با تعطیلشدن نهادهای سیاستگذاری پژوهشی، شورای پژوهشهای کشور پس از 3دوره فعالیت سی و چند ساله، و سپس شورای عتف در همان نطفه، باید خوشحال بود که وزارت عتف هفتۀ پژوهش و مراسم آن را زنده نگه داشته است.
در سال گذشته تصویب بند و تبصرۀ 13 بودجۀ سال 1387، با مضمون هزینه کردن 1 تا 4 درصد از اعتبارات شرکتهای دولتی در امر پژوهش، خبر خوشی بود برای پژوهش در کشور. البته، از همان ابتدا بیم آن میرفت که بیتوجه به تجربۀ دستکم 5 ساله در شورای پژوهشهای علمی کشور در اجرای قانونی مشابه، راه رفته تکرار شود. باید صبر کرد و دید که عملکرد سال اول این تبصره چه خواهد بود.
بعید است که بیش از 10درصد از هدف این تبصره در سالجاری هزینه شود، که رقمی است کمتر از درصد قانون مشابه در سال 1379 آخرین سال فعالیت جدی شورای پژوهشهای علمی کشور. بنابراین، طبق انتظار، این رقم تأثیر قابل ملاحظهای بر پژوهش کشور نخواهد داشت، که این هم طبیعی است. درصورت تداوم این تبصره، باید برای دیدن تأثیر قابل ملاحظۀ این اعتبارات دستکم 5 سال صبر کرد. پس همۀ علاقهمندان به پژوهش و توسعۀ کشور باید کوشش کنند این تبصره پایدار بماند و با آمدن و رفتن دولتها و مسئولان حذف نشود.
در امر مدیریت پژوهش و مدیریت هزینه اعتبارات پژوهشی، فعالیتی در سال گذشته مشاهده نشد. جز اینکه اختلاف میان نهادهای مسئول علم و پژوهش در کشور بالا گرفت و رسانهای شد! همچنین بهنظر میرسد نقشۀ جامع علمی کشور لای چرخ این اختلافها قربانی خواهد شد. از پیشنویس منتشر شده بهوضوح دیده میشود که این نقشه راهی برای برونرفت از سردرگمی پژوهش در کشور نشان نخواهد داد؛ بهویژه که تمهیدی هم برای اجرا اندیشیده نشدهاست.
توجه داشتهباشیم که سیاستهای ما همواره در اجرا به مشکلهای جدی برخورد کردهاند! بنابراین در انتهای امسال هم نخواهیم دانست هدف ما و راه ما برای رسیدن به آن، در سررسید سند چشمانداز چیست! همینگونه است در زمینۀ بسیار حیاتی ارتباطات علمی بینالمللی و خروج از انزوای پژوهشی. چراغهای ما در این زمینه خاموش است!
در زمینۀ زیرساختهای پژوهشی هم خاموشیم! کتابخانهها و آزمایشگاههای آموزشی و پژوهشی ما هنوز بسیار ضعیف هستند و جنبشی در جهت رفع نواقص یا پشتیبانی جدی آنها دیده نمیشود. شبکۀ رایانهای مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی بسیار ضعیفتر از آن است که بتوان برای استفادههای تحقیقاتی به آن توجه کرد. از شناخت یا دسترسپذیربودن نرمافزارها و دادهخطها (Pipelines) و مراکز اطلاعات پژوهشی، ضبط و پردازش دادهها، خبری نیست، یا از جوانههای آن کمتر حمایت شدهاست.
زبان علمی فارسی و نوشتارهای علمی ویراسته به زبان فارسی، زیرساختی بنیادی برای علم و پژوهش است. در زمینۀ زبان علم، فرهنگستان زبان فارسی خوشبختانه همچنان فعال است، اما مرکز نشر دانشگاهی که ثمرۀ انقلاب اسلامی بود و نهضت انتشار متون علمی فارسی را بهجریان انداخت، رو به تعطیلی میرود. معلوم نیست چرا متولیان انقلاب فرهنگی به این ثمرۀ انقلاب تا این اندازه بیتوجه هستند.
گرچه تعداد مقالههای بینالمللی ما همچنان رشد نشان میدهد، اما همزمان با افت کیفیت مقالهها، ضریب تأثیر و نیز افزایش سرقتهای علمی مواجهیم؛ بیتوجهی مدیران و مسئولان علمی کشور به این سرقتها و نیز بیحرمتی به مدارج علمی و دارندگان مدارج علمی یا افراد درخشان در علم و مصادرۀ مصادیق اینگونه مفاهیم تأثیر فزایندهای روی نسل جوان گذاشتهاست؛ رغبت آنها را به ماندگاری در جو علمی کشور به وضوح کمتر کردهاست، و نهتنها بهسرعت فرار مغزها کمک کردهاست، که به سرعتِ فرار ذخیرههای نبوغ ژنتیک کشور ما افزوده است.
*معاون پژوهشی پیشین وزارت علوم