گاهی هم ممکن است شنیدنش حرصت را در بیاورد، اما راستش را بخواهی، وقتی بعضی دردسرها گریبانگیرت بشود و این دردسر به چیزهای نو، مثل فناوریهای نوین مربوط شود، آن وقت است که خودت مثل بچههای سر به راه میروی سراغ همین فرهنگسازی.
اگر وقتی با ابزاری، روشی و... تازه آشنا میشویم که کارمان را راحتتر، ارتباطهایمان را بیشتر و سهلتر می کند ، همزمان حواسمان باشد، یا برایمان توضیح بدهند که بهتر استفادهکردن یعنی چه و چه چیزهایی میتواند در کمین ما باشد، شاید به جایی مثل حالا نرسیم که در سراسر دنیا نگران باشند؛ نگران نوجوانها که با فرستادن عکسهای خصوصیشان برای دوست و آشنا و نوشتن حرفها و کلمههای دو یا چند پهلو که برداشتهای دیگری میشود از آنها کرد، خودشان و زندگی آیندهشان را به خطر میاندازند؛ مثل ماجرای قدیمی بلوتوثها، اما با آن فرق هایی دارد و عملکرد وکلمهای مشخص است که با توجه به متننویسی در تلفن همراه درست شده و مفهومش همان توضیحهای چند خط بالاتر است.
بعضی دولتها، مثل دولت استرالیا، یک برنامه آموزشی راه انداختهاند تا رشد این پدیده را متوقف کنند و به نوجوانها توضیح بدهند که فرستادن عکسهای خاص شخصی و برخی پیامهای متنی به دیگران،که از طریق تلفن همراه یا در اینترنت انجام میشود، به احتمال زیاد به اتفاقهای ناخوشایند و حتی آزار جنسی ختم خواهد شد.
کارشناسان معتقدند نوجوانها اغلب در باره نتیجه کارهایشان تامل و فکر نمیکنند. تصور میکنند کارشان یک شوخی ، لطیفه، یا تفریح بیمنظور و بیخطر است. اما اگر این تفریح یا شوخی به دست آدم نااهل بیفتد...
به خاطر بالا رفتن تعداد نوجوانهایی که زندگی آیندهشان به دلیل بیفکری و خوشبینی زیاد به خطر افتاده یا از بین رفته است، به نوجوانها هشدار (با غلظت زیاد) داده میشود تا به راحتی عکس، اطلاعات شخصی و... را برای دیگران نفرستید، لطفاً!