نیاز
یک تکه از چشمانت را فقط
به خالی نگاهم ببخش
پیش از آنکه بر باد دهد
سر سبز طاقتم را
این داغ سرخ
روز مبادایم آمده است
سرریز کرده کاسۀ چشمانم
و من در اقیانوس ناآرامم
دست بخشندگیات را روکن
یک تکه آسمان، تنها!
من
یک عمر جنونم را
به تو میبخشم!
پرستو علیعسگرنجاد از اراک
عکس: ستاره فرخزاد، تهران
چشم تو، یک پنجره
هر چشم تو یک پنجره
یک پنجره رو به نگاه
رو به نگاه گرم من
که میکشد آهسته آه
زل میزنم در چشم تو
که از نگاه من پر است
از تو خجالت میکشم
که قلبت از من دلخور است
سیده نرگس مظفری از تهران
نقاشی سپید
کاغذ نقاشی من
دیگر رنگی نبود
دیگر مثل همیشه
خبری از قرمز و زرد و بنفش نبود
رودخانۀ نقاشی من
حالا دیگر خشک شده بود
رد سرخی هنوز
روی لالههای پژمرده
انگار با پاککنی سپید
کاغذ نقاشی
سپیدتر از سپید شده بود
شقایق میری از تهران
تصویرگر: شادی مجدیزاده، تهران
پوچ یا پوچ
چرا اینطور بازی داده ما را؟
دو تا دستش چراغانی است دنیا؟
گل از او، سهم ما هم «پوچ یا پوچ!»
تو پر کن دستهایم را خدایا!
بهاره سلمانی از تهران
دفترم، قلبم
عشق
دفتری خالی است
بیا و پر کنش از
حس خوب پر شدگی!
وحید پورافتخاری از تهران
اتفاق تلخ
بر سنگفرش کوچه
تن خستۀ برگ
ناگهان
پای خستۀ رهگذری شکست
ساقۀ نازک دلش را
طناز اوجاری از تهران