با این همه مثنوی معنوی مولانا، نه تنها در ایران که در گسترهای وسیعتر از مرزهای جغرافیایی فرهنگ فارسی، بسیار بار بیشتر از هر متن کلاسیک دیگری، مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفته و همچنان جای کار و پژوهشهای فراخ دامنتر در این عرصه خالی است. دکتر حسن لاهوتی، مولانا پژوه و استاد دانشگاه فردوسی مشهد، چندی پیش اعلام کرده بود که قصد دارد کاملترین نسخه مثنوی تصحیح نیکلسون را منتشر کند و همین بهانه خوبی شد تا با او در این زمینه گفتوگو کنیم.
- آقای لاهوتی! امروزه تصحیحهای متعددی از مثنوی معنوی مولانا موجود است و روز به روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود، با این وجود نام مثنوی در ایران به طرز عجیبی با نام رینولد الین نیکلسون پیوند خورده است و همچنان تصحیح او در بین عامه مردم و حتی جامعه دانشگاهی ما پرطرفدارترین نسخه مثنوی است، به اعتقاد شما دلیل این امر چیست؟
اگر چنانکه شما میگویید مثنوی تصحیح نیکلسون همچنان پرطرفدارترین نسخه مثنوی باشد که به اعتقاد من نیز همینطور است مایه بسی خوشحالی است چون مثنوی تصحیح نیکلسون تنها نسخهای از مثنوی در جهان است که قرائتهای دستکم 10 نسخه خطی معتبر قرنهای هفتم و هشتم –از 2سال پس از مردن مولانا گرفته تا پس از آن- و از جمله قرائتهای نسخه معروف قونیه (677) و نسخه قاهره (768) را پیش چشم خواننده و پژوهشگر میگذارد؛ نیز تنها نسخه مثنوی در عالم است که اوصاف متن انتقادی دانشگاهی بر آن صدق میکند و در اعتبار علمی این نسخه ارزنده همین بس که مصححان دانای مثنوی در همین روزگار ما در ایران نسخه اساس خود را با آن مقابله کردهاند و با آن سنجیدهاند و از اینجا پیداست که فرق بین رونویسی کردن و تهیه متن انتقادی دانشگاهی پسندی که همه استعدادهای دیگر را بهسوی پژوهش فرا میخواند از کجاست تا به کجا.
- مطابق آنچه امروز در دست داریم نسخه قونیه چه به لحاظ قدمت و سال کتابت آن و چه از نظر صحت و دقت در ضبط کلمات، معتبرترین نسخه موجود از مثنوی است. آیا همین مسئله کافی نیست که ما را از سایر نسخ مثنوی بینیاز کند؟
آنچه امروز با عنوان نسخه قونیه در دسترس ماست نسخهای است که محمد قونوی، فرزند عبدالله، 5سال پس از درگذشت مولانا کار کتابت آن را به پایان رساند. محمد قونوی نوشت که آن روز دوشنبه بود اما ننوشت که چندمین روز از ماه رجب سال 677 قمری بوده است اما اگر هم مینوشت باز گره از کار فرو بسته ما نمیگشود با این حال از یادآوری انتساب خود به سلطان ولد، فرزند مولانا غفلت نکرد و خود را محمد قونوی ولدی نامید تا همه بدانند که اعتبار نسخهای که او از مثنوی فراهم آورده است از کجا و تا به کجاست.
با تمام این اوصاف نباید از یاد برد که نمیتوان هیچیک از نسخههایی را که کاتبان مثنوی نگاشتهاند – با همه نفاست نسخه و دقت کتابت- نسخه نهایی مثنوی به شمار آورد. اگر بپذیریم که پس از درگذشت مولانا نسخهای از مثنوی را با نظارت حسامالدین و سلطان ولد و از روی دستنوشتههای اخی ترک نوشته باشند، باز هم نمیشود بهطور قطع یقین کرد که آن مکتوب از اعمال نظر و مداخله سلیقه آنان و نیز سهل انگاری و غفلتهای خواسته و ناخواسته کاتب در امان مانده باشد و نسخه نونوشته – بی کم و زیاد- همان نسخهای باشد که بر زبان مولانا جاری شده است.
البته این حرف به معنای خدشه دار کردن اصالت نسخه قونیه نیست چون چنانکه میدانیم خود نیکلسون زودتر از همه – بیش از 80سال پیش- گفته است که نسخه قونیه (677) نسخهای شایسته اعتماد فراوان است. اما این حرف پسندیده به آن معنی نیست که نسخههای خطی دیگر شایسته اعتماد نیستند. هر چیزی به جای خویش نیکوست! تنها نسخهای که سزاوار صفت اعتماد مطلق است آن است که به مهر مولانا جلالالدین ختم شده باشد و دریغ که چنین نسخهای اگر وجود داشت تا امروز به دست آمده بود.
- در شرایط فعلی که آن نسخه نهایی و شایسته اعتماد مثنوی در دسترس نیست و امیدی هم به پیدا شدن آن نمیرود چطور میشود نسخهای که کمترین اختلاف را با آن نسخه معتبر نهایی داشته باشد، به دست آورد؟
راه همان است که نیکلسون فقید نزدیک به 90 سال پیش با همه تنگناهای پژوهشی آن زمان، قدم در آن نهاد و تصویر صفحات معتبرترین نسخههای خطی مثنوی را از ترکیه و آلمان و انگلیس و مصر فراهم کرد، به مقابله با آنها پرداخت و نخستین متن انتقادی مثنوی ما را در اروپا به چاپ رساند. او نشانی مثنوی کوه قاف را پیدا کرد و به دست ما داد و راه پژوهش را هم گشود اما دیگران آن نشانهها را اگر هم دیدند، نادیده گرفتند و بر آن راه دشوار نرفتند و تصحیحی بهتر از تصحیح او نیز عرضه نکردند.
- مولانا پژوهان امروز که متن معتبری نظیر تصحیح مثنوی نیکلسون را در اختیار دارند چطور میتوانند نسخه دقیقتری از آنچه هست فراهم بیاورند و عرضه کنند؟ به هر حال چنین نیست که راه برای ارائه نسخهای اصیلتر و بهتر از آنچه نیکلسون به دست داده، مسدود باشد؟
بهطور قطع همین طور است که شما میگویید! به گمان من مولانا پژوهان امروز باید همان راهی را بروند که عثمان یحیی برای تصحیح «فتوحات مکیه» برگزید؛ کار یک نفر نیست، گروهی محقق لازم است و صبر و حوصله و البته سرمایه کافی. نسخه قونیه را باید اصل قرار داد و به روش انتقادی و علمی با نسخههای دیگر مقابله کرد.
- این همان کاری نیست که در حال حاضر شما در دست انجام دارید؟
نه! کاری که من در دست دارم ارائه نسخه کاملی از مثنوی تصحیح نیکلسون است.
- مگر نسخههای موجود از مثنوی نیکلسون کامل نیست؟
خیر! این نسخه گرچه در ایران بارها بهصورت افست یا با حروف چینی مجدد و پر از غلطهای چاپی منتشر شده است اما بدون ترجمه مقدمههای سهگانه و ادغام تجدید نظرهای نیکلسون که بهصورت ضمیمههای مختلف و یا ضمن شرح او بر مثنوی منتشر شده کامل و بیعیب نیست. به همین دلیل من تصمیم گرفتم آنچه را که نیکلسون فقید بهصورت ضمیمههای پراکنده و در پایان مجلدات فارسی و انگلیسی و شرح خود بر مثنوی آورده است جمعآوری و همه را در متن ادغام کنم و نسخه کاملی از مثنوی تصحیح نیکلسون ارائه دهم. البته مقدمههای سهگانه نیکلسون بر مثنوی را پیش از من، آقای دکتر نصرالله پورجوادی ترجمه و منتشر کرده بودند که بهصورت طبیعی تفاوتهایی با ترجمه من دارد.
- اشارهای به شرح نیکلسون بر مثنوی داشتید، این شرح را هم خود شما به فارسی برگرداندهاید؟
بله! این شرح بیش از یک قرن در این کشور مشهور بود و همه بزرگان فرهنگ و علم و ادب این مملکت خاصه ادیبان و مثنوی شناسانی چون شادروان فروزانفر در اوصاف آن میگفتند و مینوشتند، اما کسی دست به ترجمهاش نمیزد. میدانید که نیکلسون انگلیسی زبان است تا اینکه قرعه فال به نام من خورد و 5سالی هر روز لااقل 5ساعت وقت صرف ترجمه آن کردم. بعد که تمام شد و انتشار یافت، پی بردم که چرا پیش از من کسی به فکر ترجمه آن شاهکار شرح نویسی و نظام مندی و تحقیق نیفتاده است.
- این همان شرحی نیست که سالها قبل با ترجمه شما به بازار کتاب عرضه شد؟
بله همان است اما شاید بد نباشد که برای شما بگویم در طول 13-12 سالی که از نخستین انتشار آن میگذرد، تنها 2بار دیگر تجدید چاپ شده است و جمعا 7هزار نسخه از آن به بازار آمده است و از چاپ سوم آن بیش از 3سالی میگذرد و ناشرش، یعنی انتشارات علمی و فرهنگی میگوید که این هزار نسخة چاپ سوم هنوز به فروش نرفته است و در نمایشگاه امسال کتاب هم در ویترین برای تماشا و فروش گذاشتند. اما هنوز هم مطمئن نیستم که تمام نسخههایش به فروش رسیده باشد. میدانید که سازمانهای انتشاراتی ما، بهخصوص دولتیها، هنوز به همان شیوههای سنتی عمل میکنند و برای معرفی کتاب، کمتر به راه و روش مناسب روز میپردازند.
حتی سعی نمیکنند در شکل ظاهری کتاب تغییری ایجاد کنند؛ مثلا 6جلد شرح مثنوی نیکلسون را که از 2500 صفحه کمتر است، در 2جلد منتشر کنند و بسیاری کارهای دیگر که خبرگان صنعت نشر و هنرمندان وادی تبلیغ بهتر از من میدانند. این است که کتابی چنین با ارزش از چشم خوانندگان و شیفتگان مولانا دور میماند. بگذریم!