به بنیاسرائیل فرمود ما در کتابی که مقدّرات را تنظیم میکنیم، اعلام کردیم که شما 2بار با دست خودتان زمینه انهدام خودتان را فراهم میکنید. این قضا به معنای حُکم نیست؛ به معنای اعلام است و در سوره مبارکه «اعراف» و سایر سُوَر فرمود هرگز ذات اقدس الهی به فساد امر نمیکند. در سوره مبارکه «اعراف» آیه 28 این است: «وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَه قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنالله لاَیَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ»؛ هرگز ذات اقدس الهی به بدی امر نمیکند چه اینکه «وَلاَ یِظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً».
...منظور از این فساد، کذب و سرقت و نهب اموال خصوصی و اینها نیست بلکه بخش مهمی از این فساد همان فساد سیاسی و حکومت و ویران کردن ملت است بهدلیل اینکه در تمام بخشها کنار فساد مسئله «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً» را مطرح میکند. در جریان فرعون فرمود: «إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ». این استعلا و استکبار فرعون همان است که «یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ» شد، «یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» شد «وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ»شد و مانند آن.
...و فرمود در اثر توبه، ما توبهپذیر بودیم، توفیقاتی به شما دادیم، مالهای ازدسترفته شما، فرزندان ازدسترفته شما را با مال بعدی و فرزندان بعدی ترمیم کردیم شما جمعیتتان زیاد شد، قبیلهتان زیاد شد، بالأخره از شرّ آن «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» نجات پیدا کردید و آزاد شدید. بار دوم هم مشکلات شما را حل کردیم؛ اینها آزمون الهی بود.
این وسط بحث تاریخی این حُکم آمده «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا»؛ اگر احسان کردید یعنی کار خوب کردید، برای خودتان کردید و اگر کار بد کردید برای خودتان کردید. احسان در اینجا یعنی فعل حَسن نه احسان نسبت به دیگری. «اسائه» یعنی فعل قبیح نه بدرفتاری نسبت به دیگران... منظور این است که شما اگر کار خوب بکنید خواه کار خوب نسبت به خودتان باشد مثل اعمال و عبادات و اخلاقیات و اینها، خواه کار خوب خیرش به دیگری برسد نظیر کمککردن و تعاون بر برّ و عدلداشتن و مانند آن، این احسان به معنای جامع است؛ یعنی کار خیر کردن خواه نسبت به خود فینفسه، خواه نسبت به دیگری. اسائه هم اینچنین است؛ کار بد کردن خواه اثرش به خودتان برگردد، خواه اثرش ظاهراً به دیگری برگردد.
این آیه محلّ بحث سوره «اسراء» نظیر آیه46 سوره مبارکهٴ «فصلت» است. آنجا دارد «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا»؛ اینجا هم دارد «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا». چون اینجا به وِزان همان آیه سورهٴ «فصلت» است باید میفرمود «وإن أسأتم فعلیها» لکن برای مشاکله از «لام» استفاده شد؛ کلمه «علی» به کار نرفت وگرنه باید میفرمود «إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فعلیها» نظیر آیه 46 سورهٴ «فصلت» که فرمود، «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا». راز اینکه «علیکم» نفرمود، «لکم» فرمود، «علی أنفسکم» نفرمود، «لأَنفُسِکُمْ» فرمود، چیست؟
تحلیل دقیق سیدناالاستاد، علامه طباطبایی(رض) این است؛ که این «لام»، «لام» اختصاص است؛میخواهد بفرماید که عمل، مختص عامل است. اولا عمل از بین نمیرود و ثانیا اگر چیزی در عالم موجود است بالأخره به جایی مرتبط است دیگر. دیگر نمیشود در نظام علّی و معلولی نظام هماهنگ، موجودی جداتافته باشد. اینچنین نیست؛ حتماً به جایی مرتبط است . اگر عمل از بین نمیرود چه اینکه از بین نمیرود و اگر عمل حتماً به جایی مرتبط است.
چه اینکه به جایی مرتبط است فقط به عامل خودش مرتبط است ولاغیر؛ این هم اصل سوم؛ لذا «مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ»و «مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّه شَرّاً یَرَهُ»هست؛ فقط انسان از سعی خودش بهرهبرداری میکند؛ «لَّیْسَ لِلاِْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی». رابطهٴ عمل و عامل تکوینی است؛ قطعشدنی نیست؛ هیچ ممکن نیست عمل، عامل را رد بکند مگر اینکه خود عامل تحوّلی در عمل ایجاد بکند آن هم با توبه؛ وقتی توبه کرد ذات اقدس اله که «مبدّل السیئات بالحسنات» است او را عوض میکند ولی وقتی عوض کرد باز با او بهخود عامل مرتبط است؛ پس «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ»؛ عمل احسن مختصّ مُحسن است «وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا»؛ عمل اسائه مختصّ مسیء است.
فرمود: «لِیَسوءُوا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ لِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیراً»...خب، بین این دو قضیه گفتند 500سال فاصله است، خدای سبحان در مورد گروه اول مربوط به فرزندان نوح میفرماید که ما شما را سوار کشتی کردیم، نجات دادیم؛ چرا این طور هستید؟
«وحملناکم فی السفینه» خب «حملناکم» اینها که 500-400 سال بعد از آن محمولان سفینه نوح بودند ولی خب چون دنبالهرو همانها بودند، مکتب همانها را داشتند، اعمال و عقاید و اخلاق همانها را داشتند و راضی بودند قرآن فرمود شما را ما حَمل کردیم؛ اینجا هم چون گروه دوم گرچه بعد از 500سال آمدند کار گروه اول را کردند قرآن کریم فرمود همان «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» بر شما مسلط میشوند، شما را زشتچهره میکنند، حیثیتتان را میبرند، از درِ مراکز عبادی وارد مسجد شما میشوند و هرچه به دست آنها رسید اینها تتبیر میکنند، به هرجا رسیدند «وَ لِیُتَبِّرُوا تَتْبِیراً»؛ چه چیزی را؟ «مَا عَلَوْا» را. بر حکومت، بر سرزمین، بر منابع، بر مردم، بر اینها مسلّط میشوند. وقتی بر اینها مسلّط شدند اینها میشوند «مَا عَلَوْا»....
...بار اول که نجات پیدا کردند برای اینکه امپراتوری ایران بر بُختنصر مسلّط شد و این بنیاسرائیل در سایه پیروزی ایرانیها نجات پیدا کردند نه اینکه خود اینها جنگیدند و بُختنصرها را از پا درآوردند. اینها تحت سلطه بُختنصرها و بابلیها بودند. امپراتوری ایران با بُختنصرها و بابلیها درگیر شد و آنها را شکست داد. در سایه برکت ایرانیها این بنیاسرائیل آزاد شدند، بعد شروع کردند به گسترش فساد و 500سال طول کشید. بار دوم امپراتوری روم بر اینها مسلّط شد؛ اینها هم مثل آن بُختنصرها و بابلی «لِیَسوءُوا وُجُوهَکُمْ» شد، «وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّهٍ» شد.
...بنابراین ظاهراً هر دو قضیه واقع شده است؛ هر دو بار واقع شده است. تقریباً 18سال قبل که ما سفری برای کنفرانس در لندن داشتیم یک عالم تبعیدشده فلسطینی که اهل سنّت بود، او گفت ما امیدواریم این مبارزهٴ مردم مظلوم فلسطین مرّهٴ دوم باشد و ما نجات پیدا کنیم. 8سال قبل تقریباً یا 10سال قبل سفری به سوریه داشتیم، جناب سیدحسن نصرالله هم گفت من هم امیدوارم که این جریان ما حزبالله این وعده آخره باشد که بر آنها مسلط بشویم، اما خب ظاهر قرآن این است که این هردوبار واقع شده و اینهایی که بر اسرائیلیها مسلط میشوند وارد مسجد میشوند، مسجد را هتک میکنند، تتبیر میکنند هرگز حزبالله، هرگز مؤمنین اینچنین نیست.
بار دوم یعنی «ما لیس بأوّل»؛ شما همانطوری که در منطق و بعضی از علوم عقلیه شنیدهاید که میگویند معقول ثانی یعنی «ما لیس بأول» در تعبیرات عُرفی هم هست. این مشابه این تعبیر وقتی میگویند دوم، یعنی «ما لیس بأول» نه دوم در مقابل سوم. اینجا که ذات اقدس الهی فرمود بار دوم اینچنین است
پشت سرش فرمود این سنّت ما همینطور است؛ این «عُدتُّمْ عُدْنَا».
بنابراین هم انتظار آن عالم اهل سنّت فلسطینی محفوظ است، هم امیدواری این سیّد بزرگوار که نصرهالله و أیّدهالله، انشاءالله محفوظ است هم امیدواری همه ما که این «عُدتُّمْ عُدْنَا» شما اگر برگردید به فساد ما هم عدهای را بر شما مسلّط میکنیم. اما حالا اینها این گروهی که ما مسلّط میکنیم نظیر همان گروه اول و دوماند که «لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ» باشد، اینچنین که وعده نداد که، فرمود ما دمار شما را درمیآوریم، تتبیرتان میکنیم، به هلاکتتان گرفتار میکنیم؛ اصل کلی این است.
...جریان فلسطین و امثال اینها اینطور نیست که حالا انسان سالی یک بار آخرین جمعه ماه مبارک رمضان در تظاهرات روز قدس شرکت بکند، خودش را قانع بکند؛ واقعاً حالا در نمازشبها، در سحرها، در نمازهای دیگر، در هر وقتی انسان حال پیدا کرد نسبت به این عزیزان باید دعا بکند. این مسئله دعا یک امر ضروری است.
حالا سراسر جهان اسلام کمک میکنند؛ کمکهای معنوی، کمکهای دیگر از هر کسی برمیآید نباید مضایقه بکند اما مهمترین رُکن همین مسئله دعاست و نباید گفت حالا بار اول گذشت؛ بار دوم گذشت؛ بله بار اول و دوم گذشت اما این اصل کلی این است که فرمود شما برگردید لطف ما هم برمیگردد... اصل کلی این است که «إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا» «عَسَی رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَ إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیراً».