یک کاپ طلا این وسط قراردارد و برای رسیدن به آن باید دوید؛ اگر خوب تمرین کردهباشی و اگر روز مسابقه سرحال باشی، کاپ طلا را میبری. اینها شرایط یک مسابقه عادی است. از قبل معلوم است داوران چه کسانی هستند.
معلوم است روز مسابقه چهزمانی است. معلوم است رقیبان تو چه کسانی هستند. همهچیز روی حساب است و قرار هم هست که یک مسابقه، اینگونه برگزار شود. جواب دو دوتا، در یک مسابقه روشن است.
اما همه مسابقهها اینگونه برگزار نمیشود. بعضی مسابقهها سختتر برگزار میشود. در یک مسابقه فوتبال، بازیکن آزادی عمل دارد که رقیب را بزند، خطاکند و درنهایت، بیشتر افراد به این نتیجه رسیدهاند که بعد از مسابقه فراموشکنند از چهکسی، چهقدر کتک خوردهاند!
اما همه رشتهها مثل فوتبال نیست و همه مسابقهها هم«مسابقه» نیست. یک بازیکن فوتبال، ترسی ندارد تا بگوید برای برندهشدن بازی میکند و همان برندهشدن هدف نهایی است. بعضی رشتهها تکهدفی است. هدف برندهشدن است.
برندهشدن در این رشتهها هم ملاک مشخصی دارد. اما همه رشتههایی که مسابقهای در آنها برگزار میشود و کسی جایزهای میگیرد، تکهدفی نیستند. ادبیات یکی از این رشتههاست.
در اینحوزه مسابقه برگزار میشود، جایزه داده میشود، فرد برنده روی سن میرود و جایزهاش را میگیرد، اما نه ادبیات، تکهدفی است که نویسنده تنها هدفش برندهشدن در آن باشد، نه ملاکهای اینرشته اینقدر مشخص است. مسابقهای هم که این افراد با هم در آن شرکت میکنند، شبیه یک مسابقهواقعی نیست.
کمتر پیش میآید دو نویسنده همدیگر را بزنند! هرچند که نوع زد و خورد در این وادی متفاوت است. درست است، کمتر پیش میآید دو نویسنده ضربه فیزیکی به هم بزنند. ضربههایی که اینگروه به هم میزنند، بیشتر اعتباری است تا فیزیکی!
«مسابقههای ادبی» یا «جایزههای ادبی» که عنوان دوم به نظر بیشتر خوشایند میآید، در سالهای اخیر در ایران فراگیر شده است. یکی از قدیمیترین جایزههای ادبی، جایزه«مهرگان» است. این جایزهها را از چندنظر میتوان بررسیکرد.
اینجایزهها به بخش ادبیات و شعر رونق میبخشد
اینجمله پذیرفتنی است. برگزاری اینجایزهها یا مسابقهها(هرچه میخواهید اسمش را بگذارید) باعث ایجاد جریانی در این بخش شده است. وقتی مخاطب تنبل ادبیات میشنود که مسابقهای در حال برگزارشدن است و قراراست جایزهای داده شود، گوشهایش را تیزمیکند تا بفهمد چهکسی جایزه را بردهاست.
اما در بیشتر مواقع، به جایزه اعتماد میکند. البته این مخاطب دستدوم چارهای جز این ندارد. او گاهی به جایزهها اعتماد میکند، گاهی به مجلات و روزنامهها، گاه هم به صداوسیما. البته صداوسیما در این میان نقش بسیار کمرنگی دارد. وجود اینجایزهها باعثشده، دستکم نام ادبیات، رمان و شعر شنیده شود.
این جایزهها که به خودی خود، سوژهای برای مجلات و روزنامهها هستند، باعثشدهاند رسانههای مکتوب، صفحاتی را به منعکس کردن اخبار اینجایزهها اختصاصدهند و منعکسکردن ایناخبار، باعث توجه بیشتر به ادبیات میشود.
میتوان امیدوار بود که وقتی مخاطبی بهدنبال کتاب برنده جایزه به کتابفروشی میرود، کتاب دیگری را هم ورق بزند و شاید کتاب دومی که ورق میزند، از کتابی که برنده جایزه شده، بهتر باشد! با این رویکرد، همهچیز مشخص است.
جایزه داده میشود و کتابی که برنده جایزه شده، فروشش بیشتر میشود. تا اینجای کار، همهچیز خوب است و مشکل خاصی وجودندارد.
جایزههای ادبی براساس سلیقه داوران داده میشود
درست است. ادبیات تابع یک فرمول مشخص نیست که با تابعیت از آن فرمول بتوان مشخصکرد چهکتابی، در چهسالی باید برنده چه جایزهای شود. اما حتما اعتبار یکجایزه، به داوران آن بستگی دارد.
وقتی میتوان به جایزههای ادبی اعتمادکرد که یا داوران آن مجموعهای از صاحبنظران با سلیقههای مختلف باشند یا مخاطبان جایزه پس از چندسال تجربه به آن جایزه و داوران اعتماد کرده باشند. چیزیکه مشخصاست، آن است که نویسندگان و منتقدان سعی میکنند بهترین داستانی که بلدهستند بنویسند یا بهترین نقدی که نوشتهاند، منتشرکنند.
از اینرو، بیشتر آنها فکر میکنند کاری که انجام میدهند، «بهترین» است و این طرز فکر همیشه دردسرساز است. بعضی از جایزههای ادبی، برای دورماندن از این آفت، معیارهای مشخصی برای جایزهای که اهدا میشود، اعلام میکنند.
برای مثال، «بنیاد گلشیری» وقتی جایزهای به کتابی میدهد، در چند سطر علت انتخاب آن کتاب را هم اعلام میکند. مخاطبان جدی داستان، بعد از مدتی میفهمند که سلیقهشان با انتخاب داوران کدام جایزه، همخوانی دارد و به برندگان آنجایزه اعتماد میکنند.
این در حالی است که قراراست همهچیز محترمانه باشد. یعنی قراراست داوران واقعا براساس سلیقهشان قضاوتکنند. در اینحالت، دستکم مخاطب میتواند سلیقه مشخصی در برندگان یکجایزه ببیند. با نگاهی به بیشتر جوایزی که در سالهای گذشته اهدا شدهاند، میتوان فهمید که بیشتر جایزهها به کتابهایی داده شده است که توسط چندناشر خاص به چاپ رسیده است.
درستاست که در بین ناشران ریز و درشتی که در اینعرصه فعالیت میکنند، چندناشر هستند که کتابهای حوزه ادبیات را چاپ میکنند. اما این انتخابها، تا اینحد، اغراقآمیز است. کمتر پیش میآید که انتخاب داوران از حد چندناشر مشخص فراتر رود. در اینمیان، ناشران شهرستانها نیز جایگاهی ندارند که در بخشی دیگر به آن میپردازیم.
هرچند قایلبودن به گروهبندی در ادبیات، باعث محدودشدن نگاه میشود، ولی گاهی این اتفاق درعمل میافتد. گاهی درعمل پیش میآید که کسانی که خیلی با هم دوست هستند، مدام از دست هم جایزه میگیرند! میتوان گفت که نویسندگان خوب ما در بسیاری مواقع با هم رابطه دوستانه هم دارند.
این حرف پذیرفتنی است، اما این مساله نیز دو آفت مشخص دارد. اول اینکه درست است که ممکناست نویسندگان خوب ما با هم در رابطه باشند، اما لزوما همه کتابهای یک نویسنده، خوب نیست. از سوی دیگر، اینجریان باعث تحدید نویسندگانی میشود که به آنها جایزه داده میشود.
درنهایت چند نویسنده میمانند که همیشه جایزه میگیرند. نکته جالب این است که گاهی این جریان در بیشتر جایزههای ادبی خودش را نشان میدهد. بسیار پیش آمده که یککتاب در یکسال برنده چند جایزهادبی شود. نمیتوان از اینمساله نتیجه گرفت که نگاه داوران جایزهها محدود بوده است.
یک نویسنده، منتقد یا تئوریسین ادبی حتما صاحب سلیقه خاص خود است. اما همین فرد، در جریان داوری جایزههای ادبی، در مقام«قضاوت» قرار میگیرد. وقتی او در مقام قضاوت قرار میگیرد، انتظار میرود، علمیتر و مشخصتر یککتاب را بخواند و بررسیکند.
نویسندگان شهرستانی در اینجایزهها، نادیده گرفته میشوند
باز هم قصه نویسندگان شهرستانی است. نویسندگان شهرستانی خیلی خیلیکم امکان مطرحکردن خودشان را دارند. در این سالها تهران، پایتخت ادبی کشور هم بوده است. به نظر نمیرسد نویسندگانتهرانی هم تلاشی برای«در نظر گرفتن» آنها انجام دهند.
بعضی نویسندگان شهرستانی در دو سه سال گذشته بهکمک«وبلاگ» توانستند خودشان را به پایتختنشینان بشناسانند. اما آنها باز هم در جریان مسابقههای ادبی نادیده گرفته میشوند.
تنها جایزه ادبیای که نویسندگان شهرستان را درنظر گرفته، «جایزه ادبی اصفهان» است. نویسندگان شهرستانی نیز وضعیتی بهتر از ناشران شهرستانی دارند. نویسندگان شهرستانی هرچند در مرکز توجه دیگر نویسندگان نیستند، اما میتوانند با چاپ کتابشان توسط یک ناشر تهرانی، دیده شوند. ناشرشهرستانی، از اینامکان نیز بهرهمند نیست.
اگر قراراست داوری صورتگیرد، انتظار میرود داوران، جامعیت کار خود را نیز در نظر بگیرند.
نویسنده برای جایزهگرفتن نمینویسد
بگذارید این جمله را کمی اصلاحکنم؛ «نویسنده خوب برای جایزهگرفتن نمینویسد.» با اینهمه چندروز پیش دوستی، قصه زندگی زن و شوهر شاعری را نقل میکرد که با شرکت در جایزههای ادبی و شبشعرهای مختلف، امرار معاش میکنند. آنها، اینقدر در جایزههای مختلف دیدهشدهاند که در بیشتر مواقع نیز برنده میشوند!
این اعتقاد همچنان وجوددارد که نویسندگانی که نوشتن برای آنها درونیاست و ذهن داستانیشان باعث خلق اثر آنها میشود برای گرفتن جایزه نمینویسند، اما از گرفتن یکجایزه ناراحت هم نمیشوند.
یادم میآید«شهرام رحیمیان»، پس از گرفتن جایزهای برای کتاب«دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»، گفت: «از گرفتن جایزه خوشحالم، ولی نه آنقدر که خودم را از پنجره پرت کنم پایین!»
بههرحال، برندهشدن در یک جایزهادبی، باعث دیدهشدن بیشتر کتاب میشود و این دیدهشدن باعث خواندن کتاب توسط مخاطبان میشود. شاید این دیدهشدن و خواندن کتاب توسط مخاطب، باعث رضایت نویسندهای شود که ادبیات و نوشتن روحش را ارضا میکند.
جوایز ادبی ایران
در ایران، چند جایزهادبی به نسبت دیگر جوایز اعتبار بیشتری دارند. اعتبار این جایزهها یا به خود داوران آنهاست، یا به انتخاب درست داوران است که باعثشده اعتماد مخاطب جلبشود یا به تبلیغات یا هر چیز دیگری. بههرحال، پس از چندسال که جایزههای ادبی زیاد شدند، چند جایزه اعتبار بیشتری کسب کردهاند. آنچه در زیر میآید، نگاهیاست به این جایزهها.
جایزه قلم زرین؛ «انجمن قلم ایران» بهعنوان نهادی برخاسته از نسلانقلابی، در آغازین گامهای خود، با هدفتکریم از قلم و صاحبانقلم ایننسل در راستای فعالیتهای خود، جایزه قلم زرین را تدارک دیدهاست.
در آخرین دوره انتخاب اثر برگزیده اینانجمن، سعیشد حتیالمقدور همه کتابهای تالیفی سال، بیتوجه به نام صاحباثر و با دو معیار ادبیاتارزشی و ادبیاتملی از کانالهای مختلف و متعدد تهیه و میان گروههای داوری تقسیم شود. به این صورت تنوعی در موضوعات و حضور اشخاص، حاصل شد که ثمرهاش انتخاب دو اثر برگزیده از دو هنرمند شهرستانی است.
جایزه کتاب سال شهر؛ این جایزه از امسال به فهرست جوایز ادبی کتاب سال ایران، اضافه شده با اینتفاوت که به شهر تهران رویکرد ویژهای دارد. انتخابهای این جشنواره در هشترشته خلاصه میشود: تاریخ معاصر (با رویکرد مشروطه)، تاریخ تمدن اسلامی (با رویکرد پیامبراعظم(ص))، حوزه آموزش دین و معارف اسلامی، جامعهشناسی شهری و فرهنگ عمومی، مدیریت شهری، آثار هنری و معماری، کودکان و نوجوانان با گرایش آموزش فرهنگ شهرنشینی و ادبیات داستانی در موضوعات فرهنگ شهرنشینی و تهران نشینی.
این فعالیت فرهنگی در پی اعمال «سیاستهای نوین» سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران و نیز جهتدهی به آثار منتشرشده در حیطههای مختلف شهروندمحوری اندیشیده شده است.
جایزه کتاب سال دفاع مقدس؛ دهسال است که جشنواره کتابسال دفاع مقدس برگزار میشود و هر سال 9برگزیده به عنوان صاحبان اثر برتر معرفی میشوند. این جشنواره حتی بخش کودک و نوجوان هم دارد. شایان ذکر است بعضی کمیتهها مثل کمیته «تحقیق و پژوهش ادبی» که امسال 20 عنوان اثر رسیده داشت، تا روزهای پایانی اعضای کمیته داوریاش مشخص نشده بودند.
جایزه کتاب سال شعر جوان؛ دیگر جایزه کتابسال ادبی نوپای ایران است که امسال نخستین جشن برگزاریاش را 29آبان میگیرد. البته «محمدرضا عبدالملکیان» که امسال دبیر این جشنواره بود، اعلام اسامیداوران را بهروز معرفی آثاربرگزیده موکولکرد و گفت که با توجه به نظرخواهی ومشورت با اعضای محترم داوران در مرحله نهایی قرار بر این است که به سبب مراجعاتی که ممکن است پیش آید تا روز معرفی آثار این داوران معرفی نشوند.
جایزه کتاب سال دانشجویی؛ اینجشنواره سیزدهساله، در دو بخش اصلی و ویژه، از سوی جهاد دانشگاهی برگزارمیشود که بخش ویژه این دوره، با توجه به نامگذاری سال جاری به نام پیامبراعظم(ص) به موضوع زندگی، سیره و شخصیت نبی مکرم اسلام (ص) اختصاص دارد.
در مراسم پایانی جشنواره امسال که با حضور جمعی از مسوولان کشور، شخصیتهای علمی و فرهنگی، اساتید و دانشجویان برگزارمیشود، 15 اثر برگزیده دانشجویی در گروههای علوم پزشکی و دامپزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه، کشاورزی و منابع طبیعی، هنر و معماری و علوم انسانی و اجتماعی معرفی میشوند و از 20 اثر هم تقدیر خواهد شد.
جایزه ادبی اصفهان؛ هرسال در دیماه برگزار میشود. اصفهان زمانی نهچندان دور، پایتختادبیکشور بود. زمانیکه گلشیری جوان و دوستانش سعی میکردند تا این کانونادبی را زنده و سرحال نگهدارند.
جشنواره ادبی اصفهان که بیشتر به نام جایزه ادبی اصفهان شهرتیافتهاست، زیرمجموعه فعالیتهای فرهنگی سهروزهای است که هرسال در اصفهان برگزار میشود.
جایزهمهرگان بدون پکا؛ اولین جایزه ادبی که پس از آن موجی برای اهدای جایزه ادبی بهوجودآمد، جایزه«مهرگان» با همکاری موسسه«پکا» بود. پکا مخفف «پخشکتابایران» و نام یک موسسهخصوصی است که چندناشر، آنرا برای توزیع و پخش مناسب کتابهای خود و درنهایت دیگر ناشران راهاندازی کردند.
جایزه«مهرگان»، با توجه به انتخاب داوران قوی توانسته است، اعتبار خود را حفظکند. اینجایزه بیشتر به کتابهایی اهداشدهاست که علاوه بر اینکه موردتوجه نویسندگان هستند، مخاطبعام نیز به آن توجه میکنند.
جایزه ادبی منتقدانمطبوعات؛ اینجایزه پس از جایزه«مهرگان» به راه افتاد. خلاف جایزه«مهرگان»، داوران اینمسابقه، منتقدان جوانی هستند که در مطبوعات مینویسند. جایزه منتقدانمطبوعات ملزم نیست هر ساله بهترین اثر را انتخابکند.
دبیر اینجایزه معتقداست که چون اینجایزه ارزشمالی زیادی ندارد، باید ارزشمعنوی زیادی داشتهباشد و کتابی که بهعنوان بهترین انتخاب میشود، از هر نظر بهترین باشد.