مطابق این جدول، تهران در سال 2009، از میان 215 شهر مهم جهان در رتبه 178 قرار گرفته و این در حالی است که پیش از این در سالهای 2007 و 2008، از میان همین تعداد شهر، رتبه 177 را داشته است.
هرچند این افت شاخصهای کیفیت زندگی در مورد چند شهر مهم دنیا که رتبههای اول و دوم جدول را بهخود اختصاص داده بودند افتاده و گاه در پارهای موارد این افت شاخص تفاوت فاحشی را نسبت به سالهای گذشته نشان میدهد، اما آنچه نگرانیهای کارشناسان و مسئولان اجرایی در حوزه شهری را عمیقتر میکند این است که این افت شاخصها در پایتخت بیشتر در حوزه زیستمحیطی و بهداشت بوده و این در حالی است که اکثریت قریب بهاتفاق شهرها در طول سالهای اخیر با بهکارگیری سیاستهای پیشگیرانه این شاخصها را ارتقا دادهاند.
آمارهای رسمی سازمان محیطزیست نشان میدهد هرساله بیش از 11 میلیون تن مواد آلاینده از طریق منابع ثابت و متحرک وارد هوای شهر شده و بهاینترتیب افزایش روزافزون آلودگی هوا هرساله موجب کاهش طول عمر 990 شهروند تهرانی و مرگومیر 12 تا 14 هزار نفر میشود؛
موضوعی که کیفیت زندگی در تهران را در ردیفهای پایینتر از شهروندان شهرهای پاکستان، زیمبابوه و حتی زامبیا قرار میدهد.
آذربایجان شرقی کیفیت زندگی بالا و سیستان و بلوچستان کیفیت زندگی پایین دارد
برنامهریزان اجتماعی بر این نکته اتفاق نظر دارند که پایین بودن استانداردهای شهرنشینی در تهران که 70درصد امکانات کشور را در اختیار دارد در حالی بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای کشور مورد بحث و بررسی قرار میگیرد که وضعیت کیفیت زندگی در دیگر شهرهای کشور بهمراتب وخیمتر از پایتخت بوده و بسته به میزان توسعهیافتگی شهرها تفاوتهای فاحشی را از این حیث نشان میدهد.
آنها معتقدند در استانهای کمتر توسعهیافته از قبیل استانهای کرمانشاه، ایلام و تا حدودی لرستان کیفیت زندگی در سطح پایینتری بوده و خدمات شهری با کیفیت پایینتری در اختیار شهروندان قرار میگیرد؛
بهگونهای که شهروندان از نظر اشتغال، گذران اوقات فراغت، بهداشت عمومی و بسیاری دیگر از شاخصها که چرخهای از رفاه را فراهم میآورند رضایتمندی چندانی از موضوع نداشته و همواره با محرومیتهایی مواجه هستند که بهطور مستقیم و غیرمستقیم کیفیت زندگی آنها را تحتتأثیر سوء قرار میدهد.
علی سعادتنیا، جامعهشناس در این ارتباط با تاکید بر این نکته که محدوده کیفیت زندگی در استانهای مختلف ایران بر حسب رشد اقتصادی، اجتماعی متفاوت است، میگوید: هرچند هرگونه اظهارنظری درخصوص کیفیت زندگی باید با استفاده از دادههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و جمعیتی صورت بگیرد و جایگاه استانها براساس آن مشخص شود اما با بررسی اجمالی وضعیت اقتصاد و جمعیت شهرهای کشور میتوان بهطور کلی تصویری از وضعیت استانداردهای شهرنشینی در آن را ارائه داد.
بهعنوان نمونه درحالحاضر استانهای آذربایجان شرقی، اصفهان، قزوین و اراک از نظر اقتصادی نسبت به دیگر استانهای کشور وضعیت بهتری دارند و این مسئله موجب شده وضعیت اشتغال نیز بهبود یابد و جوانان کمتر دغدغه کار و گذران امور زندگی خود را داشته باشند.
او میافزاید: در میان شاخصهای رشد اجتماعی، اشتغال یکی از شاخصهای مهم محسوب شده و ما در این مقطع زمانی کیفیت زندگی استانها را صرفا با چند شاخص مهم مورد ارزیابی قرار میدهیم که باز اگر فقط همین شاخص را در نظر بگیریم بهجز چند استان، دیگر استانها وضعیت مناسبی از این نظر ندارند.
موضوعی که بسیاری از پژوهشگران در امور اجتماعی در ارزیابی آن، شاخصهای جمعیت، سواد، فعالیتهای اقتصادی، میزان شهرنشینی و امید به زندگی را مدنظر قرار میدهند و در جامعترین پژوهشی که در این ارتباط صورت گرفته، استانهای آذربایجانشرقی و مازندران و اصفهان وضعیت مطلوب در بین دیگر استانهای کشور داشتهاند و این در حالی است که استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام و هرمزگان جزء مناطقی بودهاند که از نظر شاخصهای کیفیت زندگی وضعیت خوبی نداشتهاند.
با اینهمه، کارشناسان اجتماعی و شهری معتقدند با توجه به تاثیر این شاخصها در سیاستها و برنامهریزیهای کلان کشور ضرورت دارد طرح اندازهگیری کیفیت زندگی بهطور مستقیم در استانهای مختلف کشور به اجرا درآید و دادههای دقیق اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی از وضعیت استاندارد ارائه شود.