این جوهر فرهنگی و بسته نرمافزاری را باید خوب فهم کرد، درک کرد و صادر کرد و این صدور یک صدور سختافزاری نیست.
رهبر انقلاب اسلامی نیز جریان سختافزاری اختلافاتی که اخیرا صورتی سیاسی و امنیتی بهخود گرفته بود، به جریانی علمی و دانشگاهی تبدیل کردند. ایشان این تدبیر را کردند و با تبدیل فضا به فضایی نرمافزاری، برخوردی فرهنگی با فضای ایجاد شده کردند.
پیش از این در بحث آسیبشناسی فرهنگی به تفصیل درباره تهدید نرم گفتهام که موضوع این است، ما نقاط قوت خودمان را خوب فهم نمیکنیم. نقاط قوت وجه نرم انقلاب اسلامی را خوب فهم نمیکنیم.
برای مثال میتوان به 3 وجه نرم از انقلاب اسلامی اشاره کرد: مردمسالاری دینی به مثابه پاسخی نو به سؤال کهن مشروعیت، خداگرایی در ساحت خردورزی و معنویت در ساحت روابط اجتماعی.
وجه نرم انقلاب اسلامی پیوندی وثیق با نفس و جوهر انقلاب اسلامی دارد. اما وقتی درک نمیشود و صرفا به وجه سختافزارانه و تمدنی انقلاب اسلامی اکتفا میشود، و غفلت میشود از وجه فکری و فرهنگی آن، غرب این پیام را میگیرد و بعد علیه انقلاب یک جنگ نرم را آغاز میکند.
این جنگ غرب ترجمانی از تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی با هوشمندی آن را گوشزد کردهاند. وقتی ما هجمه فرهنگی نمیکنیم باید منتظر باشیم که از درون مرزهای خود به مقابله با تهدیدهای غرب بپردازیم، حال چه تهدیدهای نرمافزارانه، چه تهدیدهای سختافزارانه.
به تعبیر – قریب به مضمون- حضرت امیر –علیهالسلام- ذلیل باشد قومی که از درون خانه خود به مقابله با تهاجم اقدام کند. نشود که ما از روی غفلت و بهصورتی فرافکنانه، فراموشی مسئولیتهایمان را توجیه کنیم.
نیروهای انقلاب را که در مبارزه نرم توان مبارزه با متفکران متأثر از غرب را داشتند، جریانی طرد کرد و سد راهشان شد. این جریان از یک سو حرفهای قشنگ فرهنگی میزند و از سوی دیگر سیاستهای آموزشی و علمیاش سد راه مباحث نرمافزاری میشود. یکی از موانعی که باعث کند شدن مواجهه نرم میشود فرمالیسم است.
متأسفانه امروزه عدهای از این حرفهای خوب اعتقادی و انقلابی استفاده کردهاند تا به قدرت برسند و بعد به نام تولید علم کمیتگرایی و فرمالیسم را حاکم کردهاند و مرجعیت علمی را به غرب دادهاند.
با فرمالیسم نمیتوان جنگ نرم را اداره کرد. باید در علم، محتوا اصالت پیدا کند. کیفیت و نوآوری و خلاقیت اصالت پیدا کند، نه شکل؛ و تحقق نوآوری و خلاقیت نیز نیاز به تعبیه سازوکارهای لازم و حدودی از استقلال و آزادی عمل برای دانشگاهها و محافل علمی دارد که با تمرکزگرایی حاکم بر دانشگاهها ناسازگار است.