خصوصا در زیرمجموعه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، مراکز تحقیقاتی متعددی با محور پژوهشی فعالیت میکنند. حال سؤال مهم وکلیدی، این است که آیا مراکز پژوهشی در جهت رسالت وهدف مقدس خود حرکت میکنند؟
نگارنده طی 3دهه اخیر نه تنها با مراکز پژوهشی کشور همکاری داشته و در جریان فعالیتهای علمی آنها بوده است، بلکه با چندین مرکز تحقیقاتی خارج از کشور نیز ارتباط نزدیک داشته ومقایسه مراکز داخلی وخارجی را مورد توجه قرارداده است.
در بیشتر کشورهای جهان مراکز تحقیقاتی با رسالت انجام پژوهشهای علمی در مرزهای دانش و با تاکید بر توسعه فناوریهای پیشرفته ایجاد وتوسعه یافتهاند.
یک نگاه اولیه به دستاوردهای این مراکز نشان میدهد که پژوهشگاهها سهم اصلی را در ایجاد تکنولوژیهای نوین در اختیاردارند بهطوری که بدون این مراکز امکان توسعه صنایع پیشرفته مقدور نیست.
سؤال اینجاست که این کشورها با وجود داشتن دانشگاهها و با امکانات پژوهشی خوب چرا با هزینههای زیاد مراکز تحقیقاتی را تاًسیس میکنند.
پاسخ این سؤال را مدیران مراکز پژوهشی خارج از کشور چنین میدهند: مراکز تحقیقاتی، پژوهشهای سطح بالایی را انجام میدهند که اصولاً دانشگاهها به خاطر دغدغه تربیت نیروی انسانی نمیتوانند به انجام برسانند.
به عبارتی ماموریت مراکز پژوهشی، انجام تحقیقاتی است که زودتر به فناوریهای نوین صنعتی منجر میشود. براین اساس مراکز تحقیقاتی خارج عموماً خود راساً ماموریت گرفتن دانشجو وتربیت نیروی انسانی را بهعهده نمیگیرند.
حال در ایران متأسفانه اکثر مراکز پژوهشی خود را درگیر ماموریتهای آموزشی وتربیت کارشناسی ارشد ودکتری کردهاند. بدیهی است درگیری آموزشی، ماموریت اصلی را که انجام تحقیقات پیشرفتهتر از دانشگاههاست کمرنگ میکند. نگاهی به دستاوردهای مراکز پژوهشی کشور نشان میدهد که در اکثر این مراکز ثبت اختراع خارجی و ایجاد دانش فنی مورد نیاز مراکز صنعتی بسیار کم بوده است.
بهعبارتی مراکز تحقیقاتی ما عموماً نتوانستهاند ماموریت اصلی خود را انجام دهند. جالب است توجه شود که در چند موردی که کشور به فناوریهای برتر نظیر هستهای و دفاعی دست یافته این دستاوردها در داخل خود این سازمانها بوده وکمتر مراکز پژوهشی در تولید این فناور یها دخیل بودهاند. تمام این واقعیتها در حالی است که مراکز پژوهشی بودجه سرانه بسیار بیشتری از دانشگاهها دارند.
یک نگاه ابتدایی به پروژههای تحقیقاتی وفعالیتهای علمی مراکز پژوهشی نشان میدهد که این مراکز دقیقاً همان کاری را میکنند که دانشگاهها انجام میدهند. حال سؤال این است که اگر قرار است تحقیقات مراکز پژوهشی، شبیه دانشگاهها باشد و تربیت نیروی انسانی در این مراکز هم مشابه دانشگاهها باشد پس چرا این مراکز به دانشگاهها وصل نمیشوند تا با هزینه کمتر واستفاده بیشتر از تجهیزات بهرهوری هم در دانشگاهها و هم در این مراکز افزایش یابد؟
البته هستند مراکزی که در سالهای اخیر پروژههای علمی در سطح ملی و فراتر از توان دانشگاهها را انجام دادهاند ولی این پروژهها و این مراکز بسیار اندک است.
خلاصه کلام این که در سال اصلاح الگوی مصرف، ضروری است که مراکز پژوهشی از نظر رسالت و ماموریت مورد بازنگری قرار گیرند. شایسته است این مراکز ماموریتهای کلان پژوهشی و منجر به فناوریها را اولویت خود قرارداده و از درگیری درآموزش دست بردارند.
بدیهی است نیروی تحقیقاتی مورد نیاز (دانشجوی دکتری) را میتوانند از دانشگاهها جذب نمایند.
اگر هم مطابق آنچه عملکرد 10سال گذشته بعضی مراکز نشان میدهد نمیتوانند تحقیقات ماموریتگرا در سطح مرزهای دانش و منجر به فناوریهای نوین را انجام دهند شایسته است به دانشگاهها ملحق شوند تا حداقل ماموریت آموزشی وتحقیقاتی خود را (که مشابه دانشگاههاست) با بهرهوری بهترانجام دهند.
کشور چین سالها قبل با استفاده از استادان برجسته اروپایی، مراکز تحقیقاتی خود را از نظر ماموریتهای که در راستای توسعه کشور بهعهده داشتند مورد ارزیابی قرار داد. بعضی از این مراکز تعطیل و پارهای از آنها از ماموریتهای حاشیهای نظیر فعالیتهای آموزشی منع شدند.
در کشور ما نیز سالهاست که فعالیتهای تحقیقاتی مورد تاکید مسؤلان بلندپایه کشور است ولی شایسته است برای اصلاح راه و بهینه کردن هزینههای پژوهشی از خود بپرسیم: مراکز پژوهشی به کجا میروند؟
* استاد دانشگاه علم وصنعت ایران