ما باید به آن حضرت ائتسا کنیم؛ ائتسا یعنی اقتدا کنیم. ما باید او را اسوه و قدوه خود قرار بدهیم و به تعبیر رایج به او تأسی کنیم. خب این معارفی را که برای حضرت نقل کردهاند در جریان اسراء و معراج، آیا این از حوزه اسوه بودن و ائتسای ما و اسوه بودن او بیرون است یا ما هم باید اسراء داشته باشیم؟
وجود مبارک حضرت نماز صبح خواندند، ظهرین خواندند، مغربین خواندند، بعد آمدند گفتند نماز، وضعش این است؛ خب نمازی که از معراج آمده ما را به معراج میبرد دیگر! اگر ما بخواهیم به آن حضرت تأسی کنیم، ائتسا کنیم، راه براق ما همین است؛ حالا سیر زمینی که مهم نیست، قسمت مهم همان عروج معنوی است.
بعضی از بزرگان اهل معرفت میگویند اینهایی که نماز میخوانند، حضور قلب ندارند چطور بهخودشان اجازه میدهند بگویند «السلام علیکم و رحمهالله و برکاته»؟ میگوید من که خجالت میکشم؛ رازش این است که نماز «تحریمها التکبیر و تحلیلها التسلیم» یعنی تکبیرهالاحرامش همانطوری که حاجی و معتمر عندالاحرام با گفتن لبیک مُحرم میشود نمازگزار با تکبیرهالاحرام محرم میشود و دیگر همهچیز بر او حرام است؛ تحریمها التکبیر.
خب بعد وقتی که این اذکار و ادعیه و رکعات و سجودها را انجام داد همانی که قبلاً بر او حرام بود میشود حلال. با همان از نماز خارج میشود؛ تحلیلها التسلیم. این «السلام علیک»، «السلام علینا»، «السلام علیکم» این سه جمله نه ذکر است نه دعا؛ اینها کلام آدمی است. اگر همین «السلامعلیک» را وسط نماز بگوییم هم معصیت کردهایم، هم نماز باطل میشود؛ برای اینکه نه ذکر است، نه دعا، نه قرآن. بزرگان میگویند شما رویتان میشود بگویید «السلام علیکم»؟
چه کسی میگوید السلامعلیکم؟ کسی که غایب بوده، در بین مردم نبوده، تازه از در وارد شده میگوید «السلام علیکم» اما کسی که در حضور مردم باشد، دلش پیش مردم باشد، یا وقتی یک کسی به دیگری که در کنارش نشسته یکدفعه بگوید «السلام علیکم» این مضحک است دیگر! بزرگان میگویند شما حواستان پیش خودتان بوده پیش مأمومینتان بوده که چقدر به شما اقتدا کردهاند، چه کسانی به شما اقتدا کردند و... چطور رویتان میشود شما که غیبت نکردهاید، معراج نکردید، جای دیگر نرفتهاید، بگویید «السلام علیکم»؟ میگوید ما که خجالت میکشیم!
اگر در سوره احزاب گفته شد «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِالله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» یعنی ما جریان اسراء و معراج را برای شما شرح دادیم که شما به آن حضرت ائتسا کنید، شما هم معراج کنید منتها حالا حضرت در قله، شما در دامنه. اگر وجود مبارک حضرت و همچنین اهلبیت(ع) به درجه صد رسیدهاند ما لااقل به درجه یک برسیم؛ و این راه و وسیلهای است برای ما. آنگاه آیه سوره مبارکه اعراف معنای خاص خودش را پیدا میکند. فرمود چرا شما در ملکوت نگاه نمیکنید؛ «أَوَ لَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ»؟ وجود مبارک ابراهیم خلیل ملکوت را دید، شد اهل رویت؛ شما نگاه بکنید بلکه ببینید! همانطور که ما در فارسی بین نگاه و دیدن فرق میگذاریم در عربی هم بین نظر و رویت فرق است.
فرمود «أَوَ لَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ». آنگاه آیه سوره مبارکه انفال هم فرمود که «إِن تَتَّقُواالله یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً». راه تنها راه درس و بحث نیست؛ اگر شما وارسته بودید خیلی چیزها را من یادتان میدهم؛ فرق بین حق و باطل، صدق و کذب، خیر و شر و... را خدا عطا میکند.
خیلی از موارد است که انسان متحیر است، با استخاره هم مشکلش حل نمیشود ولی با راه دیگری میشود؛ اگر قصه اسراء و جریان معراج حضرت (ص) مطرح است برای اینکه ما را هم به اسراء و معراج دعوت بکنند. این قصه فقط افسانهای برای گذشتهها نیست، یک واقعیت است و صرف کمال برای پیامبر(ص) هم نیست؛ مثل نبوت و رسالت نیست که ما نتوانیم تأسی کنیم؛ این کمالات علمی و عملی حضرت است و ما به اندازه خودمان باید تأسی کنیم.