نمیتوانم؟ چرا؟حریم خصوصی من کجا است؟ اگر من دور خودم خط بکشم، تو قول میدهی نیایی این طرف؟ قول میدهی از روی من رد نشوی؟ من خیالم راحت باشد؟ میشود روی قولت حساب کرد؟
در این باره با کی میشود حرف زد. زنگ بزنیم به فلان آدم معروف بگوییم چی؟ با کدام مسؤول مصاحبه کنیم که چیزی از تویش در بیاید؟ برای این که آدم با خیال راحت حرف بزند چه کار باید کرد؟
این یک میزگرد است. عنوانش را گذاشتهایم «حدود حریم خصوصی». اتفاقاتی که تازه افتاده را بهانه کردهایم تا دربارة حدود روابط آدمها حرف بزنیم. تا ببینیم چه میشود که فیلمهای خصوصی، به این راحتی همه جا را پُر میکند و کسی به کسی نیست. میزگرد ما 5 نفر شرکتکننده دارد: جواد رسولی، سیامک رحمانی، احسان رضایی، رضا مختاری و محمد جباری.
جواد رسولی: من برای این که راحت جلو برویم، بحث را دستهبندی میکنم تا بدانیم دربارة چه چیزهایی باید حرف بزنیم. در مورد این سیدیها که میآیند بیرون و وارد حریم خصوصی زندگی آدمها میشوند، یک زاویة دید، شاید این باشد که آدمها بگویند، تقصیر خود سوژهها است.
چرا کسی باید دست به چنین کاری بزند که تکثیر و توزیعش باعث به فساد کشیده شدن یک عدة دیگر بشود. یک زاویة دید دیگر هم مقابل این وجود دارد که میگوید، نه! این چه حرفی است.
طرف در چهارچوب حریم خصوصی خودش کاری را انجام داده و یک چشم سومی بدون این که محرم باشد، این بخش را در مقیاس زیاد پخش کرده و خب گناهکار است.
سیامک رحمانی: یک بحث هم این طرف قضیه است. آن هم این است که، عکسالعملی که جامعه به این چیزهایی که بیرون میآید نشان میدهد، منشاءاش چی است و چقدر اخلاقی یا غیراخلاقی است.
احسان رضایی: من میگویم تا حدی ریاکارانه است این برخوردها. منظورم برخوردی است که جامعه با این پدیدهها میکند.
س.ر: منظور احسان این است که در عین حال که جامعه دارد آن اتفاق را نقض میکند، در عین حال استقبال هم میکند.
رضا مختاری: این هم برای خودش نکتهای است که چرا مردم به شکل اخلاقی فکر میکنند که این فیلمها نباید تکثیر شود و نباید دیده شود. من فکر میکنم این، یک اتفاق خیلی طبیعی است. مثلا در مورد آدمهایی که چهره میشوند، ما خیلی دوست داریم که یک سری چیزهایی به غیر از آن تصویری که وجود دارد را ببینیم. دوست داریم ببینیم که در زندگی شخصی یک هنرپیشه چه اتفاقی میافتد.
س.ر: این همه جای دنیا هم هست دیگر.
ر.م: آره! مثلا من دوست دارم ببینیم چه کتابی میخواند، تو دوست داری ببینی غذای مورد علاقهاش چیست و این اشتیاق، جزئیتر و جزئیتر میشود.
ج.ر: یعنی منظورت این است که این یک میل انسانی طبیعی است.
ر.م: آره، ولی یک نکتهای وجود دارد. من فکر میکنم در این مورد این سؤال بدی نباشد که چرا به عنوان یک انسان، هیچ کسی با قربانیهای این فیلمها همذاتپنداری نمیکند. مصداق همان حرف معروف که «آنچه برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.»
ا.ر: من یک نکته هم راجع به حرفی که جواد زد دارم. این که گفتی این یک اتفاق طبیعی است که مردم دوست دارند یک چیزهایی را بدانند. این یک کنجکاوی طبیعی هست ولی آیا این طبیعی، اخلاقی هم هست یا نه. ما مکانیزمهای زیادی داریم که طبیعیاند، ولی همیشه یک حریم و کنترلی روی آن فرایند طبیعی برای خودمان داریم.
اینجا هم همینطوری است. من دلم میخواهد بیشتر راجع به فلان آدم بدانم ولی این چهارچوباش کجاست؟ تا کجا اخلاقی است و از کجا به بعدش غیراخلاقی؟
س.ر: در مورد این حرفی که احسان میزند که اخلاقی است یا نه، من میگویم که به هر حال این ماجرا هم مثل آن مکانیزمهایی که میگوید، تا یک حدی تعریف شده است.
حالا شاید این داستان در ایران به خاطر این که چنین مواردی تا حالا اینقدر رونیامده بوده و همه چیز خیلی مبهم و پوشیده گذشته، رسانهای نشده بود. این قضیة اخلاقی یا غیراخلاقی بودن به این خاطر برای ما مهم شده که ماجرا الان به شکل رسانهای باز شده.
بنابراین حالا باید بپردازیم به این که باید برایش قانون بگذاریم. یعنی این که بقیه تا کجا مجازند که بروند توی حریم خصوصی بقیه و... اتفاقی که در کشورهایی که تا حدی از نظر رسانهای پیشرفتهترند قبلا افتاده. وگرنه آنجا هم همیشه پاپاراتزی بازی بوده.
این که خبرنگار برود از زندگی خصوصی یک چهره گزارش تهیه کند، بعد آن را بفروشد به طرف. ولی آنها الان تقریبا دارند این موضوع را میبندند. مگر جاهایی که به زندگی خصوصی آدمها ربط پیدا نمیکند.
ا.ر: آره! مثلا یک کتاب از زندگی خصوصی سلینجر درآمد و او پخشش را متوقف کرد. یعنی این اجازه را داشت که این کار را بکند.
س.ر: ببین 99 درصد فیلمهای خصوصی که از طریق بلوتوث درمیآید و آن آدمهایی که توی فیلماند عکسالعمل نشان میدهند، به خاطر این است که از اولش نمیدانند که بابا الان که از تو دارند فیلمبرداری میکنند بعدا چه اتفاقی ممکن است برای این فیلم بیفتد.
میدانی؟ ناآگاهی وجود دارد.با وجود همة سیدیهایی که از عروسیها، از خوابگاههای دانشجویی و از اینها پخش شده. جریان اینقدر در جامعه بازگویی نمیشده به خاطر حجب و حیا، اخلاقگرایی بیمورد افراطی یا هر چیز دیگر حتی به مردم گفته نمیشده که بابا اگر موبایلتان را میخواهید بدهید تعمیر، حواستان باشد که چیزهای شخصیتان را پاک کنید.
اول باید موضوع به طور شفاف بیان شود و بعد برایش راهکارهای قانونی در نظر گرفته شود! ما وقتی نتوانیم جریان را بگوییم، چه جوری میخواهیم برایش حدود تعریف کنیم.
با قانون میشود جلوی چیزی را گرفت؟
ر.م: نگاه کنید! عموما سه مرحله در چنین اتفاقی وجود دارد. یکی این که اصلا شرایط به وجود آمدن سوءاستفاده به وجود نیاید. دوم این که آدمی که به عنوان سوژه مطرح است، احتیاطهای لازم را بکند. نکته سوم هم این است که اگر اتفاقی افتاد، قانون، برخورد خیلی بازدارنده و شدیدی بکند که این اتفاق دوباره نیفتد.
محمد جباری: قبول دارم. قانون لازم است ولی جلوی کار را نمیگیرد. مثل قضیة قاچاق موادمخدر است. برای قاچاقچی مجازات اعدام گذاشتهاند، اما مگر جلوی توزیع موادمخدر گرفته شد؟
ا.ر: ما اصلا بحث قانون را بگذاریم کنار. قانون حداقل چیزی است که باید رعایت شود. اخلاق حداکثر چیزی است که باید رعایت شود. ما آن حداقل را نداریم. الان این توزیعکنندهها را بگیرند، چهکارشان باید بکنند؟ من میگویم اخلاق باید باشد، این قانون هم باشد. قانون یک چیز حداقلی است، اخلاق یک چیز حداکثر. قانون را همه قبول میکنند ولی همه به اخلاق نمیرسند.
م.ج: من هم میگویم با قانون نمیشود جلوی حرکت غیراخلاقی را گرفت.
س.ر: ما چه معیاری داریم برای قبول کردن یا نکردن اخلاق؟
م.ج: ما الان یک قانون میگذاریم که آقا کسی که تصویرهای خصوصی را بلوتوث کند، او را مجازات میکنیم. این قانون چطوری اصلا میتواند اجرا شود؟ جلوی چه چیزی را میخواهد بگیرد؟ تا وقتی اخلاق نباشد، این اتفاق میافتد. با هیچ قانونی هم نمیشود جلویش را گرفت. البته سوء تفاهم نشود، نمیگویم که قانون لازم نداریم.
س.ر: وقتی با قانونی که مجری دارد نمیشود به نتیجه رسید، محول کردن این ماجرا به اصول اخلاقی آدمها چقدر مفید است؟
ا.ر: ما نیاز به آموزش داریم. بعد از آن نیاز به قانون داریم بعدش هم بله، محیط جامعه باید درست باشد. هیچوقت نمیشود اینجور اتفاقات را به کلی از بین برد ولی میشود محدودش کرد.
م.ج: مشکل من با کسانی نیست که فیلم را توزیع کردند. تکلیف آنها معلوم است. چیزی که با قانون نمیشود جلویش را گرفت، این رفتاری است که بین ما اتفاق افتاد. این که اینجور فیلمها به هر طریقی به دست ما میرسد و ما جلویش نمیایستیم. خودمان میشویم عامل توزیع.
ر.م: محمد داردمیگوید که چرا واکنش مردم در این اتفاق، همراه با احساس مسؤولیت نبود.
س.ر: اینجا به نظرم ماجرا،تفاوت جرم و گناه است. این اتفاقی که در مورد بیمسؤولیتی مردم افتاده بیشتر گناه است.
م.ج: آبرو بردن جرم است!
س.ر: انتشارش بله، ولی بحث شخصیاش گناه است نه جرم.
م.ج: من نمیگویم قانون هیچکاره است، ولی مطمئنام که اگر یک سال دیگر دوباره از این فیلمها دربیاید، باز هم در همین ابعاد گسترش پیدا میکند.
ر.م: بچهها بیایید سؤالیاش کنیم. اگر یک سال دیگر چنین اتفاقی بیفتد، قانون هم مجازات شدیدتری برایش در نظر گرفته باشد، واکنش مردم نسبت به الان فرقی میکند؟
م.ج: زمانی واکنشها فرق میکند که رسانهها یک فرهنگسازی خیلی وسیع و رؤیایی بکنند. یک کار تربیتی 100 ساله میخواهد که مثلا نتیجههای ما، 100 سال دیگر وقتی چنین فیلمی به دستشان رسید فکر کنند که آیاتماشایش بکنند یا نه؟ این اتفاق با قانون نمیافتد.
مردم چرا اینجوری کردند؟
س.ر: بیایید راجع به این که چرا مردم اینجوری با قضیه برخورد کردند صحبت کنیم. یعنی ریشههای اینجور برخورد و این اخلاقی که حاکم است چی است؟
ر.م: به نظر من مردم عملا نمیخواهند با مشکلات بقیه شریک شوند.
س.ر: و از این که آن مشکل سرخودشان نیامده، حتی احساس امنیت خاطر هم میکنند.
ر.م: من این را همجنس دعوای خیابانی میدانم، وقتی که مردم بیتفاوت میایستند و نگاه میکنند. یعنی تو یک آدم جداگانهای و فقط میخواهی موقعیت خودت را حفظ کنی.مشکلی هم که برای بقیه پیش آمده، به تو هیچ ربطی ندارد.
س.ر: اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم این ماجرا همان قضیه است که به خواهر من چیزی نگو به هر کی خواستی بگو!
ر.م: چرا هیچکس فکر نمیکند به آدم دیگر.
ا.ر: نه تنها فکر نمیکند، که معترض هم میشود!
م.ج: تازه کلی هم ادعا داریم. وقتی جشن عاطفهها میشود همه مدعی هستیم که به هم کمک میکنیم. ظاهرا بحث اخلاق در این قضیه فراموش شده، بحث نمایش برایمان مهم شده!
ا.ر: این همان بحث آموزش است. مردم باید آموزش ببینند که این اتفاق ممکن است برای تو هم بیفتد. یکی بیاید با موبایل علت را بگیرد و تبعاتش دامنگیر خودت و خانوادهات شود.
ر.م: من یک نکتة جدید به ذهنم میرسد. واکنشی که مردم ما در این مورد اخیر نشان دادند، چقدر طبیعی بود؟ یعنی در این قضیه، مردم ما چقدر اخلاقی عمل کردند.
م.ج: به نظرم الان مرزهای اخلاقی از دو طرف کمرنگتر شده. یعنی حساسیتها هم از سوی خانمها کم شده و هم از سوی آقایان. برای همین هم طبیعتا چنین اتفاقی افتاده، یعنی خانمهایی پیدا میشوند که اجازهمیدهند ازشان فیلم بگیرند و از آن طرف هم آقایانی هستند که فیلم را توزیع میکند. این جریان توی کافیشاپ یا حتی میهمانیها هم میافتد. چرا؟ چون اصلا برای طرف مهم نیست!
ر.م: نه! چون هنوز تبعاتش را ندیده. یعنی آن آدمهای سنتی حالا سبک زندگیشان را تغییر دادهاند یا اصلا نگاهشان را به قضیه عوض کردهاند، ولی هنوز نمیفهمند که چه اتفاقهایی ممکن است به سرشان بیاید. ما الان داریم آن اتفاقها را خرده خرده تجربه میکنیم.