البته اینکه ما این سریال را سفارشی بدانیم یا ندانیم فرقی در این تحلیل به وجود نمیآورد که سریالهایی که بهصورت سفارشی فرهنگسازی را در دستور کار قرار میدهند نسبت به دیگر آثار افت کیفی مشهودی دارند؛ این قضیه در مورد آخرین سریال مهدی مظلومی هم صدق میکند.
شاید بسیاری از مخاطبان عام تلویزیون مهدی مظلومی را نشناسند یا چهرهاش را به خاطر نیاورند اما او بعد از مهران مدیری و مهران غفوریان (همکاران سابقش) یکی از مهمترین طنزپردازان تلویزیون است ولی بهدلیل فراز و فرود فراوانی که در سریالهایش داشته نتوانسته مانند مهران مدیری امضای مخصوص بهخود را پای اثرش به بیننده نشان دهد.
البته بخشی از این اتفاق بهدلیل عدمحضور مظلومی بهعنوان بازیگر آثار خود است که مدیری، غفوریان و دیگر کارگردانهای سریالهای طنز ازآن بهره میبرند اما بخش عمده این مشکل بهدلیل فراز و فرود در کار خود اوست. بهعنوان مثال وقتی سریال موفق «بدون شرح» را در کنار لطفا دور نزنیم میگذاریم هیچ عنصر مشترکی را بهعنوان شگرد یا امضای کارگردان نمیتوان یافت؛ پس لاجرم باید لطفا... را اثری مستقل در میان آثار مظلومی دانست؛ هرچند تعداد آثار مستقل وی در حال افزایش باشد.
مهدی مظلومی کارش را بهطور مستقل با کارگردانی سریال بدون شرح آغاز کرد و با این سریال بسیار موفق، خود را بهعنوان قطب سوم طنزپردازی در تلویزیون در اوایل دهه80 شناساند. او با فراتررفتن از الگوی طنز خانوادگی که در «پاورچین» و «زیر آسمان شهر» ارائه شده و موفقیتهایی را هم کسب کرده بود الگوی نوعی طنز محل کاری یا خارج از خانه را ارائه داد؛ الگویی که درصدد بود آدمها را در موقعیتهایی فراتر از محیط خانواده به طنز و کمدی بکشد. او برای این منظور دفتر یک هفتهنامه را برگزید.
او اگرچه نتوانست بهطور کامل این الگو را از طنزهای خانوادگی منتزع کند اما تا حدودی دایره طنز و کمدی در سیما را افزایش داد و گرچه در بدون شرح، داستان بدون تعامل با روابط خانوادگی پیش نمیرفت اما قسمت اعظم بار کمدی داستان بر دوش روابط حرفهای بیرون خانه بود.
بدون شرح بدون شک یکی از موفقترین آثار نودشبی بوده که تا امروز پخش شده اما نکته جالب این است که این الگو در سریال «بانکیها» جواب نداد و این سریال حتی گوشهای از موفقیتهای سریال قبلی ر ا تکرار نکرد درصورتی که پافشاری مظلومی و گروه نویسندگانش بر این الگو در سریال «کمربندها را ببندیم» باعث موفقیت نسبی این سریال شد؛ سریالی که در یک دفتر هواپیمایی یا یک فرودگاه خصوصی، همان راهی را در ارائه شوخیها و موقعیتهای طنز رفت که بدون شرح رفته بود.
سریال نودشبی بعدی مظلومی «اکسیژن» بود که باعث شد منتقدان به این باور برسند که مظلومی طلسم موفقیت آثارش یکی در میان عمل میکند و او برای فرار از این طلسم یکی در میان، با دستشستن از ساخت سریالهای نودشبی به سمت ساخت آثار مناسبتی رفت. «زندگی به شرط خنده» و «روزگار خوش حبیبآقا» از زمره این سریالها بود که مظلومی با فاصله گرفتن از ساخت سریالهای نودشبی آنها را ارئه داد.
او در حالی که در سریالهای نودشبیاش یکی از موفقترین زوجهای کمدی تلویزیون یعنی فتحعلی اویسی و امیر جعفری را معرفی کرد اما در زندگی به شرط خنده از تیپ خشایار در سریال زیر آسمان شهر وام گرفت اگرچه در نهایت این سریال هم در زمره آثار موفق مظلومی جای نگرفت و به همین ترتیب سریال روزگار خوش حبیب آقا نیز اتفاق خاصی به شمار نیامد.
اما لطفا دور نزنیم چنان که نوشتیم سریالی است که حین سرگرمسازی، فرهنگسازی را نیز مد نظر دارد.
داستان این سریال حول محور مردی به نام سیفالله با بازی محمد کاسبی است که به دلایلی به قانون و مخصوصا قوانین راهنمایی و رانندگی احترام میگذارد. او به شیوهای پدر سالارانه خانوادهای را اداره میکند؛ خانوادهای متشکل از برادرزادههایش که اتفاقا هر کدام در یک محدوده بسته و مشخص، کسب و کار نیز دارد. به این نحو مظلومی سعی میکند الگوی طنز فراخانوادگی را حفظ کند که البته تلاش ناموفقی است.
خلاصه اینکه سیفاللهخان فرمانی صادر میکند مبنی بر اینکه نوشین - یکی از دخترهای خانواده- باید ظرف 3روز ازدواج کند وگرنه عرصه بر دیگر افراد خانواده تنگ میشود؛ اعضای خانواده نیز برای گریز از این شرایط جوان سادهدلی به نام اصغر با بازی محمدرضا هدایتی را گیر میآورند و با کلک به جای شوهر نوشین به سیفالله معرفی کنندتا اینکه... .
چنان که مشاهده میشود الگوی داستانی لطفا دور نزنیم از الگوی فیلمفارسیهای کمدی یا بعضی از فیلمهای هندی تبعیت میکند؛ الگویی که در آن منطق داستان فدای ایجاد موقعیت کمدی میشود.
در این الگو مهم نیست که مثلا در سریالی که در مورد ترافیک، فرهنگسازی میکند شخصیت دیکتاتورمآب سیفالله اصلا محلی از اعراب دارد یا نه، یا اصلا چرا سریالی که دغدغه فرهنگی دارد نسبت به نسل جوان (نوشین) اینقدر بیرحم و اشاعهدهنده فرهنگ نخنمای پدرسالاری در زمینه ازدواج است و اصلا پیداکردن شوهر ظرف 3 روز حتی به شرط کمدیبودن روایت، از چه منطقی پیروی میکند! بیننده از فردی چون سیفالله که از روی طریقه رانندگی افراد و مبادی قانون بودن آنها در موردشان قضاوت میکند انتظار ندارد که بهصورت کاملا بیمنطق از این شروط فیلمفارسیوار برای ازدواج دختری بگذارد.
به همین طریق داستان سریال در الگوی بستهای دور میزند که گاهی بانمکبودن شخصیت اصغر با بازی هدایتی و گاهی بدهبستان او با جواد عزتی بیننده را راضی نگه میدارد؛ ضمن اینکه وجود شخصیتهایی مثل سیمین بهعنوان مدیر داخلی خانه (بخوانید کلفت در فیلمهای فارسی) بسیار پیشپاافتاده و فسیلشده است.
از طرف دیگر پیامهای راهنمایی رانندگی که گاهی توسط سیفالله، گاهی توسط اصغر و گاهی توسط دیگر شخصیتهای سریال عنوان میشود بسیار رو و سطحی است و سطح کیفی سریال را بسیار پایین آورده است. در حقیقت لطفا دور نزنیم سریالی نیست که در کنار روایتش گوشهای از فرهنگ ترافیک را منتقل کند بلکه تبدیل به پیغامهایی ترافیکی شده که داستانی برای ارائه آنها خلق شده است. طبیعتا از دل چنین محدودیتهایی داستانی جذاب - لااقل در حد کارهای قبلی کارگردان- بیرون نمیآید و انتظارات مخاطب را از مهدی مظلومی برآورده نمیکند؛ گرچه عدهای از مخاطبان هنوز از این الگوهای قدیمی احساس رضایت کنند.
در واقع آنچیزی که در نهایت سریال لطفا دور نزنیم را از دید برخی از مخاطبان پذیرفتنی میکند وجود دغدغههای فرهنگی و تلاش برای ارائه سریالی سالم و به دور از مخاطرات روانی است که اینروزها در اکثر سریالهای وطنی به چشم میخورد وگرنه از دید حرفهای، این سریال در کارنامه مهدی مظلومی گامی رو به عقب به شمار میرود؛ آنهم برای کارگردانی که هنوز میتواند در دایره بسته سریالهای کمدی، تاثیرگذار باشد.