همشهری آنلاین-شهره کیانوشراد: روزگاری که بیشتر ساکنان یک محله با هم آشنا بودند و از حال هم خبر میگرفتند. او میگوید: «شبهای طولانی زمستان فرصت خوبی بود تا باغداران و کشاورزان دور هم جمع شوند. آنها که قوم و خیش بودند به خانه هم میرفتند و شبنشینی داشتند. از داستانهای قدیمی نقل مجلس آنها بود و از احوالات آنهایی که در بینشان نبود خبری میگرفتند. شبهای طولانی زمستان زیر کرسی و گرمای آن دلچسبتر میشد.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
کنوس هِرمولَته
شب یلدا در سالهای گذشته اگر چه مانند امروز نبود، اما هر خانواده در حد بضاعتی که داشت این آیین ایرانی را برگزار میکرد. اغلب خانوادهها از محصولات باغی خود مانند انار، سیب، گلابی و... استفاده میکردند. برای استفاده میوهها، علاوه بر تازگی و طعم خوش آنها، خواص درمانی آنها را هم در نظر میگرفتند. در شمیران درختان میوه به وفور پیدامیشد. اغلب خانهها هم درخت ازگیل و خرمالو داشت و خانوادهها از نظر تامین این میوههای خوش طعم خودکفا بودند. رمز و راز استفاده از خوراکیهایی مانند ازگیل هم خواصی بود که برای مزاج مناسب بود.
عباس صالحی از معتمدان محله تجریش میگوید: «در زمستانهای سرد، درختان محصول زیادی نداشتند، اما کدبانوهای شمیرانی راههای متنوعی برای نگهداری محصولات باغی برای روزهای سرد زمستان داشتند. با ازگیل مرباهای خوشمزهای میپختند که برای میان وعده یا به قول امروزیها دسرشیرین بعد از شام هم مناسب بود.»
صالحی میافزاید: «شمیران از نظر آداب و رسوم با مازندرانی قرابت داشت. یکی از این وجه شباهتها لهجه شمیرانی بود. چنانکه به ازگیل رسیده میگفتند: «کنوس هرمولته!» که معنی آن در اصطلاح محلی «ازگیل پخته شده» بود، اما منظور ازگیل رسیده بود. نگهداری ازگیل برای زمستان با روشهای مختلفی انجام میشد. یکی از روشها پخت مربا و شهدی بود که بتوانند در طول سال به ویژه در یلدا و زمستانهای سرد استفاده کنند.»
نظر شما