رنج سال‌ها ویلچرنشینی را به جان خریده و خم به ابرو نیاورده است. مدال افتخارش را از روزهای جنگ تحمیلی به سینه دارد و این روزها هم در جبهه‌ای دیگر حماسه‌آفرین شده است. او با وجود مشکل جسمی و ضعف در دست‌ها و انگشتانش، دست به‌کار شده و با تایپ یک‌انگشتی کتاب می‌نویسد؛ آن هم کتاب‌هایی که اغلب پرفروشند.

جانباز کاووسی

همشهری آنلاین- الناز عباسیان: رنج سال‌ها ویلچرنشینی را به جان خریده و خم به ابرو نیاورده است. مدال افتخارش را از روزهای جنگ تحمیلی به سینه دارد و این روزها هم در جبهه‌ای دیگر حماسه‌آفرین شده است. او با وجود مشکل جسمی و ضعف در دست‌ها و انگشتانش، دست به‌کار شده و با تایپ یک‌انگشتی کتاب می‌نویسد؛ آن هم کتاب‌هایی که اغلب پرفروشند؛ از خاطرات کمترگفته شده جنگ گرفته تا روایت‌های بامزه‌ای که برای مخاطب ادبیات دفاع‌ مقدس جذاب و شیرین است. در روز میلاد حضرت عباس(ع) که به نام جانباز مزین شده سراغ رمضانعلی کاووسی جانباز ۷۰ درصد دفاع ‌مقدس رفتیم و احوالات این روزهایش را جویا شدیم.آنچه کاووسی در این گفت‌وگو بیان کرده است را در زیر می‌خوانید.

شوق نوشتنی که بعد از جراحت کم نشد

متولد سال ۱۳۴۲ شهرضای اصفهانم. سال ۶۱ وقتی ۱۹ سال بیشتر نداشتم در عملیات محرم جانباز شدم. آن روزها دانشجوی تربیت معلم بودم. ۵ سال اول جانبازی به‌خاطر شدت جراحت در آسایشگاه بودم. اما قطع نخاع بودن هم حریف شوق من به ادامه تحصیل نشد و مدرک فوق دیپلم گرفتم. شرایط جسمی‌ام که بهتر شد از آسایشگاه بیرون آمدم و مشغول کارهای فرهنگی در مسجد شدم. همان سال‌ها ازدواج کردم و البته درسم را هم در رشته علوم سیاسی ادامه دادم. خدا را شکر همسر و دختر و نوه‌هایی خوبی دارم.

جانباز قطع نخاعی که با یک انگشت کتاب می نویسد | مرارت‌های شیرین نوشتن کتاب

جانباز، کلکسیون دردهای ناگفته است

۱۰ سال اول مجروحیتم به‌خاطر مشکلات جسمانی توانایی فعالیت‌های جانبی را نداشتم، اما شوق نوشتن مرا رها نمی‌کرد. تا اینکه بالاخره سال ۹۰ شروع کردم به نوشتن خاطرات خود و همرزمانم. به پیشنهاد یکی از دوستانم یک رایانه گرفتم و شروع کردم به تایپ کردن با یک انگشت. نخستین کتابم «سهم من از عاشقی» بود که مورد استقبال قرار گرفت. در این کتاب خاطرات خودم از زمان تحصیل، چگونگی رفتن به جبهه، مجروحیت و خصوصاً شرایط بعد از جانبازی را نوشتم. اگر کسی این کتاب را بخواند کاملاً می‌تواند وضعیت یک جانباز و شرایط زندگی او را به خوبی درک کند. اغلب مردم با مشکلات جانبازان و جانبازی آشنا نیستند. صرفاً شاید یک تصویر ذهنی از کسی داشته باشند که روی یک ویلچر نشسته است و از کلکسیون دردهای ناگفته آن جانباز چیزی نمی‌دانند.

ناگفته‌هایی از استراقِ‌سمع در دوران جنگ

وقتی «موقعیت ننه» گل کرد

کتاب دیگرم «تیغ‌های گل رز» بود که مجموعه‌ای از خاطرات همرزمان و دوستان دوران دفاع ‌مقدسم را در آن آورده بودم. برای نوشتن این کتاب ۲۵ نفر از جانبازان و آزادگان دفاع ‌مقدس را انتخاب کردم و خاطرات‌شان را به‌صورت فشرده و خلاصه نوشتم. کتاب دیگرم «کفیشه» است. در این کتاب به عملکرد گردان امیرالمومنین(ع)، تشکیل شده از رزمندگان شهرضایی، پرداخته‌ام. این گردان در عملیات بیت‌المقدس حضور داشتند و حماسه‌آفرینی‌های بسیاری کردند که آنها را ثبت کردم. کتاب دیگرم به اسم «موقعیت ننه» است که سال ۹۷ در قالب طنز منتشر شد. در این کتاب ۶۲ خاطره را جمع‌آوری کردم که پس از انتشار بسیار مورد توجه قرار گرفت. در یک سال 8 بار تجدید چاپ شد و تشویقم کرد که کتاب «زبون دراز» را در قالب طنز بنویسم. البته طنزنویسی روی لبه تیغ حرکت کردن است. هم پرداختن به طنز و خنداندن مردم کار ظریف و حساسی است، هم باید مراقب باشید تا در طنزنویسی مبادا به کسی برنخورد و حواشی ایجاد نشود.

جانباز قطع نخاعی که با یک انگشت کتاب می نویسد | مرارت‌های شیرین نوشتن کتاب

عاشق نوشتن هستم

علاقه زیادی به کارم دارم و به همین‌خاطر از گرفتن مصاحبه تا پیاده کردن مطالب و نگارش نهایی و... را خودم انجام می‌دهم. تنها با انگشت سبابه دست چپم تایپ می‌کنم. دست‌هایم حرکت دارند ولی خیلی ضعیف هستند. به‌عنوان نمونه می‌توانم قاشق دستم بگیرم، اما اگر غذا نیاز به ور رفتن اضافه داشته باشد باید کسی کمکم کند. اینطور کتاب نوشتن سخت و زمانبر است، اما چون عاشق نوشتن به‌ویژه در حوزه دفاع ‌مقدس هستم مرارت‌های آن شیرین است. کتابی به نام «سیراب از عطش» را که خاطرات جانباز حاج احمد شیروانی است هم نوشته‌امم. کلا هر جا رزمنده‌ای را می‌بینم از او می‌خواهم خاطره طنزی برایم تعریف کند. در فضای مجازی هم در گروه‌هایی که بچه‌های رزمنده باشند دعوت می‌کنم تا خاطرات‌شان را برایم بفرستند.

جانباز قطع نخاعی که با یک انگشت کتاب می نویسد | مرارت‌های شیرین نوشتن کتاب

جانبازها خستگی‌ناپذیرند

امروز که روز جانباز است دوست دارم به یک نکته اشاره کنم. اغلب بچه‌های جانباز به‌خاطر همان روحیه رزمندگی که دارند بعد از جانبازی هر کدام در یک رشته یا زمینه‌ای وارد شدند و پیشرفت‌های خوبی هم داشتند. این نسل با کمترین امکانات در جبهه‌ها می‌جنگید و همین روحیه را بعد از جانبازی، اسارت یا مشکلات دیگری که در زندگی‌اش پیش آمد حفظ کرد. البته برخی از جانبازان هم به‌خاطر مشکلات جسمی نمی‌توانند در کنار خانواده‌شان زندگی کنند و در آسایشگاه هستند. نباید این عزیزان را که جان‌شان را فدای این سرزمین کردند فراموش کنیم. در پایان هم یادی می‌کنم از دیدار با مقام معظم رهبری. خیلی دیدار شیرینی بود و الان هم دوست دارم اگر باز امکانش ایجاد شود، ایشان را ملاقات و کتاب‌های جدیدم را تقدیم‌شان کنم.

کد خبر 832377

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha