همشهری آنلاین: «آکا» (AKA) اکشنی جنایی پلیسی به کارگردانی مورگان اس. دالیبرت و محصول کشور فرانسه است که در آن آلبان لنوآر، اریک کانتونا و تیبو دو مونتالمبر بازی میکنند.
داستان از این قرار است: آدام فرانکو که یک مأمور ویژه پلیس مخفی است به تشکیلات گروهی خلافکار نفوذ میکند تا بتواند از تروریستی سودانی که به فرانسه آمده و با ویکتور، رئیس تشکیلات، در تماس است، اطلاعاتی به دست آورد. آدام با ناپسری کوچک ویکتور رفتاری مهربانانه دارد و وقتی گروه خلافکار دیگری پسرک را برای باج گرفتن از ویکتور می دزد، آدام دست به کار می شود و با استفاده از تواناییهایی که دارد پسرک را نجات میدهد. معاون ویکتور که آدام را زیر نظر دارد پی میبرد که آدام مامور پلیس است و نقشه حذف او را میریزد. پلیسهای همکار آدام با کشتن معاون ویکتور و آدمهایش جان آدام را نجات میدهند. بالاخره آدام با تروریست سودانی مواجه میشود و میفهمد که قصد او از آمدن به فرانسه نه انجام عملیات تروریستی بلکه درمان فرزندش بوده و همه اینها دسیسه یکی از مقامات سیاسی فرانسه برای کشتن وی بوده است.
قابلیتهای ویژه آدام و ارتباطش با پسر کوچک رئیس تشکیلات تا حدودی یادآور رابطه دنزل واشینگتن با دختر کوچک فیلم «مردی در آتش» تونی اسکات است. مردی خشن روی دیگر شخصیتش را با مهربانی با بچهای که از سوی پدرش نادیده گرفته میشود و مادرش نیز بیشتر دلواپس تا مراقب، نشان میدهد. فیلم در ساختار روایی هم از همان الگوی «مردی در آتش» استفاده میکند، بدون کاتهای تند و تیز و نماهای مقطع و گرافیک بصری فیلم تونی اسکات.
تروماهایی که آدام از گذشته دارد و رابطهاش با پسرک و خشم درونی و کمحرفی و هوش زیاد و قدرت فیزیکی بالایش همگی کلیشهایاند و چیز جدیدی که تماشاگر را شگفتزده کند در فیلم پیدا نمیشود. با این حال، فیلم طرفداران این ژانر را راضی میکند، خصوصا که آلبان لنوآر به خوبی میتواند از قابلیتهای فیزیکیاش استفاده کند.
دیدن اریک کانتونا هم در نقش ویکتور بیرحم مایه شگفتی نیست. آن اوایل حضور کانتونا در سینما درد افول زودهنگامش در فوتبال را التیام میبخشید، ولی حالا دیگر سینما هم مرهم نیست.
پیچش داستانی آخر فیلم هم که نشان میدهد خلافکار سودانی خلافکار نیست و مبارزی است که برای درمان فرزندش به فرانسه آمده غافلگیری زیادی ندارد و صرفا تمهیدی برای رنگ و لعاب سیاسی دادن به داستانی است که اساسا اکشن و زد و خوردهایش مهم است، نه چیز دیگر. بدتر از این، صحنه آخر است که رئیس و دوست قدیمی آدام خیلی مبتدیانه و کاریکاتوری برای کشتن او در اتوبوس اقدام میکند، اما قاعدتا خودش است که کشته میشود. تسلسل صحنههای بد آخر فیلم ضعفهای فیلم را برجستهتر می کند.
نظر شما