عَسَی رَبُّکُمْ أن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیراً﴿8﴾ إنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً﴿9﴾ وَأَنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً﴿10﴾
در جریان سقوط بنیاسرائیل به وسیله بندگان الهی که فرمود «بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» اثبات اینکه این بندگان، بندگان ویژهاند، مردان الهیاند، کار آسانی نیست. گاهی ممکن است در طول تاریخ مردان الهی بر اینها مسلّط شوند نظیر آنچه بر یهود بنینضیر و بنیقریظه و بنیقینقاع و یهود خیبر- این چهار گروه- گذشت. گاهی هم ممکن است یک افراد طاغی و باقی بر اینها مسلّط بشوند نظیر آنچه بختنصر بابلی بر این اسرائیلیها مسلّط شد.
از «بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» و از این تعبیرات نمیشود استفاده کرد که این عباد، مردان الهی بودند زیرا نه واژه بعث قداست دارد، نه انبعاث مقدس است، نه قرینه داخلی مساعد است. کلمه بعث همان طوری که در موارد متبرّک استعمال میشود نظیر «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولا»و مانند آن در جای تلخ و زشت هم به کار رفته است برای اینکه درباریان فرعون به او گفتند «أَرْجِهِ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ»یعنی موسی و هارون(ع) را فعلاً قصهشان را به تأخیر بینداز. مهلت بده و بفرست بهدنبال ساحران شهر و روستا تا آنها بیایند مقابله کنند. پس بعث در جای تلخی به کار رفته است. انبعاث هم در جای تلخ به کار رفته است مثل همان نقر ناقه صالح که «إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا ٭ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُالله نَاقَهالله و َسُقْیَاهَا».
مطلب سوم این است که قرینه داخلی مساعد نیست که اینها مردان الهی بودند چون دارد که «وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّه». چه بار اول، چه بار دوم این شورشیان که وارد شدند برای ویران کردن بساط بنیاسرائیل اینها وارد مسجد میشوند؛ «لِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیراً»؛ مسجد را ویران میکنند چه اینکه جای دیگر را هم ویران میکنند. در تاریخ هم دارد که اینها وارد شدند و تورات را سوزاندند- معاذالله- خب این کار که کار مردان الهی نیست!
...مطلب دیگر این است که کفّار متّحد شدند و باعث شکست مسلمین شدند ولی هرگز در برابر اسلام کاری از آنها ساخته نیست. این بیان نورانی پیغمبر(ص) که مرحوم صاحب وسائل (رض) این را در کتاب ارث وسائل نقل کرده است که کافر از مسلمان ارث نمیبرد آنجا این حدیث شریف «لا ضرر و لا ضرار فی الإسلام»قبلاً نقل شد. بعد بهدنبال او در روایت دیگر حدیث «الإسلام یعلو ولا یعلیٰ علیه»نقل میشود. این دوتا قاعده، این دوتا روایت در کنار هم در وسائل در باب ارث ذکر شده که نه ضرر و زیانی در اسلام هست و نه شکست و انهزامی؛ همیشه اسلام پیروز است. در برابر اسلام، سراسر عالم هم متّحد شوند
نمیتوانند اسلام را از بین ببرند برای اینکه کلام خداست، دین خداست؛ «هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ». «هو الغالب» هست و «لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ»نمیتوانند مثل این بیاورند.
اما اگر بخواهند بعضی از مسلمانها را از پادربیاورند بله با اتحاد میتوانند؛ مثل اینکه در جریان جنگ اُحد همینطور شد. راز شکست خوردن برخی از مجاهدان جنگ احد این بود که صریحاً با بیان پیغمبر(ص) مخالفت کردند... بنابراین «الإسلام یعلو و لا یعلیٰ علیه»؛ این اصل کلی است اما مسلمین اگر اختلاف پیدا کردند خب گاهی شکست میخورند...
...اما مطلب اصلی و آن ادّعای قرآن کریم است که «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ» حالا یا «للملّه التی» یا «للطریقه التی هی أقوم» یعنی بهترین دین، بهترین طریقه، بهترین مکتب، بهترین روش را قرآن هدایت میکند و چون یک کتاب تربیتی است علم را، تعلیم کتاب و حکمت را با تزکیه همراه میکند؛ مسئله تبشیر را که تقریباً صبغه تزکیه دارد کنار آن تعلیم یادآوری میکند؛ «وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ» به آنها بشارت میدهد که «أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً» و همچنین این مطلب را هم بشارت میدهد که «وَأَنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً».
جامع هر دو تبشیر است. این تبشیر را گاهی در قبال انذار قرار میدهند؛ «مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ»؛ گاهی درخصوص مورد انذار به کار میبرند مثل «فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»، گاهی در جامع مشترک بین تلخی و شیرینی به کار میبرند مثل اینجا. آنجایی که تبشیر در مقابل انذار است همین معنای خاصّ متعارف را دارد که خبرهای مسرّتبخش و شیرینکننده کام از او به مژده یاد میشود؛ بشارت است... آنجا که درخصوص تلخکامی به کار رفته است مثل «فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» گفتند این یک رنج و شکنجه روحی است مثل کسی که در امتحانات رفوزه شده و به او میگویند «تبریک عرض میکنیم»! این تبریک نوعی اهانت است، تحقیر است نسبت به این شخصی که در امتحان رفوزه شد!
...عمده این بحث محوری «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ» این است که ما باید مواظب باشیم در اینکه این آیه را معنا میکنیم هرگز تورات و انجیل و صحف انبیای قبلی را حقیر نکنیم برای اینکه مشترکات بین انبیا، بین کتابهای آسمانی، بین اعتقادات و اخلاقیات و خطوط فقهی و حقوقی فراوان است. اگر گفته شد «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ» قبلاً داشتیم که ذات اقدس الهی به پیغمبر(ص) فرمود: «أَنِ اتَّبِعْ مِلَّه إِبْرَاهِیمَ»معلوم میشود مطالب قرآن بهعنوان «مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ» مطرح است....