چهارشنبه ۳ تیر ۱۳۸۸ - ۰۷:۰۱
۰ نفر

هادی معیری نژاد: فیلم‌ها و سریال‌هایی با الگوی تونل زمان همیشه از جذاب‌ترین آثار نمایشی بوده‌اند.

این الگو یکی از موقعیت‌ها‌یی را پیش روی برنامه‌ساز قرار می‌دهد که در ذات خود دارای پتانسیل بالای حس آفرینی در مخاطب است؛ حال این حس می‌تواند در حیطه ترس یا تعجب قرار گیرد و یا در حیطه خنده و کمدی. وجود آثار پرفروش و موفقی چون سری فیلم‌های بازگشت به آینده رابرت زمه‌کیس و ترمیناتورهای نمایش داده شده موید این نظر است که حرکت در زمان و ارائه زمان‌های گذشته و آینده در عالم تصویر بسیار مورد توجه مخاطبان سینما و تلویزیون است.

در هر حال یک برنامه‌ساز با انتخاب این الگو، ریسک‌پذیری موفقیت اثر خود را به حداقل می‌رساند اما به دلایلی چند این الگو در سریال‌سازی‌ نیز نیاز به دقت فراوان دارد چرا که همین موقعیت جذاب داستانی درصورت عدم‌رعایت پاره‌ای از ضوابط تولیدی، می‌تواند اثری جدی در این حوزه را به اثری مضحک و اثری کمدی را به فیلم یا سریال بی‌نمک تبدیل کند.
این نکات را می‌توان با نگاهی به سریال «مسافر زمان 2» پی‌گرفت.

مسافر زمان ساخته مسعود نوابی، از زمره آثار تلویزیونی است که با در نظر‌گرفتن این جذابیت‌ها تولید شده است اما نوابی با در نظر گرفتن دوره ساسانیان برای برگشت زمانی داستان سریال دست به ریسک بزرگی زده است چرا که این دوره از تاریخ کشور ما و یا به عبارت بهتر تاریخ قبل از اسلام ما همواره در سینما و تلویزیون نادیده انگاشته شده و آثاری که درباره آنها ساخته شده است از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌کند و بسیاری از آنها هم در حیطه تئاتر و یا حتی فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌های ساخته نشده است.

این موضوع باعث ایجاد مشکلات بزرگی بر سر راه کارگردان یک اثر است. به‌عنوان مثال در فیلم‌ها و سریال‌هایی که تونل زمانی هستند حرف اول و آخر را فضاسازی می‌زند هرچه یک اثر در بازتولید فضای دوره مورد بررسی خود موفق‌تر باشد و آن‌را به توقعات بیننده از تاریخ مورد اشاره بیشتر نزدیک کند، قوام آن سریال بیشتر و طبیعتا جذابیت‌های آن افزایش می‌یابد. البته در سریال مسافر زمان 2 تلاش‌های مشهودی برای رسیدن به این منظور مشاهده می‌شود و باید گفت با توجه به امکانات سخت افزاری تلویزیون ایران برای تولیدات این چنینی این پذیرفتنی است اما این باعث نمی‌شود که به این نکته اشاره نکنیم که فضا‌سازی‌ ناموفق این سریال (حال به هر بهانه‌ای) لطمه بزرگی به جذابیت‌های مورد انتظار از سریال‌هایی این‌چنینی زده است.

جدا از طراحی لباس نسبتا پذیرفتنی، فضاسازی مکانی ضعیف این سریال، قسمت‌های مربوط به دوره ساسانیان را با وجود تلاش عوامل، بسیار تصنعی و غیرقابل باور در آورده است، این در حالی است که حکومت ساسانی از لحاظ تجمل و مختصات معماری و حتی پوشش از پرشکوه‌ترین سلسله‌های تاریخ ایران بوده است و جلال و جبروت آنها در این سریال بسیار خلوت‌تر و محقرانه‌تر از تصور بیننده از آن دوران است.

این موضوع به‌خصوص در نماهای خارجی بیشتر خود را نشان می‌دهد، از طرف دیگر بحث دیالوگ‌ها و تصنعی ادا کردن آن توسط بازیگران بر مصنوعی‌بودن فضا می‌افزاید چرا که دیالوگ‌ها اگرچه در این سریال با وسواس و دقت بسیار نوشته شده، اما گویا بازیگران زمانی برای درونی کردن دیالوگ‌ها نداشته‌اند؛ چرا که اکثر آنها دیالوگ‌های بیرون از زبان معیار را به سختی بیان کرده و اصطلاحا دیالوگ‌ها بازی‌ها را می‌خورد. البته این امر در مورد جعفر دهقان بازیگر نقش اشکبوس صدق نمی‌کند و به‌نظر می‌رسد او با نقش و دیالوگش بسیار بیشتر از دیگران کنار آمده است.

نقش منفی فضاسازی در این سریال در بازگشت به دوران معاصر نمود بیشتری دارد، هرچه داستان در قسمت ساسانیان دارای جذابیت و موقعیت آفرینی طنز پایینی است این نقص در دوره معاصر جبران می‌شود و قسمت‌های مربوط به حضور اشکبوس در فضای شهری جذاب در آمده است، چرا که اینجا دیگر فضا‌سازی‌ و انبوه بازیگران بلاتکلیف روی سر داستان آوار نشده است و جعفر دهقان با اشکبوس می‌تواند خالق جذابیت‌های لازم برای یک کمدی تلویزیونی باشد. به‌عنوان مثال سکانس‌های مربوط به لباس خریدن برای ورود او به شهر بازی و علاقه‌‌اش به بستنی و حمله‌‌اش به عروسک‌های تونل وحشت و پرده سینما جذاب از کار در آمده است و مخاطب را راضی نگه می‌دارد چرا که درست براساس الگوی آثار همگن حرکت می‌کند؛ امری که در زمان باستان سریال اتفاق نمی‌افتد.در حقیقت مقوله فضاسازی، مسافر زمان2 را به 2 قسمت جذاب و فاقد جذابیت تقسیم کرده است، از طرف دیگر نوابی در شخصیت‌پردازی این سریال نیز دچار اشتباه شده است.

سریال‌های تونل زمانی خود دارای پتانسیل بالایی برای ایجاد موقعیت‌های طنز هستند و اصلا نیازی نیست که شخصیت‌هایی کمیک برای آنها تعریف کرد. آنها هرچه بیشتر خودشان باشند بیشتر در ایجاد موقعیت طنز موفق هستند. در این سریال شخصیت‌هایی با بازی علی دهکردی، رامین ناصر نصیر و مهدی صبایی بسیار نچسب و مضحک از کار در آمده‌اند، تخمه خوردن پی در پی و حماقت‌های این شخصیت‌ها اصلا خنده دار نیست و بیشتر شبیه سریال‌های مربوط به کودکان و نوجوانان دهه60 است.

گاهی رفتار آنها و اصلا حضورشان در یک سکانس کاملا بی‌استفاده و زائد است؛ درست مثل بعضی موضوعات فرعی نظیر خطابه‌هایی در مورد انحراف آیین زرتشت در دوره ساسانیان در سکانس مربوط به مسیحی شدن یکی از امیر‌زاده‌های ساسانی که آن نیز زائد و بی‌استفاده به‌نظر می‌رسید.ضمن آنکه در قسمت‌های میانی سریال یک طرف داستان که در زمان باستان می‌گذرد رها می‌شود و در یک قسمت فقط زمان معاصر مورد توجه قرار می‌گیرد، درصورتی که فرض بر این است که این دو‌زمان به موازات هم پیش می‌روند و بیننده باید در هر قسمت به یک توازن از دو زمان موازی هم برسد.

اما فیلمنامه این سریال نیز دارای یک نقطه اتکا و محوری اساسی نیست. اصلا مشخص نیست در این سریال شخصیت محوری و گره اصلی داستان چیست و اصلا فیلمنامه چه هدفی را دنبال می‌کند. آیا تمام این اتفاقات به خاطر این است که داستان، عده‌ای را در یک موقعیت نا‌متعارف رها کند که بیننده به آنها بخندد؟ آیا قرار است بعد از سال‌ها این سریال از زمان ساسانیان و آداب و رسوم شان به ما اطلاعاتی بدهد و یا...؟

نبود این محور‌ها باعث می‌شود که سریال مسافر زمان‌2، سریالی سرگردان و باری به هر جهت به‌نظر برسد و هرچه بیشتر از جذابیت‌های مربوط به آثاری از این دست تهی شود. در حالی که اگر قرار بود بعد از سال‌ها، سریالی با هر موضوع درباره دوره ساسانیان ساخته شود، بسیار بهتر بود شبکه مربوطه با اختصاص بودجه بیشتر و خرج وسواس بیشتر به هرچه بهتر شدن ساخت این سریال کمک می‌کرد. چرا که دوره تاریخی قبل از اسلام به دلایلی بسیار از جمله ساخت آثاری در سینمای غرب در مورد سلسله‌های پادشاهی هخامنشی بسیار مورد توجه و حساسیت مخاطب تلویزیون است.

مخاطب تلویزیون به این دوره تاریخی به چشم حلقه مفقوده‌ای می‌نگرد که قرار نیست در سریال‌ها و یا فیلم‌های ضعیف هدر رود بلکه به‌عنوان گوشه‌ای از هویت باستانی ما لیاقت خرج توجه ویژه‌ای را دارد.

کد خبر 84154

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز