او فقط میداند که گله بزرگ را باید هرروز صبح زود برای چرا به صحرا ببرد. «بارنوتی»، چوپان نوجوان، هرگز تعداد بزهای گلهاش را نمی شمارد. او از قبیله «ماسایی» است ومردمان این قبیله معتقدند شمردن بزهای گله بدیمن است؛ برای همین است که چوپانها هرگز تعداد دقیق بزها و گوسفندهای گلهشان را نمیدانند.
بارنوتی میگوید:«چوپانی که بزهای گلهاش را بشمارد باید منتظر اتفاق بدی باشد؛ ممکن است شب یک شیرگرسنه به گلهاش حمله کند!»
کلبههای افراد قبیله ماسایی وسط بیشه ماسایی در یک منطقه حفاظت شده طبیعی در جنوب غربی کنیا قرار دارد. محل زندگی آنها پراز آهو، کرگدن وگورخر است. بارنوتی و بقیه چوپانها میدانند که گلههای بز چهقدر با ارزش هستند. زندگی مردمان قبیله ماسایی که بیش از دویست نفر هستند، به همین گلهها وابسته است. بارنوتی میگوید:«ما گوشت آنها را میخوریم، روی پوستشان میخوابیم و با پِهنهایشان کلبههایمان را میسازیم.» او چوپانی را دوست دارد ولی از اینکه به دلیل این کار نتوانسته درس بخواند، ناراحت است. او فقط به دبستان رفته و از وقتی بزرگتر شده و توانایی نگهداری از گله را پیدا کرده، فرصتی برای مدرسه رفتن نداشته است.