرو و احترام داشتند.

کافه ماسکوت

نشانی: میدان فردوسی

قدمت:۱۳۰۵

وضعیت فعلی بنا: تغییر کاربری

معرفی: در روزهایی که کافه‌ها یکی بعد از دیگری در پایتخت راه‌اندازی می‌شدند، هر کافه‌ای که پاتوق صادق هدایت بود، به سرعت معروف می‌شد. کافه ماسکوت از این دسته بود. صاحب کافه ماسکوت پیرمردی فرانسوی به نام ایزاک بود.

گعده طرفداران آقای نویسنده

در فضایی ۲۰متری فعالیتش را شروع کرد، بعد از لقانطه و نادری یکی دیگر از کافه‌های مورد علاقه صادق هدایت بوده است. گفته می‌شود هدایت هنگام غروب، بعد از کافه فردوسی، راهی کافه ماسکوت می‌شد و جمعیت قابل‌توجهی را که بسیاری از آنها جزو طرفدارانش بودند به آنجا می‌برد. ازجمله افرادی که به ماسکوت می‌رفتند، می‌توان به پروفسور محسن هشترودی، ذبیح بهروز، دکتر پرویز ناتل خانلری، پرویز داریوش، حسن قائمیان، دکتر روح بخش، مهدی آزرمی، اکبر مشکین، شهید نورایی، صادق چوبک و … نام برد.

خوراکی‌های متفاوت

کافه ماسکوت بیشتر شهرتش را مدیون منوی ساده و در عین حال عجیبش بود. غذاهای این کافه خاص بود و در هر منویی دیده‌ نمی‌شد. منوی کافه، شامل خیار، گوجه‌فرنگی، عدس و لوبیای پخته، تخم‌مرغ آبپز، کلم‌پیچ خردشده، کاهو، اسفناج پخته، ترب، تربچه، سبزی خام و... بود. جالب اینکه موسیو ایزاک یک پریموس نیز داشت تا اگر کسی نیمرو می‌خواست برایش درست کند. کافه پیشخوان کوچکی داشت با ۵-۴ تا میز و صندلی که در فضای بیست و چند متری دور هم چیده شده بود. ماسکوت نامی بود که برای این محل سر زبان‌ها می‌گشت اما خود مغازه تابلویی که نشان از نامش داشته باشد نداشت. جایی که در آن سال‌ها کافه ماسکوت وجود داشت، حالا مرکز تجارت جهانی فردوسی ساخته شده است.

کد خبر 808278
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha