به گزارش همشهریآنلاین این رمان «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» نام دارد که نویسنده درآن جوان فیلمسازی را تصویر کرده که برای ساختن اولین فیلم بلندش با مشکلات فراوانی از جمله تنگنای مالی روبهرو است.
این وضعیت چنان روان او را در هم ریخته که به تدریج به سایر وضعیتهای زیستیاش نیز سرایت میکند و جهنمی را میسازد که در نقاطی مضحک به نظر میرسد. شخصیت اول داستان مدام از زمین و زمان، کودکی و نوجوانی، تجربههای عاشقانهاش و نفرتهایی حرف میزند که دیگران در او برانگیختهاند. او تمام داراییهای شخصی ـ عاطفیاش را در حال از دست رفتن میبیند و در لحظههایی خود اسباب تسریع این روند میشود.
با این صحنهپردازی، رمان به اثری تبدیل میشود که در آن تمام عناصر، شکلی از حقارت دارند.
جهان حقیقی که راههای برونرفتی را نشان نمیدهد و سلسله حوادثی را رقم میزند که باعث به وجود آمدن یک جنون مزمن پیشرونده در قهرمان شدهاند.
داریوش مهرجویی در رمان «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» جهانی متورم را به تصویر کشیده که در آن ریشههای جنون و زوال تمام عناصر را دربر گرفتهاند.
یک جهان پرهیاهوی تلخ که دستانش را دور گلوی قهرمان او حلقه کرده است. جهانی که اتفاقهای آن و حوادث غیرقابل پیشبینیاش نشانی هستند از شر.