چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۸۵ - ۱۸:۵۱
۰ نفر

ایمان جلیلی: حاتمی‌کیا هم تیزر تبلیغاتی ساخت تا اسمش اضافه شود به خیل دیگر چهره‌های آشنایی که دارند تیزر می‌سازند. ذهن‌های خلاقی که با هنرشان ذائقه ما را می‌سازند.

باد، پرده‌های اتاق را تکان می‌دهد. صدای سم اسب روی تصویر شنیده می‌شود. ناگهان چهرة پیرمردی را می‌بینیم. پیرمرد چشمانش را باز می‌کند. راه می‌افتد و به حیاط می‌آید... چند ثانیه بعد او را سوار بر سمند در کوچه پس کوچه‌های شهر می‌بینیم که با آدم‌های مختلفی برخورد می‌کند.

کم‌کم موسیقی اوج می‌گیرد، حالا پیرمرد، رهبر ارکستری است که دارد گروه موسیقی را هدایت می‌کند.

تصاویر ساز زدن نوازنده‌ها را به صورت موازی با تصاویر ساخته شدة سمند در کارخانه می‌بینیم. انگار ساخت سمند مثل سمفونی است که با هماهنگی کامل شکل می‌گیرد و...

این نماهایی از تیزر تبلیغاتی خودروی سمند، ساختة ابراهیم حاتمی‌کیا است. بله. کارگردان معروف سینمای جنگ، در کارنامه‌اش تجربة ساخت تیزر تبلیغاتی را هم دارد.

جریان از روزی شروع شد که گروه صنعتی ایران‌خودرو به برگزیدگان جشنوارة فیلم فجر، سمند اهدا کرد.

همان روزی که حاتمی‌کیا، به عنوان یکی از برگزیدگان پشت تریبون رفت و میخ ارتباط صنعت و سینما را کوبید: «امیدوارم از این به بعد نگاه مظلومانه به هنر و فرهنگ ایرانی با حمایت صنعتگران از بین برود. در دنیای امروز ایجاد ارتباط مطلوب با مخاطبان، رمز موفقیت شرکت‌های بزرگ صنعتی است.»

همه چیز آماده بود. مدیر ایران‌خودرو هم پیشاپیش Ok را داده بود. حاتمی‌کیا خودش ایده‌های زیادی داشت. ایران‌خودرویی‌ها هم آماده بودند.

پس از اردیبهشت ماه، کار ساخت تیزر آغاز شد. حاتمی‌کیا، محمد پیرهادی، تهیه‌کننده فیلم‌های اخیرش را هم به همراه داشت تا کارها بهتر پیش برود: «تمام مراحل کار از فیلم‌برداری تا موسیقی و تدوین تقریبا دو ماه زمان برد. بخشی از تصویرها آرشیوی بود و بخشی فیلم‌برداری شد.»

این حرف‌های جوانی، مدیر تبلیغات سازمان ارتباطات ایران‌خودرو است. مردی که از نتیجة کار راضی به نظر می‌رسد: «الان مسؤولان ایران‌خودرو از کیفیت کار راضی هستند، چون کار برای اولین بار اتفاق افتاده است.»

تیزر تبلیغاتی آقای کارگردان، سه روز بعد از اکران آخرین فیلمش، به نام پدر، در سینماها به نمایش درآمد. هر چند که هیچ اثری از اسم او در این تیزر نبود: «آقای حاتمی‌کیا خودش دوست نداشت روی اسم او مانور بدهیم وگرنه برای ما افتخار بود.» مدیران ایران خودرو علاقه‌ای به فاش کردن هزینه‌ها و دستمزدهای تیزرشان ندارند، اما معلوم است نتیجة کار این‌قدر خوب بوده که وعدة ادامة همکاری با اهل هنر را بدهند:

«در آینده برنامه‌های دیگری برای همکاری با اهل هنر داریم. برنامه‌هایی که فقط در بخش سینما نیست. در بقیة شاخه‌های هنری هم قرار است کارهایی بکنیم که بعدا اعلام می‌شود.»

دیگه کی‌ها تیزر می‌سازند؟

پیدا شدن نام حاتمی‌کیا در میان سازندگان تیزرهای تبلیغاتی، آدم را وسوسه می‌کند که در دنیای سازندگان این تیزرها دنبال اسم‌های آشنا بگردد. (البته حواشی پیرامون خود تیزرهای تبلیغاتی یک پروندة مفصل می‌خواهد که می‌ماند برای بعد.)

نیما بانکی، رامبد جوان، نیما فلاح و همسرش سحر ولدبیگی، امیر قهرایی، بیژن بیرنگ و مسعود رسام، سیامک انصاری، مهران مدیری، امیرآقایی، پارسا پیروزفر، حبیب رضایی، مجید مجیدی و خسرو سینایی. بعضی از این نام‌ها فقط یکی دو تا تجربة ساخت تیزر دارند (مثل مجید مجیدی که چند سال پیش آن تیزر باحال و هوای مینیاتوری را برای سونی ساخت)، اما چند تایی از آن‌ها همچنان به عنوان کارگردان در زمینة تولید این تیزرها فعالیت می‌کنند.

بد نیست بدانید که حتی مرحوم علی حاتمی هم قبل از انقلاب، یک بار برای دستمال کاغذی حریر تیزر ساخته بود.

اما این چهره‌ها را چه می‌شود که تصمیم می‌گیرند کنار کار سینما و تلویزیون و در حاشیة فیلمسازی، بازیگری یا کارگردانی، کار ساخت تیزر هم انجام بدهند.

جوابش تا حدی واضح است. یعنی اگر از ده تا از این چهره‌ها، همین سؤال را بپرسید، حداقل هشت تایشان جواب خواهند داد که: «غم نان». فعالیت‌های تبلیغاتی برای بسیاری از بازیگران و کارگردان‌ها درآمد خوبی به همراه دارد.

ضمن این‌که در مقایسه با پروژه‌های سینما و تلویزیون کار بسیار سبک‌تر و کم دردسرتری است و از همه مهم‌تر این‌که وقت کمتری هم می‌برد. این نکته را هم فراموش نکنید که این چهره‌ها به واسطة تجربه‌های قبلی‌شان، فیلمسازی را خوب بلدند.

آشنایی با تصویر، کلید موفقیت بسیاری از آن‌ها است. البته این حرف‌ها به این معنی نیست که این آدم‌های معروف برای تیزرسازی با مشکلات کمتری دست و پنجه نرم می‌کنند. انگار مشکلات تیزرسازی برای چهره‌ها و غیر چهره‌ها فرقی ندارد، چون دل آن‌ها هم حسابی پر است.

سامان مقدم (کارگردان «کافه ستاره») هم طبق شنیده‌ها در دوبی تیزر تبلیغاتی می‌سازد.

مجیدی چند سال پیش برای سونی یک تیزر پررنگ و لعاب ساخت. بعضی‌ها می‌گویند 50میلیون تومان و بعضی‌ها هم می‌گویند 100میلیون گرفته.

مدیری در زمان ساخت شب‌های برره برای یک کارخانه تولید چای تیزر ساخت (همانی که در بیلبوردهای تبلیغاتی‌اش هم ظاهر شد) ولی انگار آن شرکت ورشکست شده و پول مدیری را هم نداده‌اند.

انصاری به‌جز بازی در مجموعه‌های طنز و فیلم‌ها، شرکت تبلیغاتی دارد و تیزر می‌سازد.

پیروزفر هم تجربة ساخت یکی دو تیزر تبلیغاتی را داشته. ولی انگار تجربة چندان خوبی برایش نبود و دیگر دنبالش نرفت.

دردسرهای تیزرسازی

ساخت یک تیزر، مشکلات هم دارد. بزرگ‌ترین مشکلی که اکثر سازندگان (از جمله همین آدم‌های معروف) از آن شاکی هستند، نوع برخورد شورای بازرگانی تلویزیون با تبلیغ‌های ساخته شده است.

 

یعنی این شورا سختگیری عجیب و غریبی روی محتوای تبلیغ‌ها دارد. سختگیری‌هایی که حتی شاید خود سفارش دهنده‌ها را هم شاکی کند: «شورا به تمام ایده‌های جدید ایراد می‌گیرد. یعنی انگار که نشسته‌اند آن‌جا که دنبال ایراد بگردند. همین می‌شود که شما پیشرفت خاصی در نوع تبلیغات نمی‌بینید.»

ظاهرا شرکت‌های سفارش‌دهنده هم این موضوع را فهمیده‌اند و برای همین پرداخت قسط آخر دستمزد سازندگان تیزر را منوط می‌کنند به گرفتن کد پخش از شورای بازرگانی.

این مسأله کارگردان‌ها را مجبور می‌کند که یا توی تیزرشان دست ببرند و مشکل را رفع کنند یا این‌که از اول و با هزینة خودشان یک تیزر جدید بسازند.

همان‌طوری که می‌شود حدس زد، تبلیغات تلویزیونی هم برای خودش مافیا دارد. با هر کدام از سازندگان حرفه‌ای تیزر که حرف بزنید از وجود یک سری آدم خفن پولدار که بازار را در دست خودشان دارند شکایت می‌کنند.

جالب این‌که این کارگردان‌ها به خاطر این‌که موقعیت خودشان را از دست ندهند یا این‌که مشتری‌هایشان نپرند، دوست ندارند در این زمینه نقل قولی ازشان بیاید یا کسی اسمی از آن‌ها ببرد:

«در بازار تبلیغات تلویزیونی، میلیاردی پول رد و بدل می‌شود. آدم‌های معروفی هستند که همة شما اسمشان را شنیده‌اید، این‌ها می روند با شرکت‌های بزرگ خارجی قراردادهای میلیاردی می‌بندند. بعد می‌آیند سراغ ماها که برایشان تیزر بسازیم. حتی کارها را به آدم‌های مختلف سفارش می‌دهند که متفاوت از آب در بیاید.»

اگر این حرف‌ها درست باشد، این وسط عده‌ای وجود دارند که پول‌های گنده‌ای به اسم حق دلالی به جیب می‌زنند: «کسانی رفتند تو کار تبلیغات که هیچی از این رشته نمی‌دانستند.

این‌ها حتی از یک سری مشتری خرده پا آگهی مجانی می‌گرفتند، بعد هم با یک فیلمبردار و یک دوربین سر و ته ماجرا را هم می‌آوردند. به امید پورسانت‌هایی که این وسط گیرشان می‌آمد.»

شاید به همین دلیل است که بسیاری از چهره‌های معروف ترجیح می‌دهند با یک گروه چهار پنج نفرة مختصر و به صورت مستقل کار کنند تا این‌که بروند تحت پوشش بعضی شرکت‌ها.

چرا هنوز عقب‌ایم؟

کیفیت تیزرهای تبلیغاتی به نسبت هفت هشت سال پیش رشد فوق‌العاده‌ای داشته. اما هنوز هم قابل مقایسه با کارهای خارجی نیست.

به غیر از محدودیت‌هایی که تلویزیون ما برای ساخت تبلیغ قائل می‌شود، نبود وسایل و پایین بودن سطح توقعات سفارش دهندگان تیزرها هم مزید بر علت است: «مشکل ما این است که صاحبان کالاهایی که سفارش تبلیغ می‌دهند، آدم‌های آرتیستی نیستند. یعنی اصلا درک درستی از تبلیغ ندارند.

برای ساخت تیزرشان کمترین هزینه را می‌کنند، بعد می‌روند 800 میلیون تومان می‌دهند تا تلویزیون آگهی‌شان را پخش کند.» تازه این آدم‌ها دوست دارند در مراحل ساخت تیزر هم دخالت کنند. چون فکر می‌کنند تیزر باید بیشتر به دل آن‌ها بچسبد تا بینندة تلویزیونی: «تیزر را می‌سازی و تحویل می‌دهی. بعد مدیرعامل کارخانه بر می‌دارد می‌برد خانه، با خانواده‌اش نگاه می‌کند. فردا می‌آید می‌گوید خانمم از این تکه خوشش نیامد!»

برخورد سازندگان تیزرهای خارجی هم با نمونه‌های داخلی، زمین تا آسمان فرق می‌کند: «آن‌جا خیلی تخصصی با قضیه برخورد می‌کنند. بسیاری از سازندگان تیزر در اروپا، گروه آموزش خلاقیت دارند. ما کجا این‌جوری هستیم؟»

در بحث کیفیت تبلیغات باز هم رد پای همان مافیا را می‌شود پیدا کرد. بسیاری از سری کاری‌ها کار همان گروه‌های خاص است: «اگر می‌بینید مثلا تبلیغات بانک‌ها عین هم است به این خاطر است که یک شرکت از همة بانک‌ها سفارش تبلیغ می‌گیرد. حتی تا چند سال پیش صدای یکی از دوبلورها وسیله‌ای برای بازاریابی بود. نگاه می‌کردند ببینند فلان دوبلور کجاست، کار را می‌بردند آن‌جا.»

گران‌ترین گروه هستیم

شما نیما بانکی را یادتان می‌آید؟ حدود 10 سال پیش بود، شبکه 3 یک سریالی می‌داد به اسم «فروشگاه». نیما بانکی آن‌جا نقش پسر خانواده را بازی می‌کرد. تکه کلامش را یادتان هست: «خویش خواشما».

مدتی خبر از نیما نبود تا این که با شروع جام جهانی او را در تیزرهای تلویزیونی سامسونگ دیدیم. بعد که بیشتر کنجکاو شدیم معلوم شد که نیما خان در تمام مدتی که غیب شده بود، تیزر تبلیغاتی می‌ساخته. آن هم چه تیزرهایی!

  •  خیلی وقت است که نیما بانکی را روی پردة سینما یا توی تلویزیون نمی‌بینیم.

من اصلا بازیگر نیستم، آدم گاهی خودش احساس می‌کند که این کاره نیست. حالا یک اتفاقی افتاد و 10 سال پیش یک نقش بازی کردم، ولی کار من این نیست. از همان اول هم علاقه‌ام کارگردانی بود.

  •  چند سال است کار تیزر می‌کنی؟

الان 12 سالی می‌شود.

  •  چند تا تیزر ساختی؟

تا چهار سال پیش حدود ششصد و هفتاد هشتاد تا بود.

  •  ضرب و تقسیم که بکنیم می‌شود سالی حدود پنجاه تا شصت تیزر. بنابراین نباید کار چندان وقت‌گیری باشد؟

 زمان که زیاد می‌برد، ولی کارها با هم فرق دارند. مثلا تبلیغات رادیویی خیلی زود تمام می‌شوند، ولی کاری مثل ساژم زمان بیشتری می‌برد.

  •  اسم ساژم را آوردی. به غیر از این، تبلیغات معروفی که کار کردی کدام‌ها بودند؟

مجموعه سامسونگ‌ها. تبلیغات جدید پارسه. موتورسیکلت هوندا.

  •  چه شد که آمدی سراغ تیزرسازی؟

غم نان.

  •  ظاهرا نان خوبی هم دارد.

بستگی دارد. می‌توانی nمیلیون بگیری و با سیصد تومان سر و ته‌اش را هم بیاوری. این‌جوری پولش خوب است. اما من بیشتر در ادامه پیدا کردن کارهایم سود می‌کنم تا توی یک پروژه. یعنی بیشتر قراردادهای درازمدت را می‌بندم.

  •  هنرپیشه‌هایت را از کجا می‌آوری؟

گروه‌‌های دیگر معمولا برای خودشان فهرست دارند ولی ما چون می‌خواهیم کارهایمان متفاوت باشد از بین دوست و فامیل آدم پیدا می‌‌کنیم. کسانی که در دسترس هستند و خیالت راحت است که نمی‌روند یک جای دیگر هم بازی کنند.

  •  بابت کارهایی که می‌سازی چقدر پول می‌گیری؟

ما در واقع گران‌ترین گروه هستیم. با اطلاعاتی که دارم فکر می‌کنم اختلافم با گروه‌های دیگر بیش از سه میلیون تومان است.

  •  ثانیه‌ای پول می‌گیرید؟

حساب ثانیه‌ای اشتباه است. وقتی که من این همه دکور می‌سازم و عوامل می‌آورم نمی‌توانم ثانیه‌ای حساب و کتاب کنم. من مثل فیلم، سکانس به سکانس فیلم می‌گیرم. بعد توی مونتاژ کار را درست می‌کنم. مبلغ قراردادهای ما زمانی نیست، پروژه‌ای است.

  •  سناریوی تبلیغ‌هایی که می‌سازی از کجا می‌آید؟

سناریو تیم ایده‌پردازی می‌خواهد. همه ایده می‌‌دهند تا سناریو دربیاید.

  •  از دکور این‌جا معلوم است برای تیزرهایت خیلی هزینه می‌کنی.

آره. دکور این‌جا شش میلیون تومان خرج برداشته. پدرم (رضا بانکی ـ فیلم‌بردار سینما) که می‌آید این‌‌جا می‌گوید شما دیوانه‌اید، مگر دارید بن هور می‌سازید؟ ما برای یک تیزر بیست و دو تا سی ثانیه‌ای، نوزده تا بیست و دو نفر عوامل حرفه‌ای داریم.

  •  شما مستقل کار می‌سازید یا با شرکتی جایی کار می‌کنید؟

ما یک گروه مستقل‌ایم. شرکت‌های تبلیغاتی فقط دنبال کارمزد کار هستند. این کیفیت کار را پایین می‌آورد. گروه ما هیچ‌وقت نمی‌رود دنبال کار، عموما مشتری‌ها می‌آیند سراغمان.

  •  این کار را ادامه می‌‌دهی یا این که می‌روی دنبال کارگردانی سینما؟

من در واقع فیلمسازم. خیلی فیلم کوتاه و مستند دارم. پارسال هم یک فیلم کوتاه ساختم به نیت گرفتن مجوز کارگردانی سینما. فکر کنم تا آخر امسال یا اوایل سال دیگر یک فیلم سینمایی با نام من ببینید.

ما خنگ هستیم

مطمئنا فکر نمی‌کردید این یکی تیزرساز باشد. رامبد جوان را همه با «خانه سبز» می‌شناسند. با «نوعی دیگر» با «صورتی» و با «اسپاگتی در 8 دقیقه». رامبد اما یکی از تیزرسازهای قدیمی است. اولین سری تبلیغات سمند ایران خودرو کار او بود. شوکو پارس، آب معدنی داماش، تبلیغات بانک‌‌های سپه و ملت و...

  •  چند تا تیزر ساختی تا حالا؟

بالای چهارصد و پنجاه تا.

  •  ای ول! پس خیلی وقت است مشغولی.

از فروردین 76. خانه سبز تازه تمام شده بود.

  •  آن روزها خیلی توی بورس بودی. چهره بودن چقدر در گرفتن کار تبلیغاتی تأثیر داشت؟

بی‌تأثیر نبود.

  •  هر تیزری که می‌سازی چقدر کار می‌برد؟

هر تیزر معمولا در یک روز فیلم‌برداری می‌شود. دو روز هم بگذار برای پیش تولید و پس تولید، مجموعا پنج روز.

  •  چی شد به فکر تیزر ساختن افتادی؟

همان سال‌های 76 ـ 75 فهمیدم که بازیگری کار خطرناکی است برای گذران زندگی. عمدة دلیلش درآمدزایی بود. البته به هر حال به رشتة من هم مربوط می‌شد. تیزرسازی تمرین خوبی است برای فیلمسازی؛ تروکاژ، دیوانه‌بازی، این‌ها همه‌اش تجربه‌های جذابی است.

  •  پس این یک کاری است کنار بازیگری؟

تصمیم این بود که یک حرفه‌ای داشته باشم که از طریقش پول در بیاورم. تا مجبور نشوم برای پول درآوردن و زندگی کردن توی هر فیلمی بازی کنم. در سال مگر چند تا کار خوب ساخته می‌شود؟ نهایتا سالی دو تا کار خوب بتوانی بکنی. تازه اگر خوش‌شانس باشی.

اگر نخواهی این کار را بکنی باید بروی توی همة فیلم‌های درپیت بازی کنی. این‌طوری هم اعصاب خودت خرد می‌شود هم تماشاچی‌ات را از دست می‌‌دهی.

  •  حالا درآمد تیزرسازی این قدر خوب است که دیگر اعصابت خرد نشود؟

آن موقع‌ها که خیلی خوب بود. تا اوایل سال 80 هم خوب بود. ولی الان این‌قدر شرکت زیاد شده که کار را خراب کرده. برای همین دو، سه سال است که کم تیزر می‌سازم.

  •  برای هر تیزر چقدر پول می‌گیری؟

حداقل قیمت من 3 تا 5/3 میلیون تومان است.

  •  شما گروهی کار می‌کنید؟

تا سال 81 خودمان شرکت داشتیم، بعدش تیمی کار کردم. لابه‌لای کارهایم هم با شرکت‌ها کار می‌کنم و هم مستقیم با خود مشتری.

  •  توی این گروه، تیم ایده‌پرداز هم داری؟

آره. یک سری جوان هستند که می‌نشینند و حرف می‌زنند و ایده‌ها در می‌آید. توی گروه ایده‌پردازی آهنگساز داریم، گرافیست داریم، حتی دانشجوی شهرسازی هم داریم.

  •  توی تبلیغ‌های ایرانی کدام را دوست داری؟

کارهای نیما بانکی، تبلیغات سامسونگ. موتورسیکلت هوندا هم خوب بود. البته صدایش صدای خودم بود. اسنوا هم تبلیغ خوبی دارد.

  •  چند درصد کارهایت مجوز پخش می‌گیرند؟

نصف تیزرهایم رد شده‌اند. شورای بازرگانی تلویزیون یک دوره‌ای خیلی به این کار آسیب زد. یک بار یک تبلیغ متفاوت با فضای طنز برای بانک ملت ساختم. خود بانک تیزر را تأیید کرد ولی تلویزیون ردش کرد. گفتند شما با بانک شوخی کردید.

گفتم مگر بانک جای مقدسی است که نشود باهاش شوخی کرد. گفتند نه، بانک جای آرامی است، من هم گفتم نه‌خیر آقاجان، آن‌جایی که آرام است C.C.U است نه بانک!

  •  پس تو هم از این مشکلات داشتی.

آره، حسابی. یکی از مسؤولان شورای بازرگانی یک بار به من گفت کارهایی که تو می‌آوری خیلی وقت شورا را می‌گیرد، نامتعارف است، برای دو سال دیگر خوب است!

  •  الان که با هم حرف می‌زنیم حس می‌کنم این کار خیلی راضی‌ات نمی‌کند، درست است؟


آره.

  •  ایده‌آل‌ات چیست؟

یک استودیوی بزرگ استاندارد که تویش همه کاری انجام بدهی. تکنولوژی درجه یک دنیا.

  •  پس موافقی که یک دلیل جذاب نبودن تبلیغات ما نداشتن امکانات است؟

آره، البته مشکل دیگر غیر از ابزار و وسایل این است که ما خنگ هم هستیم. چون همیشه فکرمان به جای اصل موضوع، پی حاشیه است، می‌شود باز هم شکایت کنم؟

  •  آره، بگو!

من هشت تا تیزر برای کمیتة کاهش تقاضای موادمخدر سازمان ملل ساختم، ده تا هم برای ستاد کاهش تقاضای خودمان، هیچ‌کدامشان پخش نشد. این را هم بنویس!

شعار می‌سازم برایشان

امیر قهرایی، چهرة شناخته شده‌ای است. کارگردان «چاق و لاغر» دوست‌داشتنی و «سمندون».

او را در دوربین مخفی‌های تلویزیون هم دیده‌ایم. قهرایی یکی از اولین کسانی است که بعد از انقلاب، کار تیزرسازی را شروع کرد. او همچنان این کار را به همراه همسرش نسرین رفشا ادامه می‌دهد.

  •  آقای قهرایی از کی کار تیزرسازی را شروع کردی؟

از 14 سال پیش. وقتی که تیزرسازی بعد از انقلاب آزاد شد. آخر آن اوایل حق نداشتی از این کارها بکنی. تازه وقتی تبلیغات تلویزیونی آزاد شد نمی‌توانستی توی تبلیغ از چهره استفاده کنی.

  •  یعنی توی تیزرها آدم نبود؟ پس چه جوری تبلیغ می‌ساختید؟

تبلیغ «گام به گام با کفش گام» را یادت هست؟ این را من ساختم. آن موقع فکر کردم، حالا که نمی‌توانم چهرة آدم‌ به کار ببرم بیایم از پاها استفاده کنم، آدم‌های در حال پروازی که فقط پاهایشان معلوم بود. آن موقع‌ها کامپیوتر هم نبود، بنابراین چند نفر را از یک میله آویزان می‌کردم و از پاهایشان فیلم می‌گرفتم.

  •  تبلیغ‌های معروفی که ساختید کدام‌ها بودند؟

پارسی کولا، پاک یادت نره، وش، موتورسیکلت تلاش. من چون بازار را می‌شناسم توی تیزرهایم مشتری‌ها را هدف می‌گیرم. شعار هم می‌سازم برایشان. تأثیرش خیلی خوب است. پاک ظرف چند ماه فروشش پنج برابر شد.

  •  چه شد که رفتید سراغ تیزرسازی؟ شما که قبلش کار تلویزیونی می‌کردید.

من همیشه کارم طنز بوده. این کار برایم درآمد خوبی داشت و فکر می‌کردم دردسر کمتری دارد. البته فقط فکر می‌کردم، چون از هر ده تا کاری که می‌سازی هفت تایش نمی‌گیرد.

  •  پس شما هم مشکل تأیید تیزر دارید؟

بله. این‌جا ایدة جدید و کار جدید دچار مشکل می‌شود. اذیت می‌کنند. اصلا شورای بازرگانی صداوسیما می‌نشیند که دنبال ایراد بگردد. مسأله این است که قسط آخر پولی که به ما می‌دهند، منوط به گرفتن کد پخش است. وقتی کار، کد نگیرد پولی هم گیر ما نمی‌آید.

  •  پس چه کار می‌کنید؟

هیچی. یک مدت از ایران رفتم دوبی برای شرکت ابتک تیزر می‌ساختم. با شرکت‌های آلمانی و انگلیسی کار می‌کردم، ولی خب برگشتم.

  •  شما خودتان گروه مستقل دارید یا با شرکت‌های تبلیغاتی کار می‌کنید؟

من به عنوان فیلمساز تبلیغاتی همه جور کاری می‌کنم. هم به صورت مستقیم و هم از طریق شرکت‌ها.

  •  شما توی تبلیغاتی که می‌سازید به جای توجه به دکور یا تکنیک فیلم‌برداری بیشتر با کلام بازی می‌‌کنید، چرا؟

چون دوست دارم شخصیت‌هایم زنده باشند. شخصیت‌های من آدم هستند، انسان‌های معمولی. من و همسرم اول، قصه را می‌نویسیم بعد به تکنولوژی ساختش فکر می‌کنیم. برای همین شخصیت، واقعی حس می‌شود. نه این که یکی بپرد هوا و دوربین دورش بچرخد!

  •  آن شخصیت پاک یادت نره، آن مرد چاق را از کجا پیدا کردید؟

رضا عظیمی را خودم پیدا کردم. آمده بود دفتر فیلمسازی ما، فکر می‌کرد می‌تواند اکبر عبدی بشود. البته جای درخشیدن نداشت. سر «پاک یادت نره» شخصیت‌‌اش را ساختیم و خیلی خوب تویش جا گرفت. به رضا گفتم انگ خودت است. صدایش هم خیلی قشنگ است، عین آلن دلون!

  •  من نفهمیدم، امیر قهرایی بالاخره فیلمساز است یا تیزرساز؟

خودم هم دوست دارم بدانم کدامش هستم.

برای فرم‌های کودکانه‌تر می‌آیند سراغ ما

با تقریب نسبتا خوبی می‌شود گفت بازیگرهای دوست داشتنی که چند سالی هست سر و کله‌شان توی تلویزیون یا سینما پیدا نمی‌شود، مشغول تیزرسازی هستند. این قاعده در مورد نیما فلاح هم صدق می‌کند.

البته نیما می‌گوید که کار اصلی‌اش گرافیک است ولی مردم کوچه و خیابان، او و همسرش را بیشتر به عنوان بازیگر می‌شناسند تا گرافیست. سحرولدبیگی شاید در تلویزیون خیلی فعال‌تر از همسرش باشد ولی این دلیل نمی‌شود که آن‌ها چهره‌های موفقی در ساخت تیزرهای تبلیغاتی نباشند.

  •  چند وقت است کار تیزر می‌کنی؟

از سال 74 ـ 73 کار گرافیک می‌کردم، به دنبالش پیشنهاد تیزر هم آمد.

  •  شنیدم یک موقعی با نیما بانکی کار می‌کردی؟

همه با هم بودیم. ولی بعد جدا شدیم. چون سلیقه و کارهایمان فرق می‌کرد. الان برای فرم‌های کودکانه‌تر می‌آیند سراغ من.

  •  یعنی تو برای کارهایت امضا داری؟

همة آدم‌ها یک جور امضا دارند. به نظرم بد نیست. چون هدف هنرمند این است که شناخته شود. یعنی یارو تا نگاه می‌‌کند بفهمد که اِ! این کار فلانی است.

  •  الان کار اصلی‌‌ات تیزرسازی است؟

فقط تیزرساز نیستم. کار اصلی‌‌ام گرافیک است.

  •  قیمت تیزرهایی که می‌سازی چه حدودی است؟

بستگی به سفارش‌دهنده دارد. بعضی وقت‌ها کار این‌قدر جالب است که خودت دوست داری آن کار را بکنی. این‌جا پول خیلی مهم نیست. البته من فقط با «تک ماکارون»
 face to face می‌شوم. زحمت بقیة قراردادها با سحر است.

ولدبیگی: ببین کار تبلیغات حرفه‌‌ای است. ما زیر یک قیمتی نمی‌توانیم کار بگیریم، اگر طبق تعرفه نگیریم بازارشکنی می‌شود.

  • تیزرسازها الان برای خودشان صنف دارند؟

نه. زیرمجموعة صنف گرافیست‌ها هستند.

  •  معروف‌ترین تبلیغی که ساختی کدام بود؟

تک ماکارون. از اولش صدای خودم بود: «تک ماکارونی».

  •  چرا چهره‌های معروف یکی‌یکی می‌روند سراغ تیزرسازی؟

همه فکر می‌کنند که این کار خیلی پول دارد. می‌آیند که یک گوشة زندگیشان را بگیرد. هر کسی می‌تواند تیزر بسازد، ولی مهم ماندن و صاحب سبک ماندن است.

  •  تیزری هست که توی تلویزیون دیده باشید و خوشتان آمده باشد؟

ولدبیگی: مجموع تیزرهای لاستیک دنا و تبرک. تیزرهای سریالی این‌جا بیشتر جواب می‌دهد.

فلاح: شاید از نظر هنری چیز خفنی نباشد ولی تیزرهای کلامی هستند، تکیه کلام دارند. برای همین توی ذهن می‌مانند.

  •  این که خودتان آدم‌های شناخته شده‌ای هستید، چقدر روی مشتری تأثیر می‌گذارد؟

فلاح: تأثیری ندارد.

ولدبیگی: بستگی به آدمش دارد، یکی خوشحال می‌شود، برخورد خوبی هم دارد. یکی اصلا می‌زند زیرش، چون از بازی دیشبت توی فلان سریال خوشش نیامده.

  •  چرا این‌جا این‌قدر ایده‌ها محدودند؟ چرا کار تازه نمی‌بینیم؟

چون کار بیشتر تبلیغاتی است تا هنری. تا یکی، یک کاری می‌کند بقیه لنگة همان را می‌سازند.

ولدبیگی: تیزر Artwork نیست. نمی‌توانی بگویی کار هنری است. تبلیغ‌های خارجی بیشتر حالت فیلم کوتاه دارند. اگر کسی بخواهد کار هنری کند می‌رود نمایشگاه عکس یا نقاشی می‌گذارد.

  •  چند نفری کار می‌کنید؟

من و سحر با هم ایده می‌‌دهیم و کار می‌کنیم. هیچ‌وقت هم تا حالا تیزری با عوامل بیشتر از چهار، پنج نفر نساخته‌ام.

  •  اصلا تا حالا چند تا تیزر ساختید؟

خیلی. شاید حدود سی تا. البته پنج، شش تایش رد شده ولی بقیه پخش شده‌اند.

کد خبر 9049

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز