شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۸
۰ نفر

خاطره بهفر: مادربزرگ می‌گفت هنگامی‌که خواستگار آمد، تنها حق داشت از سوراخ جای کلید، مجلس را تماشا کند‌.

از آنجا هم که چیزی پیدا نبود، یا چشم و ابروی داماد را می‌دید یا سبیلش را یا گوشش را. هرقدر نگاهش را به این سو و آن سو چرخاند نتوانست چهره او را یکبار کامل ببیند.

همه کارها و حرف‌ها و قرار و مدارها به‌عهده بزرگ‌ترها بود تا سرانجام روز عروسی فرا می‌رسید: داماد را از یک‌طرف کوچه می‌آوردند‌، عروس را از طرف دیگر.مقابل چهره هریک آیینه‌ای نگاه داشته بودند. آرام‌آرام که به هم نزدیک می‌شدند برای نخستین بار یکدیگر را در آیینه می‌دیدند؛ پس از آنکه جهیزیه عروس در خانه‌اش چیده شد و خطبه عقد را هم خوانده بودند.

این گونه ازدواج برای جوانان جامعه کنونی ما به‌ویژه در شهرهای بزرگ و نزد قشر تحصیل‌کرده و دانشگاهی افسانه است و پدر و مادرها از یک سو تعلق خاطر و ریشه در باورهای نسل مادربزرگ دارند که دریچه شناخت همسر آینده‌اش سوراخ جای کلید بود و برای نخستین بار او را در روز عروسی می‌دید؛ روز شروع زندگی‌شان! نسلی که نه تنها با اجازه بزرگ‌ترها که با تصمیم آنها ازدواج می‌کرد و از سوی دیگر مسئول برآوردن خواسته‌ها و نیازهای فرزندانشان بود‌. نسل جدید‌: نسلی با روح پیچیده، گسترده و حق طلب امروزین که اصول و قواعد و آداب ازدواج و زندگی را خدمتگزار و روشنگر و تسهیل‌کننده راهش می‌خواهد نه بند و زنجیری که به دنبال قربانی گرفتن از میان انسان‌هاست. برای پدر و مادرها کشیده شدن از این دو سو مرحله‌گذاری است که هنوز به پایان نرسیده.

کشتی معیارهای ازدواج، انتخاب همسر و شکل و شیوه زندگی مشترک‌، همچنان در تلاطم است؛ تلاطمی که حاصل برخورد امواج باورها و سنت‌های پیشینیان با نیازها، پرسش‌ها و خواسته‌های انسان‌های امروز است و کار پدر و مادرها که سکان دار این کشتی هستند و در انتظار آرام‌شدن دریا‌، چندان ساده نیست. توجه به برخی نکات و اصلاح برخی روش‌ها کارآمد و مفید خواهد بود. اگر برخی پدر و مادرها گرد غفلت را از دیدگان زدوده و امور را با نگاهی واقع‌بین و متناسب با نیازها و شرایط روز ببینند آنگاه زودتر شاهد آرام شدن امواج خواهیم بود. با انتخاب عاقلانه همسر  زندگی‌های مشترک آرام‌تر و لذتبخش‌تر می‌شود.

انتخاب موفقیت آمیز همسر مستلزم عوامل بسیاری از جمله داشتن شناخت است.
سیر منطقی این انتخاب شامل مراحل: انتخاب اولیه ، گذراندن دوره شناخت نامزد و تصمیم‌گیری نهایی در مورد اوست.کم بها دادن به مرحله میانی (دوره شناخت نامزد و همسر آینده )موجب بالا رفتن امکان اشتباه در تصمیم‌گیری نهایی است. برای نزدیک شدن به کیفیت و کمیت مطلوب دوره شناخت همچنان شاهد موانع فرهنگی‌‌ای هستیم که هرقدر به شهرهای کوچک و نقاط دور افتاده کشور نزدیک شویم آن موانع را عظیم‌تر خواهیم یافت‌.

1- عقد برای راحتی خیال‌: هنوز هم خانواده‌هایی هستند که پس از انجام مرحله خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر‌، با حذف مرحله شناخت‌، مهر عقد دائم بر انتخاب اولیه ایشان زده و دوره نامزدی را تبدیل به دوره عقد می‌کنند. استدلال این‌گونه خانواده‌ها چنین است: می‌خواهیم عقدشان کنیم خیالمان راحت شود؛ به بیان دیگر، تن سپردن به دوره آشنایی پیش از ازدواج فرزندان برای این پدر و مادرها اسباب ناراحتی خیال است.

از نتایج احتمالی این شتاب والدین برای رسیدن به آرامش آن است که اگر انتخاب، اشتباه بود و ناهمخوانی و مشکلاتی در رابطه زوج وجود داشت با عقد زودهنگام‌، ناچار شوند به زندگی نامطلوب تن داده و یا درصورت از کف دادن طاقت‌، پس از سال‌ها رنج و تحمل و مدارا به‌دنبال طلاق رفته و تبعات و پیامدهای آن را پذیرا باشند؛ چنین است که تعجیل برای رسیدن به آرامش خیال لزوماً ایشان را به هدف مطلوب نخواهد رساند. از این رو بهتر است خانواده‌ها بعد از آشنایی اولیه اقدام به رفت و آمد خانوداگی کرده و در چارچوب شرع و عرف جامعه اجازه دهند دختر و پسر زیر نظر والدین با خصوصیات یکدیگر بیشتر آشنا شوند تا هم این آشنایی باعث کاهش تضادهای بعدی گردد و هم خانواده ها با رعایت عرف مرسوم راه آشنایی بیشتر را فراهم کنند.

2- مقاومت در برابر حقیقت: گرچه خانواده‌ها پس از مراسم خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با معاشرت آنها برای شناخت بیشتر موافقت می‌کنند اما همیشه انصراف و پشیمانی ایشان از انتخاب را به‌سادگی نمی‌پذیرند، غافل از آنکه پس از دوره شناخت با 2گزاره منطقی روبه‌رو هستیم که یکی تایید و دیگری رد انتخاب است و دلیل منطقی وجود ندارد که لزوما در انتظار تایید انتخاب باشیم، در حالی که برخی انگیزه‌های احساسی و فرهنگی والدین را به انتظار تایید انتخاب می‌نشاند و پشیمانی فرزندشان از انتخاب را گونه‌ای ناکامی و شکست می‌دانند؛

به‌ویژه اگر این پشیمانی (پشیمانی از انتخاب فرد خاص پس از دوره نامزدی) چندبار تکرار شود‌.چه بسا همین انگیزه‌ها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا داماد‌کردن فرزند و نیز هراس از به‌هم خوردن نامزدی فضای تصمیم‌گیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ کند. چه خوب است اگر پدر و مادر پس از دوره شناخت به فرزند خود بگویند: اگر به انتخاب خود باور و اطمینان بیشتر یافته‌ای از انتخاب درست تو خوشحالیم و اگر از انتخاب خود پشیمان شده‌ای باز هم خوشحالیم که به موقع متوجه مشکلات احتمالی شده و از یک زندگی مشترک ناموفق‌، برکنار مانده‌ای.

3- پخش اخبار: یکی از اشتباهات و عادات ناپسند فرهنگی برخی والدین آن است که پیش از قطعی شدن مسئله انتخاب همسر‌، در حالی‌که فرزندشان دوره شناخت نامزد را می‌گذراند دوست و فامیل را از انتخاب اولیه فرزندشان باخبر می‌سازند، همین امر سبب می‌شود که اگر زن یا مرد جوان از انتخاب خود پشیمان شوند فضای مناسبی برای بیان آنچه در دل دارند، نیابند. گویی باید دلیل پشیمانی و نتایج شناخت نامزد را برای همه اطرافیان توضیح دهند. قدری خودداری در بیان مسائل خصوصی خانواده و پرهیز از شتاب برای خبرکردن دیگران از پیامد منفی رنج و فشار روحی برای فرزندان خواهد کاست.

گاه پیچیدگی و بزرگی این اشتباه در حدی است که برخی خانواده‌ها شروع آشنایی و نامزدی زوج جوان را با یک مهمانی مفصل اعلام می‌کنند. دوستی می‌گفت: پس از قدری معاشرت و شناخت نامزدم، از انتخاب خود پشیمان شده و خانواده را از پشیمانی و تغییر تصمیمم آگاه کردم، پس از آن از مادرم شنیدم: « نمی‌خوام چیه؟ من 200نفر را شام دادم! » سخن این مادر به خوبی نشانگر کاستی‌هایی است که در آن حرف مردم، همچنان پیشتاز است و بر سعادت فرد ترجیح داده می‌شود.

4- شتاب برای تدارکات ازدواج‌: اگر هنگامی‌که زوج نامزد شده در حال شناخت یکدیگر هستند‌، خانواده‌ها را در تدارک جشن و تهیه جهیزیه و گرفتن وام و... ببینند خود را در معرض یک عمل انجام شده می‌یابند و دوره نامزدی عملاً کارکرد واقعی و اصلی خودش (شناخت) را از دست داده و تبدیل به مقدمه ازدواج می‌شود. مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین‌، همواره به زوج نامزد‌شده نشان دهد که بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یکدیگر هستند‌.

5- آسان‌گیری نابه‌جا: بارها شاهد بوده‌ایم که زن یا مرد جوان از برخی رفتار ناشایست نامزد و یا مشکلات ارتباطی‌اش با او نزد پدر و مادر شکایت‌می‌برد و از ایشان می‌شنود که «خوب می‌شه.وقتی رفتید زیر‌یک‌سقف درست می‌شه.»روشن است که نمی‌توان در رؤیا و تخیل و آرمان خواهی مطلق زیست و توقع انسان کامل از همسر داشت اما هشدارهایی چون گرایش فرد به مواد‌مخدر، وابستگی‌های بسیار به خانواده، خسّت، عدم‌کنترل خشم، داشتن همنشینان ناشایست و تفاوت‌های عمیق و وسیع فرهنگی و فردی و... مواردی نیست که به‌سادگی قابل چشم پوشی باشد و تنها زیر یک سقف رفتن مشکلی را حل نمی‌کند. گاه دیده شده که برخی خانواده‌ها توقع دارند اختلالات روحی و مشکلات اخلاقی و رفتاری فرزندشان نیز با ازدواج برطرف شود‌! به بیان دیگر ازدواج را جایگزین مراجعه به روانپزشک و مشاور می‌دانند.

6- چشم پوشی از اهمیت مشاوره: به انتظار روزی هستیم که افراد‌، با همان جدیت و باوری که برای درمان مشکلات جسمی‌، به پزشکان متخصص مراجعه کرده و آماده پذیرش هر زحمت و هزینه‌ای برای رسیدن به سلامت و بهبودی هستند‌، برای حل مسائل روحی و معنوی زندگی‌، مانند انتخاب همسر نیز مراجعه به روان‌شناس و مشاور را لازم بدانند.

7- نداشتن توانایی تفکیک مسائل: معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی‌، گونه‌ای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد می‌کند (هر قدر هم که برای خود تکرار کنند  در دوره شناخت به‌سر می‌برند‌)این وابستگی و تعلق خاطر‌، زمانی دردسر ساز می‌شود که زوج متوجه می‌شوند مشکلات جدی در رابطه‌شان دارند اما به‌دلیل بندهای احساسی قادر به تصمیم‌گیری عاقلانه نیستند‌. در این گونه شرایط برعهده والدین است که فرزند را در تفکیک مسائل احساسی و عقلی یاری داده و به او یادآور شوند که برای ‌تن ندادن به زندگی فرسایشی و قربانی نشدن به‌دلیل ازدواج اشتباه، باید دوره نقاهت روحی و احساسی و رنج دل کندن را تاب آورد.

8- به تأخیر انداختن آزمایش‌های پزشکی‌: شایسته است انجام آزمایش‌های پزشکی‌، پیش از آغاز مرحله شناخت مورد توجه قرار گیرد‌. گاه غفلت از این امر پیامدهای رنج آور و یا جبران‌ناپذیری را به‌دنبال می‌آورد و آن زمانی است که زوج جوان پس از اطمینان یافتن از هماهنگی و توافق فکری و فرهنگی و ایجاد وابستگی و باور به یکدیگر‌، نتیجه منفی آزمایش را مانع ازدواج خود می‌بینند.

کد خبر 81981

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز