اما این روزها جز تعداد انگشتشماری از این بناها باقی نمانده است. ساختمانهایی که قد و قامت آنها در گذر زمان ترک برداشته و از یادها رفتهاند. در همسایگی ما 3 عمارت قدیمی ارباب هرمز، رستم باغ و عینالدوله هنوز هم استوار و با صلابت به عنوان یادگارهایی از معماری قدیم ایرانی قد راست نگه داشتهاند.
در سالهای اخیر، تعداد زیادی از خانههای قدیمی تهران از سوی شهرداری خریداری و مرمت شدهاند. مرمت و بازسازی این خانهها در صورتی انجام میشود که این ساختمانها یا در فهرست آثار ملی ثبت و یا اینکه از سوی اداره کل میراث فرهنگی استان تهران به عنوان یک بنای ارزشمند شناسایی شده باشند.
اما آنچه مسلم است، نگهداری از این بناهای ارزشمند و تاریخی علاوه بر همت و اقدام به موقع متولیان امور شهری، توجه و علاقه شهروندان را نیز میطلبد. خانه ارباب هرمز، خفته بر خاک فراموشی غروب یک روز تعطیل حدود ساعت 7 به بوستان پلیس تهرانپارس میرسم. بوستانی که نام قدیم و زیبای آن، یعنی «باغ اناری» را بسیار شنیدهایم.
پهنه به نسبت وسیعی از درختان گوناگون میوه که از شمال به جنوب در محدوده شمالی میدان استخر گسترده شده است. اگر این روزها در این ساعات سری به آن بزنید در گوشه و کنار آن سفرههای رنگارنگ افطار را میبینید که گسترده شدهاند. شاید همان جاهایی که روزی کارگران ارباب درختان را هرس میکردند.
این باغ که در گذشته 32 هکتار مساحت داشته میراث ارباب جمشید پدر، برای ارباب هرمز پسر است. ارباب هرمز که در گذشته مالک اصلی زمینهای تهرانپارس و از متولیان زرتشتی شکلدهنده این منطقه بوده در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی، منطقه تهرانپارس را تأسیس میکند.
در قسمت شمالی و انتهایی باغ، در میان درختان نمای آجری خانهای قدیمی که خانه باغ بزرگ ارباب است به چشم میخورد. خانهای که رو به سوی دشت تهران و پشت به کوهستان البرز دارد. نزدیکتر که میشوم در اولین نگاه، سقف فلزی و قدیمی خانه را میبینم که پر از دودکش است و از رونق مطبخخانه در سالهای دور خبر میدهد. این عمارت که از کم نظیرترین آثار بجا مانده از دوران قاجار در شرق تهران به حساب میآید خانهای با تزیینات اعیانی و منحصر به فرد است که با وجود همه بیتوجهیها هنوز رنگ و لعابی از معماری قدیم ایران را در خود حفظ کرده است.
این شناسنامه را از روی تابلو فلزی کاشته در حیاط خانه میخوانم. عابرانی که بیتوجه از کنار آن میگذرند کنجکاو میشوند. میایستند و با من میخوانند. انگار قبل از آن هرگز این تابلو و این بنا را ندیدهاند. 2 مرد میانسال روبروی خانه ایستادهاند، به ستونهای خانه اشاره میکنند و سر تکان میدهند.
از آنها در مورد خانه باغ میپرسم. ابراهیم حسینی، ساکن شهرک فرهنگیان، که جوانتر است میگوید: «زرتشتیان در آبادسازی زمینها بسیار فعال هستند. این خانه قدیمی که من همیشه از دیدن آن لذت میبرم نمونهای از تلاش آنان است. در بسیاری از مناطق ایران مانند کیانآباد اهواز به تقلید از خانه ارباب هرمز بناهایی ساخته شده است.
قرار داشتن چنین خانههایی در میان شلوغی شهر و انبوه آپارتمانها مجالی برای یادآوری خاطرات گذشته به ما میدهد.» جالب است بدانید در سالهای ابتدایی 1300 هجری شمسی ارباب هرمز، استخر عمارت خود را بجای مالیات به وزارت دارایی آن دوران بخشید و بر همین اساس خیابان منتهی به باغ اناری به نام استخر معروف شد.
اما ویژگیهای خاص معماری این عمارت 2 طبقه جلوه ویژهای به این بنای تاریخی زرتشتی داده است. جلوهای که رفته رفته در حال نابودی است. چرا که گذر زمان، آسیبهای محیطی و بیتوجهی به نگهداری بنا، آن همه زیبایی و اصالت را در خاکروبههای ساختمانی مخروبه مدفون خواهد کرد.
البته در اطراف ساختمان آجرهای سرخ رنگی چیده شده که نوید بازسازی بنا را میدهد و این همت شهرداری منطقه و سازمان زیباسازی را میطلبد تا با همکاری یکدیگر مانع از ویرانی این عمارت تاریخی زیبا شوند. فریبا قنبری ساکن تهرانپارس میگوید: «هر بار که از کنار این ساختمان میگذرم با دیدن شکل قدیمی بنا که ویژگیهای معماری قدیمی را در خود دارد لذت میبرم.
اما از اینکه میبینم در حال تخریب و نابودی است افسوس میخورم.» ارباب هرمز که یکی از منصفترین و بخشندهترین مالکان تهرانپارس بوده، در زمان شهرداری مهام به کمک گروه مهندسانی که طراحی بهشتزهرا را انجام داده بودند، اقدام به خیابانبندی و جدولکشی در تهرانپارس میکند.
بدین ترتیب خیابانهای تهرانپارس که در حال حاضر طراحی آنها به عنوان یکی از بهترین طراحیهای شهری قلمداد میشود، شکل گرفت و ارباب هرمز شرق تهران را به تاریخ این شهر پیوند داد. رستم باغ، یادگار مذهبی و سنتی بیتردید هر بار که از چهارراه اشراق عبور کرده باشید در گوشه سمت چپ چهارراه در آهنینی که بر بالای آن کاشیهای آبی رنگ نام رستم باغ را نقش کردهاند دیدهاند.
این باغ از رستم گیو به یادگار مانده است که شخصی متمول، تحصیلکرده، نماینده زرتشتیان در مجلس و از اعضای انجمن زرتشتیان در دوران گذشته بوده است. هدف ارباب رستم از بنای ساختمان و باغ، اسکان تعدادی از زرتشتیان نیازمند بوده تا بتوانند آداب و رسوم خود را بجا بیاورند. رستم باغ نمونهای از مجموعههایی است که زرتشتیان در کشورهای هند و چین ساختهاند.
ارباب رستم در سفرهای خود به این کشورها با چنین باغها و بناهایی آشنا میشود و پس از بازگشت به ایران در سال 1336شمسی رستم باغ را با مساحت 25 هزار مترمربع تأسیس میکند و از آنجا که وارث و فرزندی هم نداشت آن را در اختیار زرتشتیان قرار میدهد. رستم گیو به همراه همسرش مدتی را در یکی از ساختمانهای دوطبقه ابتدای باغ که متعلق به خود او بود زندگی میکند که در حال حاضر از آن به عنوان ساختمان مدیریت باغ استفاده میشود.
در اصلی این باغ بزرگ و آهنی است و رو به فلکه باز میشود و بالای آن با کاشیکاری زیبایی تزیین شده است. نمای این باغ از شمال رو به خیابان جشنواره دارد و حتی در شمالی معبد هم که در حال حاضر بسته است و از آن استفاده نمیشود به این خیابان باز میشود. نادر عزیزی ساکن فلکه چهارم تهرانپارس میگوید:
«رستم باغ از آن بناهایی است که بیشتر رهگذران به دیدن محیط داخلی آن بسیار علاقهمند هستند. آن قسمتهای زیبایی که از بالای دیوارها پیداست نشانگر اصالت و زیبایی این مجموعه است. بیشک داخل بنا نیز زیباست.» درون باغ سالنهای پذیرایی و اجرای مراسم دینی، معبد و بیش از 80 ساختمان مسکونی قرار دارد.
خانههای مجتمع همگی 2 طبقه هستند و در هر بنا 2 خانواده زندگی میکند. در میان ساختمانهای شمالی، جنوبی و شرقی 2 حوض بزرگ و گرد به فاصله 100 قدم و به موازات هم ساخته شدهاند که اطراف آن را درختچهها و گلهای تزیینی فرا گرفته است. در انتهای باغ بنا و ساختمان معبد و سالنهای مراسم مختلف با نمایی که متفاوت از منازل موجود در مجتمع است به چشم میخورد. در سالهای 36 و 37 که این بنا توسط ارباب رستم ساخته شد، در تهرانپارس فقط زمینهای کشاورزی قرار داشت و از شهر دور بود و ساکنان این مکان برای عبادت ناگزیر بودند به معبدهای درون شهر رفتوآمد کنند.
ارباب رستم تصمیم میگیرد که معبدی در داخل باغ بسازد. ساختمان معبد نمای سنگی سفید و دیوار کنگرهای دارد. به علاوه 4 ستون که در جلو در ورودی آن زیر طاقی قرار گرفتهاند و سر ستونهایی سنگی که هر کدام 4 سر گاو دارند. هر چه سبک معماری معبد از طرف خیابان قدیمیتر و تاریخیتر است از درون ساده و امروزی به نظر میرسد. نردههای طوسیرنگ و کف حیاط معبد که با موزاییک پوشانده شده خیلی کهنه به نظر نمیرسند.
خود معبد از سطح زمین با چند پله جدا میشود. درون معبد با فرش، قالی، پردهها و تابلوهای گرانقیمت تزیین شده و اتاقی در این معبد وجود دارد که آتشکده آن محسوب میشود و موبدی که در آنجا اوستا میخواند و از آتش مراقبت میکند تا خاموش نشود. در نمای بیرونی معبد فرشته آسمانی با رنگ زرد و بالهای بزرگ و کلمه اوستایی قدیم «خشنوتره اهور هه مزدا» تصویر شده است.
علاوه بر آن کلمات پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک نیز بر روی کاشیهایی نقش زده شدهاند. سر ستونهایی که معبد را در بر گرفته و به حیوانات شاخدار مزین شدهاند از دیگر زیباییهای این بنا هستند. عمارت عینالدوله؛ قصر حاکم قجری اگر از کوچه جمالی در محله مبارکآباد لویزان عبور کرده باشید در میان انبوه ساختمانها عمارتی نارنجیرنگ و وسیع میبینید که در جهت شرق به غرب گسترده شده است.
این عمارت که «عینالدوله» نام دارد در اواخر دوره قاجار با زیربنای 800 مترمربع در زمینی به مساحت 11 هزار و 900 مترمربع ساخته شده است. شاهزاده «عبدالمجید میرزا» معروف به عینالدوله شخصیتی است که در 3 دوره متمایز تاریخی ایران دوران قاجار، صدراعظم مستبد و مقتدر زمان خود بوده است. او از نزدیکان فتحعلی شاه قاجار و امیرنظام شهرهای هشترود و میاندوآب بود و پس از مدتی حاکم کردستان شد.
با به سلطنت رسیدن مظفرالدین میرزا امیر دربار او و سپس حاکم تهران شد. در جریان جنبش مشروطه عبدالمجید به مقام صدراعظمی و اتابک اعظمی نائل شد. اما به دلیل مخالفت با مشروطه، شاه او را از این مقام عزل کرد. پس از عزل محمدعلی شاه، عینالدوله با سیاست جدیدی که در پیش گرفت در سال 1288 هجری شمسی در کابینه دولت مشروطه وزیر داخله شد.
در پایان جنگ جهانی دوم و همزمان با برپایی اجلاس سران 3 کشور امریکا، انگلیس و شوروی در تهران این بنا محل برگزاری اجلاس استالین، چرجیل و روزولت بوده است.
این عمارت توسط «بصیرالدوله هروی» از عینالدوله خریداری شد و به پسر او «نصرتالله هروی» به ارث رسید. بعد از او از سوی دختر بصیرالدوله، شیرین هروی به شهرداری تهران واگذار شد. این عمارت به وسیله شهرداری تهران بازسازی و در سال 1386 با حضور محمدباقر قالیباف، شهردار تهران افتتاح شد. این بنای تاریخی اکنون در تملک سازمان زیباسازی شهر تهران قرار دارد.
همشهری محله - 4