از مدتی قبل پخش سومین سریال وی با نام فاکتور 8 که به مشکلات بیماران هموفیلی میپردازد از شبکه یک سیما آغاز شده است.
او در سینما فیلمهای انعکاس، تب و هزاران زن مثل من را ساخته است و در تلویزیون سریالهای مرده متحرک و شبی از شبها را کارگردانی کرده است.
کریمی این بار و در سومین تجربهخود مجموعه «فاکتور 8» را روی آنتن شبکه یک سیما برده است. پخش یک شب در میان این کار توانسته مخاطب را پای تلویزیون بنشاند.
- کار از کی شروع و چطور به شما پیشنهاد شد؟
این سریال وقتی به من پیشنهاد شد که فیلمنامه کامل بود، به این معنی که تا قسمتهای پایانی آن نوشته شده بود. وقتی سیناپس اولیه را خواندم بهنظرم موضوع جذاب و تازهای آمد؛ احساس کردم در قیاس با سریالهای دیگری که ساخته میشود فضا و موضوع تازهای دارد که بهنظر من یک امتیاز بود.
بعد از خواندن فیلمنامه احساس کردم با تغییراتی میتوان قصه را کاملتر و جذابترکرد. نظراتم را به تهیهکننده دادم و او هم کاملا با این تغییرات موافق بود بر این اساس در مرحله پیشتولید تغییراتی را از نویسندگان خواستیم تا روی فیلمنامه انجام دهند بخشی اعمال شد و بخشی دیگر به مرحله اجرا سپرده شد که در زمان فیلمبرداری تغییرات را انجام دادیم.
به هرحال هر کارگردانی قصه را با نگاه و سلیقه خودش میسازد و من هم از همان ابتدا همین فضا و ساختار را برای قصه میدیدم و این سلیقه و نگاه با تغییر نام کار شروع شد.
نام قبلی کار«در روز روشن اتفاق افتاد» بود.
- پس مانند خیلی از سریالهایی که ساخته میشوند مشکل فیلمنامه نداشتید و دستتان کاملا باز بود؟
بله این ویژگی خوب کار بود که فیلمنامه بهصورت کامل آماده بود، که اگر ایرادی یا نکتهای هست مجال بررسی و اعمال باشد. چون اتفاق نظر راجع به اصلاحاتی که مدنظرمان بود بین من، تهیهکننده و شبکه وجود داشت.
- شما بعد از ساخت چند فیلم سینمایی به تلویزیون آمدید. چطور شد رفتید به سراغ سوژهای که به نوعی هم پلیسی است، هم پزشکی و هم عاطفی ضمن اینکه موضوع مهمی از جامعه را در خود جای داده و مطرح میکند؟
در وهله اول سوژه به سراغ من آمد، پیشنهادهایی داشتم و روی قصهها حساس بودم. منتظر بودم تا با قصهای که تازه است روبهرو شوم. زمانی که پیشنهاد ساخت سریال فاکتور 8 به من داده شد، دیدم مشخصاتی که من دوست دارم در آن هست، قصهای که تماشاچی از آن استقبال میکند.
قصه پتانسیل این را داشت که به آن سر و شکل خوبی بدهیم. همراه با اصلاحات و تغییراتی که حتما باید در آن اعمال میشد و همانطور که اشاره کردم بخشی از آن پیش از تولید اعمال شده بود و مابقی موکول شد به زمان تصویربرداری.
- چرا در روایت قصه خیلی به جزئیات ساخت فاکتور 8 و یا مراحل علمی آن نپرداختید؟
این یک امر کاملا عمدی بود و نمیتوان خیلی به جزئیات ساخت آن پرداخت. نمیخواستیم خیلی مستندگونه به پروسه علمی و آزمایشگاهی و تحقیقاتی آن بپردازیم. باید این موضوع به نوعی دراماتیزه میشد و در حدی که تماشاگر را خسته نکند به آن پرداختیم.
قصه اصلی درباره ساخت دارو برای اولین بار در ایران توسط خانم دکتر و گروهش است و حالا باید این را به گونهای برای تماشاچی بگوییم که پیگیر شود و قصه را دنبال کند. به اوج و فرودهای قصه باید بهدرستی پرداخته میشد و همینطور ماجراهای فرعی، و نکته مهم دیگر که در تمام مراحل باید به آن توجه میشد، شخصیتهای قصه بودند. در حقیقت باید پرداخت آنها قابل باور و درست میبود.
- چقدر روی این مسئله و مشکلات بیماران هموفیلی تحقیق کردید؟
تحقیق اصلی را فیلمنامهنویسان میبایست انجام میدادند که این کار انجام شد و قصه هم نوشته شد. همان تحقیقات است که قصه را واقعی میکند و به دور از واقعیت نیست.
زمانی که خواستم کارکنم به همان نسبت که قصه تازگی داشت به همان نسبت هم جاهایی از قصه برایم گنگ بود و لازم بود که درباره آن تحقیق کنم که اصل ماجرای فاکتور 8
به چه شکل است؟
و... این جزئیات را باید میدانستم و بعد وارد کار میشدم. این کار را در فاصلهای که تا زمان شروع فیلمبرداری داشتم انجام دادم چیزی که لازمه کار خود من بود.
با مراکزی که با این موضوع و فاکتور8 مرتبط بودند، مسئولان و پزشکان صحبت کردم، با کسانی که ساخت دارویی را برای اولین بار در ایران شروع کرده بودند و این مشکلات را از سر گذرانده بودند، جلسات متعددی داشتیم.
سعی کردیم تحقیقات را کامل کنیم تا غریبه با این فضا نباشیم این کار هم انجام شد. بهدلیل مضمون سریال میدانستیم که از زوایای، کاملا کارشناسانه به این موضوع علمی و پزشکی نگاه خواهد شد.
- پس میشود گفت که بیش از 50 درصد از کار براساس واقعیت است؟
مبنا به این شکل است که فاکتور 8 در ایران ساخته نمیشود و وارد کشور میشود و طبیعی است که مشکلاتی در این زمینه بهوجود آید. در جریان این امر هستیم که قصد این هست که فاکتور8 در ایران ساخته شود و تحقیقات ادامه دارد.
ضمن اینکه داروهایی داریم که مانند فاکتور 8 وارد میشد ولی در ایران متخصصان این امر روی این موضوع کارکردند و دارو را به مرحله تولید رساندند و خودکفا شدهایم مانند داروی اماس. که این مهم را خانم دکتر حامدیفر (که بهعنوان مشاور در کنار ما حضور داشتند) و همکارانشان به سرانجام رساندند.
- چرا در قصه از همان ابتدا آدمهای خوب و بد از هم تفکیک میشوند و به نوعی دستتان از همان ابتدا رو میشود ضمن اینکه چرا آدمهایی که در کار تجارت هستند بیشتر نقش منفی را بهخود اختصاص دادهاند؟
این تفکیک به اینگونه که شما میگویید آشکار نیست و به این سادگی که شما میگویید دستمان را رو نکردهایم. فکر میکنم باید همه سریال را ببینید.
اما در مورد کار تجارت و نقش منفی باید بگویم که اصولا وقتی ورود کالایی مانند دارو با محدودیتهایی همراه است، قاچاق هم شکل میگیرد و ما در این اینجا اشاره به آدمهایی داریم که از این شرایط و موقعیتها سوءاستفاده میکنند.
- چرا با وجود اینکه سعی شده در این سریال قالبهای تلویزیونی به نوعی شکسته شود، با توجه به نوع کار شما که بیشتر سینما بوده، اما ریتم این سریال در قسمتهای ابتدایی سریال کند است؟
من این طور فکر نمیکنم و بیشتر دوستان بر این عقیده هستند که در قیاس با سریالهای دیگر هم در قصه و هم در اجرا کار ریتم تندی دارد.
جاهایی از قصه ایجاب میکند که یک آرامشی وجود داشته باشد و یک جاهایی به ریتم تندی میرسیم که میطلبد؛ مهم این است که تماشاچی آن ارتباط را با قصه برقرار کند.
- انتخاب بازیگران کار به چه نحو بود شما بیشتر از بازیگرانی استفاده کردید که از اهالی تئاترهستند؟
مرحله انتخاب بازیگر خیلی مهم و سخت است، چرا که بازیگران اکثرا وقتشان پر بود. چیزی که مد نظر داشتم این بود که به نوعی از کلیشه پرهیز کنم و به نوعی بازیگرانی را داشته باشم که کمتر در تلویزیون دیده میشوند.
ملاک این بود که افرادی انتخاب شوند که به نوعی برای تماشاگر تازگی داشته باشند. یکی از عواملی که همیشه میتواند باعث موفقیت یک کار باشند، بیشک انتخاب درست و مناسب بازیگر است که هیچوقت کار سادهای نیست. بهخصوص در یک کار پرپرسوناژ، من تمام تلاشم را کردم تا به یک ترکیب تازه و مطلوب برسم.
- با توجه به سطح سلیقه مخاطب و سریالهای خارجی که در این زمینه تولید و پخش میشوند، چقدر احساس کردید که جای چنین سریالی در تلویزیون خالی است؟
به نوعی مردم از قصهها و فضاهای تکراری خسته شدهاند و وقتی با چنین فضا و قصهای که تازه و جدید است مواجه میشوند از آن استقبال میکنند. این پیشبینی را میکردم که مردم استقبال کنند چرا که فرض و عقیدهام بر این بود که فضاها تکراری شده است.
پس موضوع اول ایناست که قصه تکراری نباشد اما برای موفقیت یک کار این کافی نیست. در ادامه بازیگرانی که انتخاب میشوند، فضاهایی که ساخته میشود و اجرایی که میشود، اهمیت دارد تا بتوانیم یک کار متفاوت انجام بدهیم.