یکی از این ویژگیها عدمجدایی میان حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و بعضا سیاسی است، بهطوری که تمامی این حوزهها گویی در یکدیگر تنیده شده و فراز و نشیب هر کدام بر دیگری تاثیر بسزایی دارد. رویدادهای فرهنگی در هر کشوری نیز به طبع فارغ از این ماجرا نیست. یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشورها را میتوان در حوزه کتاب و برپایی نمایشگاههای بینالمللی کتاب دانست.
حوزه کتاب بهدلیل قدمت و تاریخ طولانیای که در گستره فرهنگ و تمدن دارد از اهمیت ویژهای نیز برخوردار است. در کشور ما بیش از دو دهه است که نمایشگاه کتاب با موضوعات متنوع و با حضور هزاران بازدیدکننده برپا شده است. اما انتظار و سطح توقع از نمایشگاه چیست؟ به راستی نمایشگاه جای عرضه مستقیم کتاب به مخاطب با تخفیف است و یا یک رویداد فرهنگی فارغ از نمایش گونگی آن؟
اکنون اما یک هفته از بیست و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب گذشته است و انگار تمام گردوخاکها فرو نشسته، به همین خاطر در این جستار نگاهی خواهیم داشت به مفهوم اندیشگون نمایشگاه تا ساحتی از آن را کالبد شکافی کنیم که برخی از پرسشهای ما را پاسخ گوید.
کسانی که اهل فلسفهاند حضورشان در نمایشگاه بیشتر از سر پرسه زدن به سبک بودلری و بنیامینی است. اینان اغلب بهدنبال کتابهایی میگردند با هدفی خاص و اغلب میدانند که در این شلوغی بازار و سالنها و رواقهای معنوی نیمه کاره و در گرماگرم هوا و تنهها و طعنهها جایی برای به کار انداختن ذهن نیز هست؛ جایی که بتوانند کتابهای مورد علاقهشان که اغلب سوژههای کاری شان نیز هست بیابند. مگر ارسطو نگفت که برای نفی فلسفه هم باید فلسفه ورزی کرد!! در هر صورت تاملی کوتاه در مفهوم نمایشگاه خیلی هم بیفایده نیست. مگر آنکه پیش فرض فایده باور چنان در ذهن ما ریشه دوانده باشد که ارزش هر چیز را با قیمت ریالی آن بسنجیم.
واژه «نمایشگاه» (Exhibition) به معنای «نمایشگاه، نمایش، عرضه، ارائه، نمایش عمومی» از ریشه لاتین Exhibitionem و از Exhibere به معنای «نشان دادن، نمایش دادن» مشتق شده است و از دو قسمت ex به معنای بیرون و Hebere به معنای گرفتن، نگه داشتن و حفظ کردن تشکیل شده که از سال 1490 به کار میرفته است. در سال 1620 این اسم به معنای «سند یا ابژهای است که برای شاهد در دادگاه تهیه شده است» و از سال 1906 بدینسو معناهایی مترادف با کاربرد امروزین آن یافته است.
افلاطون و دکان کتابفروشی
امروزه وقتی از «نمایشگاه» سخن میگوییم عموماً دو معنا به ذهن متبادر میشود: نخست نمایشگاه آثار هنری یک هنرمند یا مجموعهای از هنرمندان است که کمتر با انگیزهای اقتصادی و بیشتر با هدف معرفی این آثار به جامعه هنری برگزار شده است و دوم نمایشگاه محصولات صنعتی یا مصرفی است و انگیزه اصلی آن تبلیغ محصول و معرفی آن به مصرفکنندگان در یک بازار رقابتی است. نکته جالب توجه در هر دوی این معانی برای دانشجوی موشکاف فلسفه، عنصر «بازنمایی» (Representation) و عرضه کردن است، بدین معنا که در هر دوی این معانی، نمایشگاه جایی و گاهی برای «بهنمایشگذاشتن» (To represent) «امور واقع» (Facts) با اهدافی کمابیش متفاوت است. آنها که سر سوزنی با فلسفههای جدید آشنایند، میدانند که از زمان دکارت تا به امروز مسئله بازنمایی چه سرنوشت غریبی داشته است.
هیچ فکر کردهاید که در حالی که در نمایشگاههای دیگر یک محصول یا اثر هنری و در هر دو حالت یک واقعیت به مخاطب عرضه میشود، در نمایشگاه کتاب به مخاطب چه چیز نمایانده میشود؟ پدیدار کتاب، برخلاف محصولات دیگر، خود عنصری نمایشگر است؛ یعنی اگر ماشین، ماشین است و هدف از خریدن آن تملک خودش به مثابه ابزاری برای استفاده است، یا یک اثر هنری، چیزی نه الزاماً «نمایانگر»، («این یک چپق نیست» مگریت و نقد فوکو از آن و مقوله محاکات اشارهای به همین موضوع است) بلکه در وهله اول دستاوردی حاصل ذوق هنری و مؤثر در ایجاد حس زیباشناختی در مخاطب است.
کوتاه سخن آنکه در نمایشگاه کتاب «امور واقع» بهعنوان چیزهایی «بهدردبخور» در معنای رایج آن به مخاطب عرضه نمیشود، بلکه در نمایشگاه کتاب، خریدار «چیزهایی را میخرد که خود قرار است نمایشگر اندیشههای نویسنده باشد.» بنابراین با اشارهای کوتاه به تمثیل «مغاره افلاطونی»، میتوانیم نمایشگاه کتاب را همان غار تاریک و کتابها را همچون نقشها و سایههای دیوار بخوانیم که خود حکایتگر واقعیتی فراسوی خودشان هستند: ایدهها؛
ایدههایی که در ذهن نویسنده از مواجهه با واقعیتها و سایر اندیشهها شکل گرفتهاند و بهصورت مفاهیم و در هیئت کلماتی منقوش بر صفحات سفید به خواننده عرضه میشوند. به دیگر سخن در نمایشگاه کتاب، خریدار اندیشهها و مفاهیم هستیم؛ اندیشههایی که با پیروی از نظریات پسامدرن، به هیچ مدلولی جز خودشان دلالت ندارند و اگر چنین باشد، میتوان گفت کسی که در نمایشگاه کتاب قدم میزند، پرسهزن عالم خیالها و اندیشههاست و گسسته از منبع پیدایش این اندیشههای مکتوب (یعنی مؤلف و واقعیتی که او از آنها حکایت میکند) خود را در عالم مثالها و ایدههای افلاطونی و در هزارتوی بیپایان زنجیرههای دال و مدلولی گم کرده است.
میدان بوردیو
در جستار پیشین و در توضیح تمایز میان نمایشگاه کتاب از سایر نمایشگاهها بهدلیل ماهیت کتاب، مسیری افراطی پیمودیم. اما اینجا میخواهیم بر تمایزی دیگر تأکید کنیم که در تقابل با نکته پیشین، تمایز نمایشگاه کتاب از سایر نمایشگاهها را طیف مخاطبان مد نظر قرار میدهد. مخاطب هر نمایشگاهی از نمایشگاههای محصولات هنری گرفته تا محصولات صنعتی و مصرفی، مشخص و قابل دستهبندی است؛ یعنی با به کاربستن تعابیر بوردیو میتوان هر نمایشگاهی را به یکی از «میدان»های اجتماعی اختصاص داد. نمایشگاه آثار هنری به میدان هنری و نمایشگاه یک محصول صنعتی به میدانی که صنعتگران آن میدان بدان علاقه دارند، اختصاص دارد. حتی نمایشگاههایی که کار ویژه فروشگاهی یافتهاند و کالاهای مصرفی را عرضه میکنند، با توجه به نوع کالا، قشرهای خاصی را بهخود جلب میکنند.
اما به راستی چه کسی میتواند طیف مخاطبان نمایشگاه کتاب را به درستی مشخص سازد؟ البته شکی نیست که نمایشگاه کتاب مخاطبانی حرفهای دارد که عبارتاند از: اصحاب نشر، دانشگاهیان و کسانی که به هر طریق شغلی فرهنگی دارند. اما هر کس که در نمایشگاه کتاب قدم بزند در مییابد که منحصر دانستن مخاطبان کتاب در این گروهها اشتباهی فاحش است. بخش عظیمی از این موضوع باز متوجه ماهیت محصول عرضهشده یعنی کتاب است. همانطور که نمیتوان اندیشه و تراوشهای آن را به گروه خاصی منحصر کرد، مخاطبان آن را نیز نمیتوان.
این تا حدود زیادی با تعریف انسان بهعنوان جانور اندیشمند مرتبط است. بخش دیگری نیز به انگیزشهای متفاوت و دلایل گوناگون رجوع به کتاب ارتباط دارد. در شلوغی نمایشگاه شما در کنار دانشجویان و اساتیدی که به جستوجوی کتابهای درسی مشغول هستند، افرادی را میبینید که با اهدافی گاه غریب در میان کتابها سرک میکشند. اساساً به تجربه ثابت شده که شلوغترین غرفهها، غرفههایی است که کتابهایی الزاماً تخصصی منتشر نمیکنند و طیف آثارشان همه «علایق» (Interest) بشری را در بر میگیرد. اهل فن میدانند که این مفهومInterest که برای یورگن هابرماس تا این اندازه مهم است، بار فلسفی عمیقی دارد و معنای تحت اللفظی اجزایش (Inter به معنای «در چیز»ی و Esse به معنای بودن) به معنای «در- بودگی» است.
از فرانکفورت تا مصلی
تاکنون بهنحوی عام از نمایشگاه کتاب صحبت کردیم و کوشیدیم برخی سویههای اندیشگون آن را در نظر آوریم، اما کمتر در مورد شاخصههای نمایشگاه کتاب در ایران سخن گفتیم، گو اینکه همچون بسیاری چیزهای دیگر امروزه به «مد» هم بدل شده است. مثل مشروطه ایرانی، مدرنیته ایرانی و... میتوان از نمایشگاه ایرانی با ویژگیهای متمایزکننده آن از نمونههای موجود در سایر جوامع سخن گفت.
در بند اول، به ضرورت بحثی دیگر، به کارکرد نمایشگاه اشارهای شد. اینک در تکمیل آن میافزاییم که نمایشگاه بهطور تحتاللفظی محل و زمانی برای عرضه کالا (اعم از هنری یا مصرفی یا صنعتی) تلقی میشود و این عرضه بیشتر از آنکه همچون بازار مکانی برای خرید و فروش باشد، هدف تبلیغ و معرفی کالاها را بهعهده دارد؛ یعنی در نمایشگاه که معمولاً زمان خاصی از سال را بهخود اختصاص میدهد، رقیبان تولیدکننده یک محصول(مثل ماشین) حضور مییابند تا به مخاطبان و سایر رقیبان، آخرین محصولات خود را معرفی کنند و معمولاً نمایشگاهها محلی میشوند برای تبلیغ کالا و احیاناً منعقدشدن معاملههای کلان.
در نمایشگاه کتاب نظر به ماهیت محصول عرضه شده، این موضوع تا حدودی(تنها تا حدودی) متفاوت است؛ یعنی در نمایشگاه کتاب ناشران آخرین کتابهای خود را برای معرفی به مخاطبان حرفهای(یعنی دانشگاهیان، اهل پژوهش، کتابفروشیها و...) در کنار سایر رقیبان (بخوانید سایر ناشران) ارائه میکنند. این البته هیچ منافاتی با حضور مخاطبان غیرحرفهای که سرخوشانه و پرسه زنانه به نمایشگاه میآیند و احیاناً کتاب یا کتابهایی میخرند، ندارد.
این رسمی است که شنیدههای ما از نمایشگاه کتاب آن را تأیید میکند. اما ویژگی اصیل(یعنی منحصر به فرد و ساخته داخلی) نمایشگاه ایرانی که همه بر آن متفقاند، نقش فروشگاهی آن است؛ یعنی اولاً بهدلیل رقابتی نبودن بازار نشر ایران، بحث رقابت و تبلیغات برای در دست گرفتن بازار خودبهخود منتفی میشود. ثانیاً میزان کتابهای جدید به اندازهای کم است که اگر هر ناشری بخواهد فقط محصولات سال اخیر خود را به نمایشگاه بیاورد، احتمالاً نمایشگاه حجمی بسیار کمتر از آنچه هر سال شاهد آن هستیم، مییابد. ثالثاً نظر به تخفیف ویژه نمایشگاه، نخستین و اصلیترین مخاطبان نمایشگاه خریداران غیرحرفهای هستند.
سرانجام با همه این اوصاف باید گفت که نمایشگاه ایرانی با همین صورت فروشگاهیاش؛ رخدادی که هر سال گروه عظیم جوانان را به هر دلیلی به میان محصولات کهنه و نوی جامعه فرهنگی ایرانی میکشاند؛ اتفاقی است که هر طور حساب کنیم، رخدادش بهتر از فقدانش است.