به گزارش همشهریآنلاین، در این نشست که با حضور حجت السلام والمسلمین معادیخواه، سردار اعلایی، دکتر صادق زیبا کلام، آقای لطف الله زادگان و مهندس محسن هاشمی صبح پنجشنبه، 24 اردیبهشت در سرای اهل قلم نمایشگاه برگزار شد، ابتدا محسن هاشمی به تشریح زوایای کتاب پرداخت.[محسن هاشمی و عرضه کتاب ماجرای مک فارلین] و گفت: این ماجرا در سال 1365 و به دلیل نیاز ایران به سلاح در جنگ با عراق اتفاق افتاد.
وی افزود: در این ماجرا، طرفهای ایرانی به دلیل کمبود سلاح، از طریق دلالان به تأمین بخشی از تسلیحات اقدام کردند که این موضوع به دلیل پنهانکاری آنان سبب بروز مسایل پیچیدهای شد، زیرا آنان بدون اطلاع ایران با طرفهای اسراییلی برای خرید سلاح وارد مذاکره شدند.
هاشمی با اشاره به باز شدن پای آمریکا به ماجرا گفت: از آنجا که اسراییل برای فروش تسلیحات خود نیاز به مجوز آمریکا داشت، این کشور نیز با آگاهی از ماوقع، برای تأمین برخی خواستههای خود وارد داستان شد. آمریکا قصد داشت از موضوع خرید اسلحه ایران به نفع آزادی گروگانهای خود در لبنان استفاده کند.
وی افزود: اما ایران پس از آگاهی از حضور اسراییل در پشت پرده و همچنین چاپ این ماجرا در روزنامهای عربی، از ادامه خرید تسلیحات از دلالان سر باز زد.
سپس، حجت الاسلام معادیخواه با بیان این که ایران در این جریانات چیزی از دست نداده است، آن را از چند جنبه قابل بررسی دانست و گفت: وقوع این جریان در فضای پس از انقلاب با توجه به اعتماد متقابل ملت و رهبران کشور به دلیل وجود شائبههای پنهانکاری در آن شایسته نبود.
وی با اشاره به قابل استناد بودن این کتاب برای محققان انقلاب، برگزاری جلسات نقد را برای چنین آثاری مفید خواند و گفت: متأسفانه در بیشتر مواقع، نقدها صورتی نمایشی یا تخریبی دارند.
معادیخواه به برخی جنبههای منفی ماجرای مکفارلین اشاره کرد و گفت: این ماجرا میتوانست به شروع روابط دیپلماتیک با آمریکا در جهت حفظ منافع ایران بیانجامد که چنین نشد.
در ادامه، سردار علایی با مفید خواندن کتاب «ماجرای مکفارلین» برای تمام کسانی که به وقایع انقلاب علاقه دارند، به بیان برخی کاستیهای آن پرداخت و گفت: این کتاب تنها به دستهای از مخاطبان توجه داشته که تا حدودی از ماجرای مکفارلین آگاه بودند، زیرا این کتاب بدون نقل ماجرا، از ابتدا شروع به تحلیل آن میکند.
وی در ادامه نقد خود گفت: افرادی که در این اثر طرف گفتوگو بودند به خوبی معرفی نشدهاند؛ علاوه بر این که مشخص نشده است که اسراییل سبب ورود آمریکا به ماجرا شدهاست یا آمریکا با برخی دسیسههای خود اسراییل را وارد ماجرا کرد.
علایی افزود: با توجه به این که ماجرای مکفارلین در دو مقطع تاریخی اتفاق افتاده است، باید تحلیلی جداگانه برای هریک از آنها ارایه داد که در این کتاب اثری از آن نیست.
وی با طرح سوالی مبنی بر این که اگر ماجرای مکفارلین در روزنامهای عربی فاش نمیشد، این روابط همچنان ادامه پیدا میکرد یا خیر؟ گفت: پیامدهای این جریان و تأثیر آن بر حمایت آمریکا از عراق در طول جنگ هشتساله این کشور با ایران نیز از دیگر موضوعاتیاند که در این کتاب بررسی نشدهاند.
علایی درباره تسلیحات به دست آمده در جریان مکفارلین تصریح کرد: این تسلیحات برای نیروهای ایران در جنگ با عراق استفاده چندانی نداشتند.
در ادامه، زیباکلام با مفید خواندن این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب و جنگ و اشاره به مفید بودن تسلیحات به دست آمده در این ماجرا برای نیروهای ایرانی، گفت: ماجرای مکفارلین میتوانست با ایجاد روابط تعریف شده دیپلماتیک بین ایران و آمریکا به نفع کشورمان خاتمه یابد.
زیباکلام به روزنامهای که سبب افشای ماجرای مکفارلین شد اشاره کرد و گفت: باید از نیت واقعی مسوولان روزنامه از بیان این موضوع آگاهی یافت.
معادیخواه پس از پاسخگویی علایی و هاشمی به برخی سوالات زیباکلام، گفت: ماجرای مکفارلین علاوه بر نکات منفی دارای نقطههای مثبتی نیز برای ایران بود زیرا میتوان از این موضوع به عنوان عبرتی برای رخدادهای مشابه در آینده استفاده کرد.
هاشمی در پایان با اشاره به عدم وجود صداقت از سوی آمریکاییها در این ماجرا گفت: طرفهای آمریکایی به دنبال برقراری ارتباط با ایران نبودند و تنها به تأمین منافع خود میاندیشیدند.
به گزارش همشهری آنلاین بعد از پایان نشست حبیبالله حمیدی، یکی از مولفان این کتاب در گفت وگویی با همشهری آنلاین ضمن اشاره به این نکته که در مجموع مسایل مهمی مطرح شد ولی انتظار این بود که نتیجه این تحقیق در جلسه نهادینه میشد که این چنین نشد، گفت: مهمترین خروجی این تحقیق تفکیک یک اقدام عملیاتی محض (تهیه سلاح در بازار سیاه در زمان تحریم) با برداشتها و تحلیلهای سطحی که در طول سالها در داخل و خارج از کشور به اشتباه یا با اغراض سیاسی به آن پرداختند (یعنی نگاه به این ماجرا به عنوان محملی برای برقراری روابط سیاسی ایران وامریکا) است.
حمیدی اضافه کرد: این تحقیق به ما مینمایاند که در آن مقطع تاریخی نه ایالات متحده آمریکا ونه جمهوری اسلامی هرگز برنامه و قصدی برای رسیدن به این هدف به ویژه از بستر این موضوع نداشتند. البته اگر این موضوع به عنوان یک بسته عملیاتی درست، صادقانه و صحیح به نتیجه مطلوب میرسید شاید موجبات ترغیب برای در نظر گرفتن نگاهی فراتر از آن یا رفع تیرگی روابط میشد، ولی به دلایل زیر برآیند این اقدام نه تنها هیچ نشانی برای حرکت در آن مسیر نداشت بلکه به بیاعتمادی ایران نسبت به آمریکا افزود. [رونمایی از کتاب اوج دفاع وماجرای مک فارلین]
حمیدی سپس درباره این دیدگاه مطرح شده در نشست که آمریکا به دنبال تعامل مثبت با ایران بود ضمن اشاره به این نکته که متاسفانه در این جلسه بحث به خوبی گشوده نشد و وقت نشست هم بسیار کم بود، اما در کل من نکاتی را برای تکمله این بحث میآورم:
ایالت متحده آمریکا به دلیل تعامل نامناسب و ذهنیت منفی که مردم ایران نسبت به این کشور داشتنند بعد از موضوع گروگانگیری رابطه را قطع کرده بود و اصلاح آن نیازمند حرکت صادقانهتری از ناحیه آنان بود اما در این موضوع عکس آن را عمل کردند.
در صورتی که دولت ریگان میخواست از این موضوع برای جبران مافات استفاده نماید؛ میتوانست از شیوههای رایج و مرسوم دیپلماتیک استفاده نماید. بنابراین استفاده از پیامهای شفاهی مبهم (ازطریق ژاپن و...) و با واسطههای غیر خوش نام، نشان از آن دارد که چنین هدفی (بهبود روابط) دردستور کار نبوده است.
از ابتدا تا انتها این موضوع که در کتاب هم به وضوح مشخص شده نشان از آن دارد که آزادی گروگانها و شرایط زمانی آن (نزدیکی انتخابات کنگره آمریکا)، پاشنه آشیل جمهوریخواهان شده بود و آنها در نظر داشتند. با کمترین امتیاز به این هدف برسند چرا که با توجه به ارسال سلاحهای انباری، از رده خارج و با مارک پنهان شده اسرائیلی، هیچ نشانی مبنی بر صداقت ویا اینکه آنان در صدد استفاده از این محمل برای جبران گذشته بودند وجود ندارد.
اعزام هیاتی با نام شورای امنیت ملی و به ریاست مکفارلین به دلیل نزدیک شدن انتخابات کنگره و حل کامل و یکباره موضوع گروگانها به عنوان یک هدف بوده است و لاغیر و در این مرحله هم علیرغم اهمیت توفیق این سفر به خصوص برای شخص رابرت مکفارلین (به عنوان ایدهپرداز و مجری پروژه فروش سلاح به امید تاثیرگذاری در آزادی گروگانها در لبنان) چرا که در صورت به نتیجه نرسیدن موضوع در دردسر بزرگی قرار میگرفت (میدانید که همین گونه شد و در نهایت این مک فارلین بود که دست به خود کشی زد زیرا برای به ثمر نشاندن پروژهاش بسیاری از قوانین ومقررات آمریکا را زیر پا گذاشت). این بار هم 3/1 قطعات و تجهیزات توافق شده را به همراه آوردند. تا در صورت عدم حصول نتیجه، ایران نتواند از آن استفاده کند.
وی در پاسخ به این پرسش که چه موارد و مطالبی در این تحقیق مورد توجه قرار گرفت، گفت: موضوع کتاب مربوط به سالهای 1364 و 1365 و در مقطع حساسی از جنگ تحمیلی است که مسئولان سیاسی و نظامی در صددند به منظور پایان دادن به حالت فرسایشی جنگ و برای به دست آوردن امتیاز در مذاکرات سیاسی احتمالی دست به عملیاتی سرنوشتساز بزنند. بیتردید تجهیز منابع لجستیکی، نظامی و دفاعی مورد نظر در موازات ساماندهی نیروهای رزمنده برای چنین عملیاتی از الزامات و ضروریات بود.
در مقابل، رژیم بعث عراق به جدیدترین و مدرنترین سلاحها از جمله تانک T72 و میگهای بلندپرواز توسط کشورهای غربی و شوروی سابق مجهز گردید و با استفاده از این امکانات ضمن اینکه حریم هوایی ایران و مراکز حساس را ناامن کرده بود؛ زحمات رزمندگان اسلام را با پاتکهای سنگین بیحاصل مینمود. لذا برای دفاع از حریم هوایی و پشتیبانی و دفاع از عملیات رزمندگان اسلام، تهیه موشکها و اقلام ویژه از جمله موشک تاو ـ هاک ـ هارپون ـ فونیکس و ... در دستور کار قرار گرفت.
از سوی دیگر بحران گروگانگیری اتباع غربی و آمریکایی در خاورمیانه به ویژه ماموران سیاسی، امنیتی ایالات متحده در لبنان، پاشنه آشیل جمهوریخواهان و دولت ریگان، شد. با قرار گرفتن آنان در آستانه انتخابات کنگره این شرایط موجب فشار مضاعف شد. از طرفی تجربه تاریخی عدم توفیق ورود مجدد کارتر به کاخسفید به دلیل ناتوانی در حل گروگانگیری ـ جمهوریخواهان را وا داشت تا به شدت پیگیر حل این معضل باشند تا با کاهش فشار افکار عمومی برای بدست آوردن اکثریت کرسی در انتخابات پیش روی تلاش کنند.
در روند پیگیری ماموران خرید سلاح ـ یکی از واسطهها به نام منوچهر قربانیفر که با مشاور امنیتی نخستوزیر وقت (محسنکنگرلو) در تهیه اقلام نظامی همکاری مینمود پیشنهادی مبنی بر تهیه این اقلام از طریق آمریکا مطرح شد.
ذکر این نکته ضروری است که در مقطع جنگ سرد این سلاحهای ویژه تنها در کشور آمریکا تولید و در رقابت با سلاحهای نظامی شوروی سابق قرار داشت و از طرفی ایران در حال جنگ در تحریم همه جانبه قرار گرفته بود و راهی جز تهیه تجهیزات و تکمیل ناوگان نظامی خود از طریق بازار سیاه وجود نداشت.
حمیدی درباره بخشهای دیگر کتاب گفت: پیشنهاد قربانیفر همراه با درخواست برای کمک به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان مورد بحث قرار گرفت و تصمیم گرفته شد این راه با احتیاط و هوشمندی آزمایش شود.
وی گفت: در پیشگفتار و مقدمه این کتاب درباره علل، چگونگی و چرایی این ماجرا، تفسیرها و تحلیلهای مرتبط به آن پرداخته شد و در فصل لبنان و گروگانگیری به موقعیت جغرافیایی ـ سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی مردم لبنان و نقش آمریکا در منطقه و لبنان و چرایی روی آوری گروهای مبارز لبنانی به گروگانگیری، ریشه گروگانگیری و نهایتا لیست گروگانها به تفصیل در این بخش آمده است.
در فصل کانال اول ـ ضرورت تهیه اقلام ویژه، فروش سلاح، کمک به آزادی گروگانها، مکاتبات، رفتآمدها، محمولههای ارسالی، نقش واسطهها، نحوه پرداختها، آزادی یک گروگان و مسائل مرتبط با آن با بهرهگیری از اسناد و مدارک تدوین شد.
سفر به تهران فصل دیگر این کتاب است به دلیل نزدیک شدن به زمان انتخابات کنگره در آمریکا، برخی اعضای شورای امنیت ملی آمریکا با مجوز ریگان سعی دارند با سفر به تهران و با فروش سلاح ناچیز انباری و از رده خارج، قائلة گروگانگیری را خاتمه دهند در این بخش ضمن تشریح چگونگی سفر و مشروح مذاکرات به چرایی عدم توفیق این سفر میپردازد.
کانال دوم عنوان فصل دیگری است که به ورود علی هاشمی بهرمانی برادر زاده آیتالله هاشمی رفسنجانی ـ رئیس مجلس وقت بدون اطلاع وی پس از ناکامی آمریکا از کانال اول سخن به میان آمده و به مسائل مرتبط با این موضوع که منتبح به اهداء انجیل با ظهر نویسی ریگان شده اختصاص دارد.
در موخره آن نیز ضمن نتیجهگیری از روند این جریان و بحث کنتراها در نیکاراگوئه که بعدها مشخص شد اعضای شورای امنیت ملی ایالات متحده علیرغم ممنوعیت کنگره از کمک به گروههای مخالف اورتگا، به این امر مبادرت ورزیدند و چگونگی افشای ماجرا و مسایل بعد از آن به همراه ضمائم، اسناد و مدارک مرتبط با این موضوع به ویژه جدول معاملات تفکیک فصلبندی و تدوین گردیده است